نشست “توان رسانه‌های نوین در تغییر باورهای مذهبی” 2

دکتر پویا در نشست «توان رسانه های نوین در تغییر باور های مذهبی» مطرح کرد:

غربی ها و تفکراتشان نیاز به عاملیت دین ندارند اما ما نیاز داریم وقتی دین میگذاریم باید به آن عمل هم کنیم.

با توجه به بحران معنویت، نیاز به دین به عنوان یک عنصر معنوی در جامعه نیمه‌مدرن ما بیشتر احساس می‌شود. از سال ۵۷ تاکنون نهاد‌های دینی بسیاری، مصمم به تبلیغ دین در جامعه بودند اما بعد از گذشت چند دهه و رخنه بیشتر مدرنیته در جامعه، باور دینی در سطح جامعه کمتر احساس می‌شود. به همین دلیل مصمم شدیم با برگزاری جلسه تخصصی با حضور صاحب‌نظران، مباحث تبلیغ دینی را بررسی کنیم. در تاریخ یازدهم تیرماه آکادمی هدی با همکاری خانه‌اندیشمندان نشستی با موضوع “توان رسانه‌های نوین در تغییر باور‌های مذهبی” برگزار کرد. در این نشست با دکتر سید محمود نجاتی حسینی، مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران، دکتر علیرضا پویا، هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، دکتر نصر الله ساداتی، پژوهشگر رسانه، دکتر زینب جهاندار، پژوهشگر مسائل اجتماعی، درباره چالش‌های دنیای مدرن و رسانه در تبلیغ دینی به گفتگو نشستیم.

(۱)روش‌های تبلیغ دینی که تا به امروز انجام می‌شده است چه به صورت منبری و یا مجازی به نظر شما عملکرد این مدل‌های مختلف تبلیغ دینی در جامعه‌ی ما به چه شکلی بوده است؟

دکتر نجاتی حسینی: نکته اول این که  در حال حاضر سه نوع تبلیغ دینی بیشتر نداریم ؛ آنلاین ، آفلاین و چهره به چهره. نکته بعدی این که در زمینه روند پژوهی تبلیغ است که  پژوهش های خوبی انجام گرفته است. در واقع یعنی ارزیابی عملکرد، تفاوتی از این جهت نداردکه شما یک نهاد دینی را ارزیابی عملکرد کنید یا یک نهاد غیر دینی را، فقط محتوای فعالیت متفاوت است. پژوهش هایی که انجام شده است دو دسته هستند: دسته اول پژوهش هایی هستند که سازمان­های بیرون از سازمان های دینی انجام داده اند راجع به عملکرد تبلیغ دینی آن سازمان ، دسته دوم پژوهش های هستند که نهادهای متولی تبلیغ دینی انجام داده اند مثلا پژوهش هایی که خود سازمان تبلیغات اسلامی انجام داده است یا پژوهش هایی که شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام داده است و یا پژوهش های مربوط به مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما انجام داده اند. همه اینها نشان دهنده ی این است که این تبلیغ دینی ای که انجام شده چالش های گوناگونی دارد. فرقی ندارد سازمان تبلیغات اسلامی باشد یا سازمان تبلیغات فرهنگ ارتباطات اسلامی باشد، صدا و سیما باشد، یا حوزه علمیه قم، در واقع هرجایی که متولی تبلیغ امر دینی است و تبلیغ دینی را در عرض این ۴۳ سال انجام داده است. شما میدانید که سابقه ی این سازمان ها به سال ۵۹ برمیگردد. یک سال پس از انقلاب فطرت بود و بعد از آن سازمان ها تاسیس شدند که سازمان تبلیغات اسلامی گسترده ترین سازمان در این زمینه است. وقتی که راجع به تبلیغات اسلامی صحبت میکنیم  اولین جایی که به ذهن میرسید سازمان تبلیغات اسلامی است همه این ها با چالش های گوناگونی مواجه هستند. جامعه ایران تغییر کرده است فارغ از مدرن و یا کاملا مدرن که غلط است. چون کاملا مدرن نیست  _ جامعه ایران به تعبیر درست جامعه شناسی یک جامعه ی پیوندی است _یعنی جامعه ای که سنت گرایی کلاسیک دارد، نوسنت گرایی دارد وشبه مدرنتیه دارد . درجاهایی هم به اصطلاح بنده بلوک های فمنیستی و پست مدرن بعنوان خرده فرهنگ شکل گرفته است.

(۲)خانم دکتر جهاندار: آقای دکتر اصطلاح کژمدرن را قبول دارین؟ یعنی مدرنی که خوب صورت نگرفته با سنت.

