برای آوازی “پر ز گوهرهای اجلالی”

تلگرام هدی مشاهده مطلب در کانال تلگرام هدی آکادمی

چگونه ربنای شجریان بدون برنامه‌ریزی‌های رسانه‌ای، کاری فراگیر و اثرگذار شد.

– شاید کمتر کاری با مضمون مذهبی در تاریخ ایران باشد که به اندازه ربنای شجریان هم فراگیری داشته باشد هم مورد مناقشه قرار گرفته باشد؛ آن‌‌هم قطعه‌ای که حاصل پخش بی‌اجازه یک کار تمرینی بوده است.

– ماجرا از جایی آغاز می‌شود که مدیران رادیو در سال ۵۸ از شجریان درخواست قطعه‌ای را برای فضای قبل افطار می‌کنند. وی ابتدا پیشنهاد می‌دهد که از کارهای ذبیحی استفاده شود و خود او که به آواز مشهور است وارد مناجات نشود‌.

– مدیران بیان می‌دارند که این امر شدنی‌ نیست و اگر شجریان کاری ارائه ندهد، ناگزیر کارهای ضعیف‌تری پخش خواهند شد.

– شجریان نهایتا پیشنهاد می‌کند که به تعدادی از شاگردان خود آموزش قطعاتی را برای این‌ حال و هوا بدهد و آنها این قطعات را اجرا کنند.

– مدیران رادیو با کراهت این‌ پیشنهاد را می‌پذیرند. شجریان به مدت سه هفته، با چهار هنرجو تمرین می‌کند تا قطعاتی از مثنوی را به همراه دعاهایی از آیات سوره آل عمران و بقره بخوانند‌. وی لحن این دعاها را با تلخیصی از ربنای سید جواد ذبیحی شکل می‌دهد.

– در هفته چهارم و در فاصله دو روز مانده به ماه رمضان، بالاخره شجریان‌ اجرای شاگردان خود را مناسب ضبط نهایی می‌بیند و قبل از اجرای آنها یک‌ بار دیگر خود نیز می‌خواند‌ تا آنها الگو را فراموش نکنند؛ ناغافل از اینکه این‌ الگو فراتر از چهار شاگرد، روزی مهمان سفره‌های افطار یک‌ کشور خواهد شد.

– پس از ضبط صدای شاگردان، شجریان اعلام می‌دارد که خروجی‌ کار، مناسب پخش در رادیو است.

–  غروب اول رمضان سال ۱۳۵۸، محمدرضا شجریان صدای رادیو را بلند‌ می‌کند و در کمال ناباوری صدای اجرای تمرینی خود را می‌شنود. با عصبانیت به مدیر وقت رادیو زنگ می‌زند و گلایه شدید می‌کند. مدیر رادیو به او می‌گوید که تیر از کمان رها شده و این کار را همه مردم باید بشنوند‌.

– او به ناچار درخواست می‌کند که اقلاً اعلام نشود که این کار‌ را او خوانده‌است. از عضویت در رادیو و تلویزیون انصراف می‌دهد و به مدت دو سال در هیچ محفل عمومی ظاهر نمی‌شود.

– در ماه رمضان‌های بعدی، رفته‌رفته واکنشهایی از سمت مردم می‌رسد که نشان می‌دهد مردم کاملاً صدای او را شناخته‌اند و تحت تاثیر کار او قرار گرفته‌اند تا جایی که غلوش، قاری مصری نیز بیان می‌دارد که سعی در بازخوانی آن‌ را داشته ولی این کار را تکرارناپذیر یافته است.

– شجریان رفته‌رفته در می‌یابد که این کار بخشی از عادت مردم‌ شده و باید پس از شش سال دلخوری قدیمی را کنار بگذارد.

– هرچند معادلات روزگار به نحوی پیش رفت که از جایی به بعد ربنای شجریان از رسانه‌های بزرگتر پخش نشود؛ اما به نظر این آوا جای خود را باز کرده بود آنچنان که به تعبیر هوشنگ ابتهاج حتی خود شجریان‌ نیز دیگر نمی‌توانست این‌ اثر را چنین دل‌انگیز خلق کند.

– در کنار همه واژه‌هایی که با هم قرین هستند، “نوستالژی دم افطار” با “ربنای شجریان ” شاید یکی از قرین‌ترین‌ها باشد.
مقارنتی که نشان می‌دهد اثرگذاری‌های رسانه‌ای، همیشه آن‌طور که بزرگان ارتباطات و صاحبان رسانه میل به ساختن آن‌را دارند، پیش نمی‌رود.

(ماجرا‌ برگرفته از روایت شخصی مرحوم محمدرضا شجریان در سال ۹۰ است.)

دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *