تبلیغ دینی فراتر از ترجمه: ۷ گام ضروری در عرضه دین به مخاطبان خارجی

آیا این گزاره‌ها برایتان آشنا نیست؟ «ما باید اسلام را صادر کنیم»، «مخاطبان جهان تشنه معارف دینی هستند که ما تولید می‌کنیم»، «ما اگر بتوانیم همین محتوا را ترجمه کنیم، مردم فوج‌فوج از مطلب دین ما استفاده می‌کنند». این گزاره‌ها حتی اگر به خودی خود درست باشند، در عمل می‌بینیم که افراد و سازمان‌های قائل به این گزاره‌ها، وقتی با چنین پیش‌فرض‌هایی وارد کار تبلیغی در فضای برخط می‌شوند، نه‌تنها مردم فوج‌فوج از مطالب‌شان استفاده نمی‌کنند، که فوج‌فوج ناامیدی درون‌شان رخنه می‌کند و نهایتاً با غصه خوردن بر مظلومیت اسلام و افسوس خوردن از گمراهی مردم جهان، ترجیح می‌دهند که وقت و انرژی‌شان را در فضاهای دیگری صرف کنند. اما مشکل کجاست؟ در این مطلب به دنبال آنیم که مبتنی بر تجربیات تبلیغی موفق در فضای برخط، چند سوء‌نگرش در این رابطه را اصلاح کنیم و بعد ببینیم که آیا باید به حال گمراهی مردم دنیا غصه بخوریم یا ندانم‌کاری‌های خودمان!

بینش اول: صرف ترجمه مفاهیم دینی، باعث اثرگذاری و جذب مخاطبان نخواهد شد

حتماً این فرمایش رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را شنیده‌اید که «ما، جماعت پيامبران، فرمان داريم كه با مردم به فراخور فهم و خردهايشان سخن بگوييم.» بسیاری از اوقات ما تصور می‌کنیم صرف ترجمه محتواهای درون‌دینی می‌تواند برای مخاطب خارجی‌زبان جذاب باشد، فارغ از اینکه توجه داشته باشیم هر قومی زبان خود را دارد، فهم متفاوتی دارد، پیش‌زمینه‌ها و انگاره‌های دیگری دارد و… . به عبارت دیگر، می‌بینیم متن (تکست) ترجمه می‌شود و زمینه (کانتکست) نه. و احادیثی ترجمه می‌شوند که برای شیعه درون ایران و عراق نیز نیاز به توضیح دارد، چه برسد به مخاطب خارجی. آمار و ارقام برخی صفحات نشان می‌دهد این نوع از ترجمه حتی قشر خاکستری شیعه (نسل دوم و سوم مسلمانان غرب‌نشین) را هم درگیر نمی‌کند (در حد یک خاطره دوست‌داشتنی و یک اعتقاد روی طاقچه‌ای)، چه برسد به خارجی‌هایی که ایده‌ای در مورد پیش‌فرض‌های دینی ما ندارند. این کار ترجمه به انگلیسی ممکن است به نظر قشنگ و جذاب بیاید، ولی در واقعِ امر اثرگذاری کافی ندارد.

البته در اینجا ذکر این نکته ضروری است که بسیاری از مبلغان راهکار خود را انتخاب محتواهایی دینی به زبان عمومی‌تر قرار می‌دهند که تصمیم خوبی است، ولی الزاماً صرفِ ترجمه این محتواها منجر به شناخت و گرایش به دین نمی‌شود.

بینش دوم: تبلیغ دینی اثربخش، باید به زمینه‌های زندگی روزمره افراد در گوشه و کنار دنیا ارتباط داشته باشد.

یک تبلیغ درست برای مخاطبان خارجی، باید نیازهای زندگی و دنیای آنان را نیز در نظر بگیرد (در اینجا جا دارد یادی کنیم از مبلغی که دهه اول محرم به مناطق محروم ایران رفته بود و در آنجا در مورد قبح شکم‌چرانی صحبت کرده بود!). بسیاری از اوقات گره‌های ذهنی مخاطبان و مسائل زندگی‌شان باعث می‌شود آن‌ها اساساً به حرف شما گوش نکنند.

خود را بگذارید جای یک جوان حقیقت‌جوی غربی که این روزها بحث داغ دانشگاه‌شان مسئله حمایت از حقوق همجنس‌بازان است. در چنین شرایطی، اگر یک مبلغ در فضای مجازی اولویت خود را بحث روی معاد جسمانی و روحانی قرار دهد، طبیعتاً نخواهد توانست به مخاطبان عام برسد. به بیان ساده‌تر، مبلغ چه در منبر خود، چه در صفحه اینستاگرام یا توئیتر خود، باید بتواند به سؤال «به چه درد زندگی امروز من می‌خوردِ؟» مخاطبان خود پاسخ دهد.