بله ولی این پیامد است فعلا راجع به این صحبت نمیکنیم . عنوان پیوندی اینجا مطرح است یعنی این بلوک ها را کنار هم گذاشتن. براساس مطالعات بین فرهنگی جدید نوعی ریکولاژ و یا نوعی سر هم بندی در جامعه است. این جامعه ی پیوندی که الان پیوندی تر هم شده است. ولی دهه ۶۰ پیوندی نبود همانطور که دهه ی قبل از انقلاب شبه مدرن بود و بعد از انقلاب و در آستانه ی انقلاب یک نوعی بازگشت به سنت گرایی صورت گرفته است. ولی از دهه ۷۰ و ۸۰و۹۰ جامعه سنتی نیست. بنابراین تبلیغ دینی آن متفاوت است. یکی از نکات مهمی که خود پژوهش ها به آن تاکید می­کنند نوعی ارزیابی عملکرد است نوعی سطحی نگری در امر دینی در عملکردها مشاهده می شود. امر دینی بسیار پیچیده است و امروزه پیچیده تر هم شده است. تبلیغ دینی یک وجه کار است. سه وجه داریم که مورد غفلت قرار گرفته :یکی تعلیم دینی دوم تربیت دینی و سوم تبلیغ دینی است. درحالی که توجه ما فقط به تبلیغ دینی است . به هر حال ما پیچیدگی امر دینی را درک نکرده­ایم. دین با امر دینی فرق دارد. بین دین که یک گوهر ثابتی دارد و در طول تاریخ ثابت بوده است و امر دینی یعنی آن حسی که ما نسبت به دین داریم آن رفتاری که ما نسبت به دین داریم و مواجه ای که با دین داریم تفاوت وجود دارد. تبلیغ در واقع تبلیغ یک امر دینی است. تبلیغ دین یک بحث دیگری است داخل پرانتز عرض کنم که قرآن و پیامبران با دعوت دینی سروکار دارند دعوت، اجل در تبلیغ است یعنی دعوت بسیار متعالی است. منتها ابلاغ و تبلیغ بعد از دعوت است دعوت برای دین دار کردن است. یعنی انسانهایی که دیندار نیستند، یک جامعه عرب جاهلی که یک دوره ای براساس تاریخ ادیان دین تحریف شده داشته­اند را پیامبر وظیفه داشت دعوت کند و اینها را دیندار کند و تبلیغ دینی برای دیندار ماندن آدم هاست. بسیار مهم است که ما باید بین دین دارشدن و دیندار ماندن تمایز قائل شویم اینها در امتداد همدیگر هستند ولی دعوت قرآن برای دین دار کردن انسانهاست. تمام آنچه در قرآن است برای دیندار کردن است قرآن با دعوت دینی سروکار دارد. پیامبر دعوت میکند . بنابراین مبلغ نباید دچار توهم شود که قصد دارد آدم ها را دیندار کند. یک بخشی از دینداری هم فطری هست. موضوع دیگر دین دار ماندن افراد است.  کار راحتی نیست.  در یک جهان سکولار بسیار سخت است.  امر دینی بخشی از آن فمنیستی شده است. یعنی با مقوله جنسیت و زنانگی و بحث های زنان در هم آمیخته شده است که در ایران شما مصداق هایش را در طلاق و ارث و دیه میبینید. شاخص های پیچیدگی امر دینی و تبلیغات دینی در ایران هیچ فرقی نمیکند. از هیچ سازمانی اسم نمیبرم چون به هرحال خیلی زحمت میکشند ونباید زحمات آنها را نادیده بگیریم نقد میتوانیم داشته باشیم ولی نفی نه . همه این ها دچار نوعی سطحی نگری هستند و امر دینی را خیلی ساده تلقی میکنند. مثلا این سطحی نگری درباره عاشورا هم اتفاق افتاده است، قضایای مربوط به امام حسین ع فلسفه اجتماعی دارد ، فلسفه دین والهیات دارد تنها با سینه زنی و مداحی که کسی با حقیقت کار امام حسین آشنا نمی­شود. مورد دیگر عوام زدگی است. در مطالعات فرهنگی به این موضوع میگویند پوپولار شدن. مثلا برنامه های مذهبی صداو سیما به شدت عوام زده است چه برنامه ی تبلیغ دینی چه وعظ دینی و چه برنامه ی روضه دینی، دقت کنید عوام زده است. یعنی عام ترین آدم ها را مد نظر قرار میدهند. این البته ممکن است جزو کارکرد صدا و سیما باشد، ممکن است اصلا حسن آن باشد ولی وقتی امر دینی پیچیده است شما باید با علم به سمت جلو حرکت کنید. در حقیقت تبلیغ دینی شما باید مبتنی بر علم باشد و آن هم علم دین شناسی . سومین عاملی که در پژوهش ها مورد تاکید قرارگرفته، این است که برداشتی از مخاطب ندارند. یعنی مخاطب سنجی درستی نکرده اند. چرا چون براساس جمعیت شناسی فرهنگی ایران، ما نسل های مختلف داریم ما الان با دهه ۹۰هایمان مشکل داریم نه غرب زده است، نه لیبرال، نه سلطنت طلب، ولی برای بیان امر دینی به این دهه مشکل داریم. اولین پرسشی که مخصوص تینیجرها و کودکان است این است که طبق تحقیقی که در سال ۱۹۶۰انجام شد، کودکان چه تصوری از خداوند دارند؟ مثلا خدا هست؟ اگر هست پس کجاست؟ چرا من نمیبینمش ؟! پرسش های فیلسوف مآبانه ای دارند.  آخرین مورد این است که در کنار موارد ذکرشده نداشتن نیاز سنجی درست است. مثلا نیاز سنجی کردیم که مخاطبان خانه اندیشمندان ایرانی یا آکادمی هدی نیازشان این بوده که ببینند چه نسبتی بین تبلیغ دین و رسانه است. همه این موارد چالش های اصلی تبلیغ دینی ما هستند.

