
چهار مرحله موثر و مهم در تولید محتوای دینی
-
ادمین هدی
-
05 بهمن 1401
این روزها تولید محتوا در فضای مجازی بیشتر از همیشه مورد توجه اهالی فرهنگ قرار گرفته است و در این میان خلا تولید محتوای دینی به شدت حس میشود. اگر بخواهیم راجع به ابعاد تولید محتوای دینی با یکدیگر صحبت کنیم، ابتدا باید تعریفمان از محتوای دینی مشخص شود. در واقع سوال اصلی این است که ما به چه چیزی محتوای دینی میگوییم؟
برخی معتقدند محتوای دینی در فضای مجازی، محتوایی است که به آموزش معارف دینی به صورت مستقیم در قالب های مختلف میپردازد و برخی دیگر نیز توجهشان را معطوف به بحثهای تخصصی و نخبگانی حول محور دین و مذهب میکنند. اما بگذارید دامنه تولید محتوای دینی را کمی بازتر کنیم. هر محتوایی که مستقیم و غیرمستقیم با رویکرد تبیینی و تبلیغی به صورت هدفمند به یکی از عناصر دین و فرهنگ دینی مرتبط باشد محتوای دینی محسوب میشود. این محتوا میتواند یک خاطره آموزنده و اخلاقی در قالب کپشن از یک جوان باشد و یا یک رشته توئیت تخصصی حول محور حجاب از یک استاد دانشگاه. پس دامنهی تولید محتوای دینی و ارزشی بسیار گسترده است و از علاقه و تواناییها، مسائل و اهداف، بستر رسانهای و مخاطبی که کنشگر مدنظر دارد در فضای رسانه شکل میگیرد، که به توضیح مختصر هرکدام به صورت جداگانه خواهیم پرداخت.
نکته: در جاهای مختلفی از یادداشت به قالب ارائه هم توجه میدهیم، زیرا این چهار مورد، در قالب ارائه هم بسیار اهمیت دارند.
چهار مرحله موثر و مهم در تولید محتوای دینی
الف) علاقه و تواناییها
در تولید محتوا نمیتوانیم بی هدف بگوییم خب برویم محتوای دینی تولید کنیم!
برای انتخاب حوزه معنایی و قالب تولید محتوای دینی در مرحله اول باید فکر کنید به چه حوزه ای علاقه دارید. شاید بگویید خب به خیلی چیزها! سخنتان درست است، پس اول میگوییم منظورمان از علاقه چیست؟ علاقه در معنایی که ما مدنظرمان است آن چیزی است که انرژی شما برای پرداخت به آن در اوج خستگی هم تمام نشدنی است. علاقه به شما خلاقیت، پشتکار و تلاش هدیه میدهد چون در کنار دلایل منطقی کار، قلب و روحتان با کار آرام میگیرد و احساس غنی بودن میکنید. این علاقه هم در محتوا و هم در مهارت معنا پیدا میکند. گاهی اوقات میتوان بر مبنای همین علاقه در محتوا سیر تولید را کاملا تخصصی کرد و یا به خاطر علاقه به یک قالب خاص و یا داشتن یک مهارت خوب، رویکرد متفاوتی در تولید محتوا اتخاذ کرد و همه اینها بستگی به خود شما دارد. پس در مرحله اول ببینید علاقه شما در تولید محتوای دینی و یا در مهارتهای هنری معطوف به کدام حوزه محتوایی و قالبهای تولیدی میشود. هردو اینها روی یکدیگر موثرند.
بعد از آنکه علاقههایتان را لیست کردید نوبت میرسد به اینکه تواناییهایتان را به میدان بیاورید تا ببینید در کدام یک از علاقهها تواناتر هستید. در این مرحله ممکن است چند اتفاق بیفتد: اولین اتفاق که بهترینشان است بالا بودن توانایی شما در مورد علاقه ترین حوزه است. برای مثال خانم الف علاقه بسیار زیادی به نویسندگی و بحث اخلاق دارد، او هم توانایی نویسندگی بالایی دارد و هم کتب اخلاقی بسیاری مطالعه کرده و به کم و کیف بحث آشناست. پس خانم الف به راحتی میتواند برای یادگیری و ارائه به حوزه ی مدنظرش ورود کند. اتفاق دیگری که ممکن است بیفتد این است که بین حوزهای که دوست دارید و توانایی شما فاصله زیادی وجود داشته باشد. در اینجا باید انتخابگر خوبی باشید. یا تغییر جهت میدهید به سمت اولویتهای بعدیتان و یا در راستای علاقه اصلی که نوشتید آموزش میبینید و بعد به بازدهی میرسید.