البته باید توجه داشت این نگاه، نباید رویکرد تبلیغی را به رویکرد انفعالی محض تقلیل دهد، چه اینکه اگر صرفاً مبلغان بخواهند بر مبنای نیاز مخاطبان خود حرکت کنند، ممکن است هرگز کارشان به معرفی غدیر یا مهدویت نرسد. برای همین، آنچه در اینجا اهمیت دارد، در نظر گرفتن شرایط زندگی حتی در تبلیغ مهدویت و غدیر و مباهله و… است.

بینش سوم: رفتار ماشینی ممنوع، لطفاً از زبان خودتان حرف بزنید!

گذاشتن بریده‌هایی از یک کتاب یا سخنرانی دینی روی یک عکس، کاری است که احتمالاً از عهده یک ربات هم بربیاید! یادتان باشد فضای شبکه‌های اجتماعی، فضای صحبت کردن، خود بودن و به بیانی دیگر، رفتار انسانی است، پس از محتواهای به اصطلاح کپی‌پیستی تا حد امکان دوری شود.

خیلی اوقات افراد با استناد به احادیثی چون «لو علم الناس محاسن کلامنا لاتبعونا»، فکر می‌کنند صرف بازنشر کردن احادیث منجر به تبعیت از دین و ائمه هدی علیهم‌السلام می‌شود، ولی چرا توجه نمی‌شود که “تعلیم” محاسن کلام ائمه علیهم‌السلام چیزی فراتر از کپی‌پیست کردن است؟

یک جای مناسب برای حرف زدن با مخاطب، کپشنِ فرسته‌هاست که مشاهده می‌کنیم حتی در صفحات رسانه‌های بزرگی مانند آستان قدس به آن توجه کافی نمی‌شود.

امبد شده یک پست از صفحه آستان قدس

نمونه خوب: این فرسته کلیسای نوتردام  (https://www.instagram.com/p/BwhLEvGBaPI/) را چند روز بعد از آتش‌سوزی ببینید که در یک صفحه با ۸۰ هزار نفر دنبال‌کننده، ۴۰ هزار پسند گرفته.

 بینش چهارم: پایان منبر یک طرفه، زمان تعامل!

وقتی فرسته‌ها ماشینی شدند، عملاً تعامل‌ها کم می‌شود (چون انسان‌ها مایل به برقراری ارتباط با انسان‌های زنده هستند). فرسته‌هایی که ماشینی نیستند هم بیشتر حالت منبری دارند، که خلاف قاعده بازی اینستا هستند. پژوهش‌های زیادی نشان می‌دهند چه در فضای میدانی، چه در فضای مجازی، افراد وقتی بتوانند حرف خود را به گوش شما برسانند، با احتمال بسیار بیشتری به حرف شما گوش می‌دهند و حتی اقناع می‌شوند. پس نه‌تنها باب واکنش نشان دادن و نظردادن افراد را باز بگذارید، که آن‌ها را به این امر ترغیب کنید. مثلاً:

  • به نظر شما این حدیث امام رضا علیه‌السلام در زندگی امروز شما چه کاربردی دارد؟
  • شما بگویید که ما در لایو بعدی راجع به چه چیزی صحبت کنیم؟
  • از دیدگاه شما، مشکل اخلاقی اصلی نوجوانان در این روزگار چیست؟
  • حست رو راجع به این حرکت قشنگ در سه تا ایموجی بگو؟

یادتان باشد درگیر کردن مخاطب، نه‌تنها آن‌ها را برای اقناع و پذیرش بیشتر محتوای شما آماده می‌کند، که به خود شما کمک می‌کند در الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی یا موتورهای جستجو، به عنوان تولیدکننده محتوای جذاب شناخته شوید و بالاتر نمایش داده شوید.

از نظرات منفی هم هراسی نداشته باشید. اگر شما عقیده برحق دارید، باید بتوانید از آن در مقابل افکار عمومی دفاع کنید و این مسئله ترسناکی نیست.

بینش پنجم: نسبت به وقایع روز مرده نباشید!