آقای دکتر یه مقدار ابهام برای ما پیش آمد ممکن است بفرمایید در بخش اعتقادات خاص مذهب تشیع آیا در خود اعتقادات نباید باز بشود که تبلیغ ما در امامت با نبوت با بحث توحید چه فرق هایی دارد؟ سوال دوم این که شما فرمودین نیاز سنجی، اگر بخواهیم با نیاز مخاطب پیش برویم ممکن است که مخاطب هیچ وقت نیاز نداشته باشد که بحث معرفت امام زمان را به او بگوییم آیا این افت وجود ندارد چه در مخاطب و چه در نیاز سنجی ؟ فرمودین بین ادیان مختلف هم فرقی نیست سوالم این است که آیا در خود بحث اعتقادی و عملی دین ورزی آیا شئون مختلف تبلیغ نباید باز بشود ؟ مثلا قلاب تبلیغی امام حسین یک قلاب تبلیغی متفاوتی است؟ برد تبلیغیش احتمالا تفاوت داشته باشد حداقل درباره نمود بیرونی که داریم میبینیم .

دکتر نجاتی حسینی : من دین را دسته بندی نکردم به صراحت گفتم که میان امر دینی و دینداری یک تفاوتی وجود دارد. ضمن این که با هم یک سیستم هستند و مانند یک پکیج به هم وابسته هستند. یک بسته معنویت که گوهر آن دین است. ما امردینی و دین ورزی را به پنج وجه تقسیم کردیم نه خود دین را.  شامل باورها و مناسک تجربه ی دینی ، اگاهی دینی و اخلاق دینی ( یا وجوه شناختی، معرفتی،پیامدی، تجارب عملی و اعتقادی ) عرض کردم همه این ها به صورت  یونیورسال برای همه ادیان یکیست. یعنی دین ورزی در یهودیت، مسیحیت، اسلام ، بودایی، زرتشتی گری … یکی است. در حقیقت وقتی انسانها شروع به دین ورزی میکنند و ورود پیدا میکنند به حیطه دین ورزی، یکسری باورهایی دینی دارند یا باورهایشان مسیحی است یا یهودی است یا زرتشتی ،  فرم­شان یکی ست اما محتوا فرق میکند. درواقع محتوای باورهای دینی در اسلام با محتوای باورهای دینی در مسیحیت و یهودیت متفاوت است. ما در اسلام تثلیث نداریم ولی در مسیحیت داریم. در اسلام خداوند خودش را در قرآن متجلی کرده است. بنابراین باورهای دینی در یهودیت در مسیحیت و… اساس است اما محتوای آن فرق دارد. وجه بعدی مناسک دینی­ست، یعنی رفتارهای فردی و جمعی که مکلف هستند دین داران داشته باشند. شما مکلف شرعی هستید که نماز بخوانید، روزه بگیرید، به پیامبران و فرشتگان ایمان داشته باشید. همه این موارد تکلیف دینی هستند . انسان دین ورز که باورهای دینی داشته باشد مناسک را باید انجام دهد. مگر ممکن است انسان دین ورز دروغ بگوید! امکان ندارد. مگر ممکن است ادم دین ورز در امانت خیانت کند! مگر ممکن است ادم دین ورزی که نماز میخواند منکر انجام بدهد! امکان ندارد، قرآن میگوید ان الصلاه والفحشا و المنکر همه اینها یک پکیج است. فرم همه اینها درهمه ادیان و مذاهب یکسان است. اما به محتوا که میرسد متفاوت می­شود.

مسئله بعدی ی تعلیم دینی است که من عنوان پداگوژی امر دینی گذاشته ام  یعنی تربیت شناسی. یک اصطلاحی است که در فلسفه تعلیم و تربیت و… رواج دارد. همچنین پرورش امر دینی نیز معنا می­شود. این پرورش امر دینی چهار بعد دارد یک بعد آن تعلیمات دینی است، که علم ودانش خاص خودش را دارد و در مدارس باید انجام شود. همچنین باید سازمان یافته ونهاد یافته باشد. بخش دیگر آن تربیت دینی است که در خانواده انجام می­شود، یعنی کودک چگونه با دین آشنا می­شود. بخش سوم تبلیغ دینی است که مورد بحث ما است. فردی که مبلغ دینی است باید عمل دینی داشته باشد. مثل ترویج کتابخوانی که با حرف کسی کتابخوان نمی­شود. ترویج کتاب خوانی مقدمات عملی دارد و شخص باید خودش کتاب خوان باشد.