ب) مسئلهشناسی و اهداف
یکی از مهمترین مراحل برای شروع تولید محتوای دینی مسئله شناسی و بعد تعیین اهداف اصلی و فرعی است. برای اینکه تولید محتوای شما بخواهد یک خلاء را پرکند به مسئله شناسی نیازمندید. مسئله در بهترین تعریف خود «فاصله وضع موجود تا مطلوب» است. وقتی در هر موضوعی مطلوب را تعیین کنیم، میتوانیم وضع موجود را بسنجیم و بعد از سنجش وضع موجود، هر فاصلهای که بین وضع موجود و مطلوب پیدا کنیم میشود مسئلهی ما. با ادامه این روند شما در حوزه کاری خود به یک نظام مسائل دست پیدا میکنید که با توجه به فوریت، گستردگی و موضوع دسته بندی میشود. مسئلهیابی بحث بسیار پیچیدهای است ولی نیاز نیست در پیچیدگیهای آن گم شوید و کلیات این مبحث هم میتواند مستقیما روی تعیین اهداف شما اثر داشته باشد و کمک کند دامنهی کاریتان را در تولید محتوا پیدا کنید. چرا باید هدف کلی و دقیق داشته باشید؟ واضح است که اگر برای فعالیت تولید محتوایتان هدف نداشته باشید نمیتوانید در رابطه با کارتان به اثربخشی مطلوبی برسید. منظورمان از هدف صرفا این نیست که بگوییم:« هدف ما این است که در فلان حوزه صد کار تولید کنیم!». بلکه هدف باید دقیق، مشخص شده و در راستای مسائل و مطلوب تعیین شده باشد. هدفگذاری کمک میکند تا در مسیر تولید، دچار انحراف از مسیر نشوید و با توجه به مسئلههای حوزه کاریتان پیش بروید و با گرفتن بازخورد همیشه خود را مورد سنجش و بعد پالایش قرار دهید. حالا سوال پیش میآید که دغدغه اولیه در ذهن ما چگونه شکل میگیرد و یا از کجا باید بفهمیم موجود و مطلوب چیست؟ شروع یک دغدغه، معمولا با یک تشویش است. بگذارید با یک مثال بحث را ساده کنیم:
فرض کنید جلوی تلویزیون نشستهاید و شبکهها را بیهدف جا به جا میکنید، بعد روی شبکه یک متوقف میشوید و جملهای از مجری برنامهی در حال پخش به گوشتان میخورد: « در استان ….. آمار طلاق در سه ماهه تابستان از آمار ازدواج بیشتر بوده است». ناگهان در ذهنتان یک تشویش ایجاد میشود که چرا باید در استانی به این بزرگی درصد طلاق از ازدواج بیشتر باشد! این «چرا» میشود تشویش ذهنی ما برای ورود به یک مسئله. بعد به عنوان یک فرد دغدغهمند تحقیق میکنید و متوجه میشوید در آن استان به شدت نسبت به یک سری قضایا مثل «جهیزیه»، «عروسی» و «مهریه» تجمل و اسراف وجود دارد اما هنوز نمیدانید اینها دلایل این آمار عجیب در کاهش ازدواج و افزایش طلاق هستند یا نه. از طرفی در بین مطالعاتتان میبینید اسلام سیر خیلی منطقی برای ازدواج و طلاق دارد و اگر جامعه با نگاه دینی پیش برود خیلی از مشکلات فرهنگی در ازدواج حل خواهد شد و آمار طلاق هم پایین خواهد آمد. در اینجا شما با چند گزاره متفاوت مواجه هستید که نمیدانید چقدر روی یکدیگر اثر دارند. پس میروید سراغ ترسیم وضع موجود و وضع مطلوب (با محوریت دین) در رابطه با ازدواج و به مقایسه میپردازید. مقایسه بین ازدواج موجود و ازدواج مطلوب. در این مرحله با پژوهش، دلایل ایجاد وضع موجود را بررسی میکنید. برای مثال از علل کاهش ازدواج به مباحثی از قبیل بیکاری، تجمل خانوادهها، اسراف، سختگیری دختر و پسر در مسائل حاشیهای و … میرسید و با ریشهیابی و کنار هم قرار دادن آنها مسائل اصلی را کشف میکنید و در ادامه به نظام مسائل میرسید. در مقابل، با پژوهش در مطلوب، به یک سری راهکار هم رسیدهاید. اینجاست که باید انتخاب کنید، به نسبت انتخابهایتان هدف کلی و اهداف فرعیتان را بنویسید و بعد وارد فضای ارائه شوید.