این خیلی عالی است که در مواقعی مثل کریسمس و… سعی کنید واکنش نشان دهید، ولی واکنش‌گرایی یک صفحه فراتر از این رخدادهای تقویمی‌ست و باید ناظر به اتفاقات روز هم باشد. بحث، این نیست که صفحه دنبال هر ترندی واکنش نشان دهد، ولی بعضی از ترندها که گسترده‌تر شده‌اند و ذهن مخاطب را درگیر کرده‌اند، لازم است تریبون‌های دینی هم واکنشی داشته باشد. شاید توقع بسیاری از مردم از دین، روشی باشد که به آن‌ها بینش درست در مورد مسائل مختلف بدهد و این با مسکوت بودن جمع نمی‌شود و شما به عنوان یک برند، محکوم به پرت‌بودن از دنیای واقع هستید و قابل اتکا نخواهید بود؛ چون در جریان دغدغه‌های کاربر نیستید.

فکر کنید در شرایطی که افرادی جمع شده‌اند تا پنالتی‌های تیم ملی ایران را ببینند، شما از آن‌ها بخواهید بیایند و به مواعظ شما یا محتواهای دینی شما، هرچقدر هم جذاب، گوش کنند؛ به نظرتان افراد این کار را می‌کنند یا با بی‌احترامی از شما می‌خواهند که حواس‌شان را پرت نکنید؟

ماجرای بسیاری از محتواهای مذهبی بی‌ربط در ترندهای شبکه‌های اجتماعی نیز همین است (طبیعتاً این مسئله ناظر به ترندهای مخاطب عام است و برای سازمانی که مثلاً مخاطب خود را پژوهشگران حوزه حدیث در نظر گرفته، شاید بحث متفاوت باشد).

بینش ششم: حال خوب تزریق کنید، پررنگ و پرانرژی باشید!

اینکه شما از دنیای فانی دل بریده‌اید و چشم به دنیای جاویدان دارید درست، ولی دلیل نمی‌شود مخاطب شما هم در همین فضا باشد! در بسیاری از صفحات مذهبی، مشاهده می‌کنیم سطح انرژی صفحه پایین، رنگ‌ها مرده و عمده مطالب زمینه ناراحتی دارند. طبق آماری که مؤسسه اسپروت‌سوشال داده است، ۷۲ درصد از مخاطبین یک برند به دنبال دریافت حال خوب و مثبت از آن برند در شبکه‌های اجتماعی هستند. پس اولاً سعی کنید:

کلمه‌ها و کپشن‌های شما پر از انرژی، با لحن مثبت باشد. (تصور کنید یک مبلّغ پرانرژی اگر بخواهد آن را بخواند، تناسب داشته باشد.)

اگر ویدئو بارگذاری می‌کنید، کاور ویدئوهای شما سیاه نباشد. (کاور ویدئو در فضای مجازی مثل جلد کتاب است، پس سعی کنید در کاور با نوشته‌ها و تصاویر، افراد را ترغیب کنید آن را باز کنند.) رنگ‌بندی کلی صفحه شما و زمینه عکس‌ها، زنده باشد. (طبق این آمار، عکس‌های با ماهیت سیاه، کمتر پسندیده می‌شوند.)

صفحات خارجی پر از انرژی، شاد بودن، عکس‌های روشن و در روز، افراد خندان و… هستند، ولی در بسیاری از صفحات مذهبی مشاهده می‌کنیم عکس‌ها تاریک و از پشت افراد و در حال توسل و… است. توجه کنید اینجا صحبت از حذف تصاویر و محتواها با زمینه معنوی نیست، که هدف این صفحات باید باشد، بلکه مقصود هم مجموعه‌ای از دقت‌های بصری است (نظیر رنگ‌ها، روشن‌تر بودن و…)، هم یکنواخت نشدن محتواها حول زمینه‌های غیرشاد (خصوصاً مواقع تولد و…).

یک ایده خوب هم محتواهای به‌اصطلاحinspiring  است که بینش مثبت، امیدوارانه و رو به جلو ایجاد می‌کند. گرایش به این محتواها تا بدانجا بوده که شبکه اجتماعی تامبلر، مبتنی بر همین نیاز، در بازه‌ای توانست خود را در بین پنج شبکه اجتماعی محبوب امریکا جا کند. یادتان باشد احادیث و کلمات معصومین علیهم‌السلام پر است از جملات انگیزشی، امیدبخش و روشن!

ایجاد امید و شادی از طریق احادیث

برشهایی از صفحه پروفایل ووچرچ، پر از انرژی، افراد خندان و با روحیه است. نشر هرازچندگاهی جملات انگیزشی نیز به این مساله کمک می‌کند.