پاسخ سوال دوم، نیاز سنجی یک فرمت خاصی دارد. ممکن است شما ان قولت داشته باشید که ما این همه جمعیت داریم. بالغ بر ۸۰میلیون جمعیت داریم چگونه نیاز سنجی کنیم؟! ببینید نیاز سنجی سیستم خاص خودش را  دارد سایت هایی داریم که نیاز سنجی میکنند. انسانهایی که متخصص نیاز سنجی هستند یعنی همانطور که متخصص نظر سنجی هستند متخصص نیاز سنجی هم هستند. یکی از جاهایی که شما میتوانید نیاز سنجی کنید افکار عمومی است. افکار عمومی که با رسانه بیشترین ارتباط را دارد برای این که نبض جامعه را در دستانتان بگیرید، مانند یک پزشک باید ببینید افکار عمومی چه میگوید ؟من به درست یا غلط بودنش کاری ندارم .ممکن است افکار عمومی راجع به چیزی غلط باشد ولی به هر حال جامعه عمومی این را می گوید. مثلا در حال حاضر در زمینه های عرفی مساله اصلی افکار عمومی چیست ؟موضوع گرانی است مسکن ، مشکلات ازدواج جوانان و غیره . در زمینه دینی نیاز کجاست؟ افکار عمومی به نظر بنده نیازهایشان را اعلام میکنند یکی از نیاز هایی که افکار عمومی در زمینه ی امر دینی دارد از نظر من این است که چرا بین عمل و گفته ی دینداران این میزان فاصله و اختلاف است ؟ دینداران در گفتار یک چیز میگویند و در عمل چیز دیگری انجام  میدهند؟ دین داران از صداقت دینی میگویند از اخلاق دینی میگویند اما در عمل و در زندگی عادی شان دنیادار ودنیا زده  هستند. پس نیاز سنجی را می شود از دل افکار عمومی در آورد. همان نکته ای که شما فرمودید که ما از کجا بدانیم مردم نیاز به معرفت شناسی درباره امام زمان دارند یا خیر؟ اتفاقا مردم تشنه ی دانستن چیزهایی راجع به مهدویت و موعود و منجی هستند. یعنی هر آدم دین دار و دین ورزی که دغدغه دین دارد، دغدغه مهدویت و منجی گرایی را هم دارد، زیرا راجع به آینده فرد است. در واقع نیاز ها واضح هستند این من مبلغ و کارگزار و کنشگرتبلیغ دینی هستم که باید آن نیاز ها را بگیرم، از فیلتر کارشناسی رد کنم و برای آن پالیسی تهیه کنم تا به برنامه عمل ویا به اکشن پلن درآورم.  این که یکباره مثلا ماه رمضان نود هزار روحانی بروند فلان منطقه چه فایده ای دارد؟ چه میخواهند بگویند؟ الان روستایی های ما هم چت میکنند ،روستاییان گروه های واتس اپی دارند ودر شبکه ها ی اجتماعی تحت تاثیر آموزه های دینی ای هستند که این شبکه های اجتماعی تبلیغ میکنند. بنابراین مبلغ دینی باید از قبل نبض این شبکه های اجتماعی را داشته باشد.

دکتر پویا :آقای دکتر فرمودند که تبلیغ دینی برای دین دار ماندن افراد است. بنده عرض می‌کنم تبلیغ دینی‌، هم برای دین‌دار شدن، هم دین‌دار ماندن است. به دو آیه از قرآن کریم اشاره میکنم، یکی از آن ها، همان آیه ای بود که آقای دکتر ساداتی به آن اشاره کردند: آیه‌ی «ادع الی  سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن». ملاحظه می‌فرمائید ابتدای آیه کلمه «اُدعُ» آمده به معنای دعوت. آیۀ بعد، این آیه است: «الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه ولایخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا»، یعنی کسانی که تبلیغ میکنند این خصوصیت را دارند که فقط از خدا می‌ترسند. تبلیغ در اینجا همان رساندن پیام الهی است. یعنی تبلیغ‌کنندگان پیام دینی که در رأس آنان پیامبران الهی هستند، وقتی شروع به دعوت میکنند، هدفشان دین‌دار کردن مردم است، و البته دین‌دار ماندن مردم هم به تبلیغ مبلغان، و هم به ارادۀ خود آنان مربوط است. البته طبق آیه‌ی اول،  دعوت به دین باید به روش‌های مختلف مطابق با شرایط مخاطبان باشد. بعضی از افراد، اهل فکر و اندیشه‌اند با روش استدلال؛ و برخی افراد پذیرا و مستعد هستند با پند و اندرز و موعظه، و برخی به سختی حق را می‌پذیرند، با استفاده از مطالب مورد پذیرش خودشان، آن هم با جدال احسن، یعنی بهترین روش اقناع به دین، دعوت می‌شوند.

تبلیغ، برخلاف آنچه تصور می شود، یعنی: این دعوت را به نقطه ای که باید برسد، برسانیم. لذا در ادامۀ آیه فرمود که این تبلیغ کننده‌ها کسانی هستند که فقط ازخدا می ترسند. چرا؟ چون تبلیغ ممکن است برای فرد مشکل ساز شود، امکان تهدید جانی ، آبرویی ، مالی  و هر چیز دیگر وجود دارد. بنابراین از منظر قرآن دعوت، آغاز کار است و تبلیغ، رساندن آن دعوت به آنجایی است که فرد را دین‌دار کند. کتاب «ارتباطات در قرآن» و «پیام و پیام رسانی» بخشی از پایان نامه دکترای بنده است، که دو جلد دیگر هم دارد، دوستانی که علاقمند هستند به این کتاب که دانشگاه صدا و سیما آن را چاپ کرده است، مراجعه کنند، مفصل و  دقیق این بحث در آنجا  آمده است. بنابراین نباید تصور شود که دعوت دینی فقط برای این است که افراد دین‌دار، دین‌دار بمانند، بلکه مقصد مهمتر از این است. یعنی وقتی تبلیغ دین از منظر قرآن مطرح می‌شود، به معنی رساندن پیام الهی به همۀ افراد بشر است، خواه دین‌دار باشند و خواه بی‌دین. به این جهت، در تبلیغ دین، به‌ویژه در جوامع کنونی، شناخت و نیاز سنجی از مخاطبان نقش مهمی در این کار دارد. چرا که دین قصد دارد مردم را به فطرت الهی خودشان دعوت کند، اما بسیاری چیزها در جوامع امروزی از جمله جامعۀ ما وجود دارد که در قدیم کمتر بود و این عوامل، در مقابل تبلیغ دینی، انسانها را از فطرت خودشان دور می‌کند. وقتی این همه عوامل و موجودیت‌های مختلف، انسان را از فطرت الهی دور می‌کند. نیازسنجی برای این است که بدانیم چه عواملی انسان ها را از فطرت شان دور می‌کند، تا با توجه به این عوامل دین را تبلیغ کنیم. در واقع نیاز سنجی برای این است که با درک دقیق از موقعیت فکری، اعتقادی و رفتاری مردم، تبلیغ دین در رسانه را طراحی، مدیریت و اجرا کنیم. البته این قدم اول است، که اگر خطا کنیم، درواقع با آدرس غلط عمل خواهیم کرد. اینجا نیز همان آیۀ «لایخشون الا الله» مطرح است که «من نباید بترسم از اینکه در نیاز سنجی معلوم شود مردم نسبت به چیزی یا عملکردی بدبین هستند.» این جهاد تبیینی که مقام معظم رهبری چندین نوبت تاکید کردند، در این باره نیز هست . مقدمۀ جهاد تبیین، همین نیاز سنجی دقیق است. مگر می­شود انسان چشم خود را ببندد و جهاد تبیین کند؟ نیاز سنجی در رسانه‌های موفق جهان نیز از اهمیت زیادی برخوردار است؛ به این دلیل که بدانند مردم چه می‌گویند و چه می‌خواهند. اما بعد از آن، از دید رسانه‌های غربی عمدتاً این است که به خواستۀ مردم عمل کنیم، تا مردم دنبال ما بیایند. اما از منظر دینی و اسلام اینگونه نیست. اگر این کار را انجام دهیم، در واقع به مردم خدمت نکرده‌ایم. کسب رضایت مردم لازم است، اما نه به هر قیمت. در اینجا رسانۀ دینی تلاش می‌کند بین خواستۀ مخاطبان و مصالح آنها جمع کند و البته این کار باید با اقناع مخاطبان همراه باشد. البته این کار آسان نیست. ابتدا باید بررسی کنیم که این نیازهای مردم پاسخ اش چیست؟ هر نیازی یک پاسخی دارد. به بیانی که اشاره شد برای مثال اگر مردم از گرانی‌ها ناراحت هستند، ممکن است پاسخ به این نیاز از سوی رسانه این باشد که مسئولان را دعوت کنند به تلویزیون و دربارۀ علل گرانی‌ها با آنان گفتگو کنند. اما یک زمان است که با مسائل پیچیده تری روبه رو هستیم. از قبیل مسائل پیچیدۀ فرهنگی و آسیب‌های اجتماعی که اینجا دین موضع دارد و یک طرف ماجراست. اینجا با یک گفتگوی ساده نمی‌توان به حل مشکل پرداخت. برای طرح موضوع، ابتدا باید اصول و چارچوب موضوع از منظر دینی روشن شود و آنگاه با ملاحظات مختلف تولید و پخش در رسانه به سمت طرح موضوع و حل مشکل حرکت کنیم. در اینجا برخلاف رسانه‌ای که با رویکرد غربی عمل میکند، ما فقط درصدد تأمین نیاز و نظر مخاطب نیستیم. ما باید تلاش کنیم با استفاده از مبانی و رویکرد دینی، نیاز مخاطب و مصلحت مخاطب را با هم جمع کنیم. البته به‌گونه‌ای که مخاطب بپذیرد ما خیرخواه او هستیم و به راستی می‌خواهیم به او خدمت کنیم. البته اینکه نیاز و خواستۀ مخاطب را با مصالح او جمع کنیم، به گونه‌ای که مخاطب اقناع شود و احساس رضایت کند، کارآسانی نیست و نیازمند تأمل، تفکر، برنامه و اقدام دقیق است و کار رسانه‌های غیردینی از این جهت بسیار آسان است. برای مثال امروز بنا به هر دلیلی، رسانه‌های غربی یا غرب‌گرا در بعضی از کشورها، به ترویج رفتارهایی دامن می‌زنند که در طول سال­های تاریخ زندگی غربی‌ها نیز تابو و غیر قابل قبول بوده است، اما آنان نه کاری به مصلحت مخاطب دارند، نه به این تابوشکنی‌ها توجه می‌کنند. در اینجا دولت و رسانه‌های وابسته به آنها می‌گویند چون شما مردم می‌خواهید، ما انجام می‌دهیم. درحالی‌که این تمایلات مردم اگر صحیح باشد، ممکن است نتیجۀ بخشی از عملکرد انحرافی خود دولت و رسانه‌های تحت فرمان آنها باشد. قرآن دربارۀ انحرافی که در زندگی قوم حضرت لوط وجود داشت می‌فرماید آنها آنقدر در این رفتار زشت غرق شده بودند که حاضر بودند در جمع خودشان آن را علنی کنند، همین اتفاقی که امروز در برخی کشورهای غربی افتاده که چنین گمراهی عظیمی را قانونی می‌کنند! پس بنابراین ما نمی‌توانیم هر نیاز مخاطب را عینا دریافت کنیم و در رسانه به آن پاسخ دهیم. ما آن نیاز را در کنار مصلحت مخاطب گذاشته و با طراحی درست و اقناع کننده به آن پاسخ می‌دهیم. اما واقعیت این است که چنین کار دشواری در تبلیغ دین و هدایت جامعه از طریق رسانه، نیازمند تلاش همه‌جانبه از سوی افراد آگاه و آشنا به مبانی دینی و مسائل تخصصی رسانه، با پشتکار و مدیریت جهادی است تا بتوان رضایت و اقناع مخاطبان را با مصالح آنان در چارچوب اصول و راهبردهای متقن دینی جمع کرد. خلاصۀ کلام اینکه ما بدون هیچ چشم‌پوشی و اغماضی نیازسنجی می‌کنیم تا نیازهای مخاطب را دقیق رصد کنیم. آنگاه بدون آنکه مانند رسانه‌های غربی خواست مخاطب را با منافع خود جمع کنیم، باید خواست مخاطب را با مصلحت مخاطب جمع کنیم و چنانکه رهنمود قرآن است به مخاطب نشان دهیم به دنبال مطامع و منافع خود نیستیم. ما به مخاطب می‌گوییم که نیازها و خواسته‌های تورا می‌فهمیم اما می‌خواهیم این را به گونه‌ای پاسخ دهیم که زیانی به تو وارد نشود و صادقانه نشان دهیم جز به صلاح و مصلحت مخاطب فکر و عمل نمی‌کنیم.