بینش هفتم: رو به جلو و نسخه‌پیچ باشید، طبابت خود را کامل کنید

جالب است بدانید گزارش یک آژانس تولید محتواهای برخط در امریکا، نشان می‌دهد یکی از بیشترین موارد به اشتراک گذاشتن محتواها، حتی در موارد غیرتجاری، مواردی بوده که بیشتر نسخه کاربردی برای افراد دارند. شاید شما هم تجربه داشته باشید که بعد از یک منبر هرچقدر هم که تأثیرگذار، از خود پرسیده باشید «so what» یا همان «ثم ماذا» یا «خب، الآن چه باید کنیم؟» در بسیاری از محتواهای مذهبی خصوصاً در مواجهه با مخاطب خارج از کشور، نسخه‌پیچی مهم است. اجازه بدهید با چند مثال با هم تمرین کنیم:

  • هفت راه برای اینکه بتوانیم امام حسین علیه‌السلام را به دوستان‌مان معرفی کنیم.
  • چگونه علی‌رغم سرشلوغی، ارتباط‌مان با خدا قطع نشود.
  •  عادتی که روح شما را کثیف می‌کند!
  • این‌گونه برای ماه رمضان آماده شوید.
  • چگونه پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله را دور از هیاهوی رسانه‌ای بشناسیم.

سه نکته برای بیشترین بهره‌وری از روزه  در صفحه زوچرچ

صفحه ایمانور، با انتشار محتواهایی از مبلغین مختلف داخلی، نسخه‌هایی اجرایی و مرتبط با زیست امروزه افراد ارائه می‌دهد.

بینش هشتم: ITS ABOUT PEOPLE, SO SHOW THE PEOPLE

این قاعده در شبکه‌های اجتماعی قاعده درستی‌ست که این رسانه‌ها در مورد مردم‌اند، پس سعی کنید در محتواهایتان مردم را نشان دهید! حرفه‌ای‌های حوزه تبلیغ می‌دانند هرچقدر بیشتر مردم را در حال استفاده از محصولی نشان دهید، مردم با احتمال بیشتری از آن محصول استفاده خواهند کرد. در مورد محتواهای دینی هم همین است؛ اگر پیامی دینی به مردم می‌دهید که قائلید می‌تواند در زندگی آن‌ها اثر بگذارد، به جای استدلال‌های زیاد، افرادی را نشان دهید که پیام شما در زندگی آن‌ها اثری گذاشته است؛ از یک اسکرین‌شات بازخورد مثبت گرفته تا یک کلیپ برش از زندگی مخاطبان.

این مسئله خصوصاً در رسانه‌ها با محوریت محتواهای بصری باید جدی گرفته شود و نه فقط در محتواهای بصری مردم لحاظ شوند، که در کاور ویدئوها یا عکس‌نوشته‌ها هم مردم نمایش داده شوند (مردم عادی، نه روحانی پای ثابت منبر هیئت یا مؤسسه شما!). تا جایی که فرد با یک پیمایش در صفحه اینستاگرام شما، احساس کند صفحه شما درباره مردم است تا صفحه‌ای که قرار است صرفاً کتاب‌های حاج‌آقا یا عرایض ایشان را به خورد مردم بدهد! (چندین تحقیق علمی با تمرکز بر اینستاگرام، نشان می‌دهند پست‌هایی که دربردارنده چهره انسان‌هاست، تا ۳۸ درصد بیشتر مخاطب را درگیر می‌کنند.)

البته این امر اثر شگفت‌انگیز دیگری هم دارد با عنوان کامیونیتی‌سازی و درگیر کردن افراد به عنوان کنشگران سازمان، که خود مقالی جدا می‌طلبد.

چرچ هوم با انتشار قصه افراد مختلف در تعامل با کلیسای خود، سعی می‌کند به مخاطبین خود بگوید که قهرمان قصه کلیسای ما شمایید!

  • حرف آخر

تبلیغ دین برای مخاطب عام (و حتی خاص) آن هم در فضای مجازی، صرف نقل کردن معارف دینی و انتظار اثرگذاری بر مخاطب نیست، مسئله هم الزاماً کم شدن حق‌طلبان در آخرالزمان نیست. تبلیغ قواعد خاص خود را دارد و «علی قدر عقولهم» صحبت کردن، از اوّلیات این امر است. رعایت نکردن این نکات نه‌تنها موجب اتلاف وقت و هزینه دغدغه‌مندان حوزه تبلیغ شده، که در بسیاری از موارد موجبات وهن دین را پدید می‌آورد.

در این مطلب هشت بینش اساسی در این زمینه بیان شد که مبتنی بر تجربه ده‌ساله نویسنده در امر تبلیغ دینی در فضای مجازی بود. پس این موارد محدود به تجربه بوده و ممنون می‌شویم اگر شما هم مواردی به ذهن‌تان می‌رسد، با ما در میان بگذارید و به خوانندگان آکادمی هدا، در امر تبلیغ دینی کمک کنید!

دیدگاه

مطالب مرتبط