شما فرمودین در حوزه رسانه ما دچار مشکلات زیر ساختی هستیم مهم این است که رسانه به شکل مطلوب اداره شود و قابل رقابت با رسانه های دنیا باشد اگر تقسیم بندی کنشی و بینشی داشته باشیم این مساله زیر ساخت را شما بیشتر در حوزه تکنیکی میبینید یا در توسعه سیاسی و فرهنگی می­بینید وقتی مصلحت را درنظر داریم یعنی وارد حوزه سیاسی شده ایم ؟

دکتر پویا: بنده مصالح و توصیه‌های سیاسی را بخشی از مسأله می‌دانم. یعنی اگر در زمینۀ سیاسی هم مشکل داریم، آن مشکل اصلی نیست. حتی گاهی به تعبیر شما اگر چالش یا مشکلات سیاسی‌ای در جامعه وجود دارد، ممکن است از تبعات مسائل دیگر باشد، که باید با دقت بررسی شود. اینکه می‌گویم با دقت، چون گاهی ما تحقیق می‌کنیم، اما آدرس غلط می‌دهیم. که این موضوع، یا ناشی از این است که پژوهشگر نیستیم و کار تحقیق را به درستی انجام نمی‌دهیم، یا ناشی از این است که در ارائۀ نتایج تحقیق، ملاحظه‌کاری می‌کنیم .

دکتر جهاندار:  چرا نیاز های ملت غرب منطبق بر نیازهای دولتشان است ولی نیاز های مردم ما منطبق بر خواسته حاکمیت نیست؟! اصلا موضوع سیاسی نیست .آنها اول نیازآفرینی میکنند و بعد نیاز سنجی میکنند. همان نیازی که خودشان خواستند را آفریدند و برایشان به عنوان نیاز مطرح کردند و حالا نیاز سنجی میکنند. منطبق بر همان مدرنیته است  که خودشان داشتند و باهم در تناقض نیستند . اولین کاری که غربی ها_ از فلسفه مدرنیته استفاده کنیم_ نیاز افرینی کردند برای مردم ، به سر منزل مقصود و آرمان هایشان رسیدند. حالا نیاز سنجی که انجام میشود دقیقا همان نیازی است که خودش آفریده است. اما متاسفانه  ما در نیاز آفرینی چون این کار را نمی کنیم، نیازهای مردم همیشه منطبق بر حاکمیت وایدئولوژی و دین خودمان نیست .

دکتر پویا : این که غربی‌ها نیاز سنجی می‌کنند و براساس آن، نیاز آفرینی می‌کنند و پاسخ به نیاز می دهند درست است، اما آنها نیاز آفرینی و پاسخ به نیاز را بر مبنای ایدئولوژی خود انجام می‌دهند. این یک کاری است که آنها طی دویست یا سیصد سال، به‌ویژه در صد سال اخیر پس از ابداع تکنولوژی‌های رسانه‌ای انجام داده‌اند و از آغاز نیز در اکثر مواقع دین را از آن کنار گذاشته‌‍‌ که بدون تعارف هیچ ارتباطی به نیازهای معنوی و دینی و فطری ندارد. دیدگاه مکتب فرانکفورت را همه‌ی کسانی که با مباحث رسانه آشنا هستند، می‌دانند. آنها می‌گویند که رسانه‌های غربی بر اساس تفکر سرمایه‌داری، انسان‌ها را از هویت واقعی خود ساقط کرده و به مصرف هرچه بیشتر عادت داده و مصرف‌زده می‌کنند. آنها تأکید می‌کنند که رسانه‌های غربی بر اساس ایدئولوژی و پارادایم های سرمایه‌داری انسان‌ها را تخدیر و از خود بیگانه می‌کنند، به نحوی که دیگر قدرت مقاومت در برابر خواسته‌های آنان را از دست می‌دهند. به عقیدۀ آنان، انسان تخدیر شدۀ امروز صرفاً به چیزهایی می‌اندیشد که رسانه‌ها ذائقه ‌سازی کرده‌اند و این همه بر اساس پارادایم‌های فکری جریان سرمایه‌داری غربی است. اما ما اگر در رسانۀ دینی ذائقه‌سازی یا نیازآفرینی کنیم، این کار را برمبنای فطرت پاک انسانی انجام می‌دهیم. در جریان مدیریت رسانه، غربی‌ها عاملیت دین را کنار گذاشته‌اند، اما ما با همۀ دشواری آن در این فضای آلودۀ رسانه‌ای جهانی، می‌خواهیم این عاملیت را توسعه دهیم. البته وارد کردن عاملیت دین لوازمی دارد، از جمله اینکه کارگزاران حاکمیت و رسانۀ دینی لازم است قبل از اقدام، به اندازۀ کافی دربارۀ دین آگاه باشند و مهمتر اینکه بیشتر و پیش‌تر از مخاطبان، خود به دستورات دینی عمل کنند تا تبلیغ مستقیم و غیر مستقیم رسانه از دین در مردم اثر کند و مردم بین گفتار و عمل دست‌اندرکاران، تعارض و تناقض نبینند. در ضمن ما که می‌گوییم آنها دین را از عاملیت در رسانه کنار گذاشته‌اند، دین به معنای جامع و کاملی است که در اسلام  و ادیان الهی وجود داشته و دارد. اینجا مطابق تعالیم قرآن و معارف ائمۀ اطهار(ع)، همه به خدا دعوت می‌کنند، و اگر کسی به خود یا منافع خود دعوت کند، دعوت به شرک کرده است. در چنین حالتی، برخلاف آنچه در همۀ ادبیات ارتباطات و رسانه‌های غربی دیده می‌شود که دو رکن اصلی ارتباط، فرستنده و گیرندۀ انسانی است و لاغیر، در ارتباطات انسانی با رویکرد دینی، تعالیم الهی بر همۀ ارکان و اجزاء ارتباط اثرگذار است.

(۳)تبلیغ دینی در اسلام را با سایر ادیان مقایسه کنید ایا فکر می کنید که ما موثر تر هستیم یا آنها در حال حاضر که به روشهای جدید تبلیغ دینی میکنند ؟

دکتر ساداتی: توجه به دو نکته بسیار مهم است ؛اول تکنیک های استفاده از تبلیغ بسیار مهم است. پاسخ سوال شما را کمی جواب بدهیم بسیار سخت است ، چون نیاز به پژوهش داریم، نمی توانیم بگوییم تبلیغ آنها موفق تر بوده یا تبلیغ ما. ولی من چند دیتا قرض میگیریم تا به پاسخ کمک کنم . دقت کنید که دیتا ها کمی هستند و کمی هیچ وقت کیفی نمیشود. اصولا اگردقت کنیم به تعداد جمعیت مسلمانان و مسیحیت تصویری که ما از قرن نوزدهم به بعد داریم، تعداد جمعیت مسیحیت و نسبت آن به اسلام سی و پنج درصد به دوازده درصد است و براین تعداد هرچه جلوتر می­رویم افزوده می­شود. نهایتا براساس آمار  ۲۰۲۰این نسبت تقریبا حوالی بیست و پنج درصد مسلمانهاست یعنی ۱.۸میلیارد از ۷.۹میلیارد جمعیت جهان از هشت میلیارد ۱.۸ دهم آنان مسلمان هستند و تعداد مسیحیت دو نیم میلیارد نفر است. یک پژوهشی انجام شده است:” پی یو” یک تحقیقی انجام داد که ۲۰۵۰ جمعیت جهان چگونه خواهد بود؟ در جمعیت جهان نسبت و عدد می دهد و میگوید که مسلمانان برابری میکنند با مسیحیان! ۲۰۷۰ همینطور بالا می­رود. یعنی چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ میگوید که نسبت جمعیت مسلمانان تقریبا دومیلیارد و هفتصدو پنجاه میلیون نفر است. در واقع یعنی رشد نسبت جمعیتی مسلمانان ۳۱درصد از جمعیت جهان  میشود و مسیحیت همان حول و حوش است. بعد میگوید نسبت رشد ۷۰درصد است. در مسیحیت سی و چهار و نیم درصد است .به نسبت قبلی یعنی عدد در مسیحیت تقریبا ثابت مانده است . در اسلام رشد صعودی داریم . آنها می گویند میزان نرخ تولد در مسلمانان ۲.۹درصد است کاری به مذهب که شعیه یا سنی باشد، نداریم. ما فقط به صورت کمی بیان میکنیم نمیریم سراغ این که آیا مغزمسلمانی دارند یاخیر ؟ من مسلمان به معنی واقعی هستم یا نیستم؟ وقتی میانگین رشد جوان هفت سال کاهش پیدا میکند، یعنی این که جوانان مسلمان جای افراد مسن را در آینده میگیرند. متوجه شدند که در رشد جمعیت نگرانی جدی وجود دارد. همه اینها یک فرآیند است. نمیخواهم فوبیا ایجاد کنم اما حساب شده بررسی کردند که تعداد جمعیت مسلمانان را کم کنند.  در بحث جمعیت چطور اسرائیل بالاترین نرخ رشد را در جهان دارد باضریب به شدت بالا ؟

دومین کاری که انجام میدهند کیفی کردن این موضوع است . نرخ رشد جمعیت رو به افزایش است به سمت مسلمانان . حالا نکته دوم کیفی  کردن مسلمان ها است . یک تحقیقی در سال ۹۶ بی بی سی روی اربعین انجام داد که چه اتفاقی درحال رخ دادن است؟  با ۲۰میلیون جمعیت افراد در اربعین ، آنها کیفی کار میکنند که زیر ساخت را مورد هدف قرار دهند و اگاهی سازی و هشیار سازی میکنند، در این پژوهش متوجه شدند که اسلام دینی نیست که خموده باشد، دینی است که کنشگرو فعال است و در عرصه اجتماعی حضور دارد ، این که عرض کردم قرآن یک الگویی دارد که میفرماید من از این تکنیک ها استفاده میکنم. مسیحیت دین رآفت را تبلیغ میکندنه مسائل اجتماعی! تمرکز اصلی غربی­ها بر بی دینی است و قصد شان این است که بگویند شما کلا بی دین باشید بیش از ۸۵ درصد رسانه های دنیا در دست غرب است . یک  ضعفی که در قسمت دوم داریم  یعنی کیفی سازی داریم، این است که ما از تکنیک های برتر مانند تلطیف، انتقال و برجسب زنی، ما اجازه نداریم استفاده کنیم. آنها وانمود سازی میکن، دروغ میگویند، ولی ما اجازه این کارها را نداریم. چون هدف وسیله را توجیه نمیکند. اما اجازه داریم که مبلغ یاد بگیرد در فضای مجازی تبلیغ کند. مبلغ ما میگوید همه بی دین شده اند اما نمی گوید که همه مردم با سواد شده اند مردم اگاه شدند و من بیسوادم. فکر میکند هنوز زمان منبر و خطابه مستقیم است اینطور نیست. شما باید تکنیک های رسانه ای را بلد باشید و بخوبی از فضای مجازی استفاده کنید. به عقیده من فضای مجازی یک فرصت است. اما اینکه عاملیت به دین را به فرد دهیم غلط است یا عاملیت را فقط به دین بدانیم نیز غلط است. عاملیت را به ساختار دهیم غلط است. همه ­ی موارد به صورت پکیج است و باید باهم  به جلو حرکت کنند و پیش بروند . نسل جدید ما کنشگر و فعال شده است به واسطه ی فضای مجازی اطلاعاتشان زیاد شده است ولی عمق ندارد ، سطحی است، دین دست روی عمق میگذارد دین میگوید اگاه شو، نه هیجانی و احساسی. تحقیقی انجام شد که آیا تبلیغ دین در اسلام هیجانی بود یا تعقلی بود ؟ نتیجه پژوهش اینگونه بود دین اسلام اصلا دنبال هیجان نیست. هیجان برای یک لحظه است کف روی آب است.  شما باید به عمق برسید با همان اصولی که در ابتدا عرض کردم . اسلام به شدت ظرفیت دارد. ما در کشور یک فوبیای تکنولوژی داریم. فکر میکنیم حالا که رسانه روی کار آمد اکنون همه آموزه های ما را میخورد و ما بی دین و لاییک میشویم.  درصورتی که اگر فکر کنید، این رسانه یک فرصت و برگ برنده ی ما است ، وقتی سوار موج رسانه بشویم میتوان از آن استفاده کرد تا محتوای غنی اسلام را منتشر کرد.  در حوزه فلسفه، افرادی مانند ملاصدرا داریم .در حوزه طب، اسلام حرف برای گفتن دارد. حرف های بوعلی سینا هنوز باقی است. در هر حوزه ای دست بگذارید، اسلام حرفی برای گفتن دارد. مساله این است که بتوانیم پیوند دهیم این دوگانه سازی را. که باید تلاش بشود که بگوییم دین و رسانه باهم دشمن نیستند اتفاقا با هم دوست هستند .این موضوع یک فرصت است برای دین، با بهره گیری از رسانه .

دیدگاه

مطالب مرتبط