ج)بستر رسانه
از علاقه، توانایی و اهداف و مسئله شناسی گذشتیم. حالا میخواهیم بدانیم در چه بستر رسانهای قرار است به تولید محتوا بپردازیم؟ آیا هر شکل محتوای دینی به درد هر بستر رسانه ای میخورد؟ چه قالبهایی برای رسانهای که در آن مشغولید مناسبتر است و یا مسئله اصلی رسانهی پیش رو چیست؟ پرداختن به این پاسخها هنوز زود است. قبل از تمام این سوالها اول باید رسانههایی که در آن ها به تولید محتوا میپردازیم را به طور کلی بشناسیم و بتوانیم آن را تحلیل و حوزه ورود خود را در تولید محتوای دینی مشخص کنیم. رسانه واسطهای است عینی، برای انتقال و اشتراک افکار، ایدهها و اطلاعات. برای شناخت ماهیت و فهم کلی و دقیق از هر رسانه باید به چهار بعد ماده رسانه، کانال ورود رسانه، مالک رسانه و معنای رسانه بپردازیم. شاید با خودمان بگوییم امروزه رسانهها همگرا شدهاند و دیگر تفاوت چندانی ندارند تا بخواهیم دربارهشان بیشتر بدانیم اما همه ما در تولید محتوای دینی در یک مبارزه نامرئی ارزشی به سر میبریم پس مهم است که ماهیت میدان مبارزهمان را به خوبی درک کنیم.
۱-تحلیل ماده
در این بعد، واقعیت یک رسانه با توجه به خصوصیات مادی آن رسانه مشخص میشود. خصوصیات مادی رسانه باعث میشود استفاده ما از رسانهها متفاوت و شیوه های استفادهمان محدود شود. نوع رسانه، پیش نیازهای مادی استفاده از آن رسانه، شکل ارائه محتوا و اثر رسانه بر گسترهی پیامرسانی، قابلیت تکثیر رسانه، ظرفیت رسانه، میزان ماندگاری پیامها در رسانه، میزان و نوع مشارکت مخاطبان و… همه در ماده رسانه جای میگیرد. در تحلیل ماده مهمترین نکته، رسیدن به فهم در رابطه با تمایز بین رسانهها و بررسی آسیبها و فرصتهای هر رسانه است.
۲- تحلیل کانال
در این مرحله، مراحلی که طی شده تا یک رسانه در اختیار ما قرار بگیرد را یک دور مرور میکنیم. در تحلیل کانال رسانه، با تولید، توزیع و تبلیغات آن رسانه خاص کار داریم تا به یک فهم کلی در رابطه با آن برسیم. یعنی به سه سوال پاسخ میدهیم: چگونه تولید شده است؟ چگونه توزیع شده است؟ چگونه مصرف میشود؟
۳-تحلیل مالک
عموما وقتی ما از یک رسانه استفاده میکنیم به صاحب آن رسانه کاری نداریم، در حالی که فهم درست از رسانه از فهم درست از صاحبان آن رسانه جدا نیست. اگر شما مشغول مطالعه یک کتاب باشید، نگاه شما نسبت به آن کتاب اگر نویسندهاش دوست شما باشد و یا دشمنتان، متفاوت است.
۴-تحلیل معنا
حتما شنیدهاید که میگویند فلانی فرهنگ استفاده از فلان وسیله را ندارد! اینجا منظور ما از فرهنگ، فهم، الگو و شیوه اصلی در رابطه با استفاده از آن وسیله است. ما هیچ وقت در یک سایت خرید و فروش دنبال مقاله نمیگردیم و اخبار را هم از یک سایت علمی دنبال نمیکنیم. رسانههای مختلف هم همین گونهاند و هر کدام به صورت عمومی شیوه خود را درانتقال افکار دارند. تحلیل معنا آن چیزی است که باعث میشود که ما فرهنگ رسانهای که در آن قرار میگیریم را درک کنیم و با شیوه و الگو های اصلی آن آشنا شویم. تحلیل معنا در واقع آموختن فرهنگ آن رسانه است.
بهتر است در تحلیل معنا به سه سوال پاسخ دهیم:
– معنای نام رسانه چیست و چه دلالتهایی دارد؟ برای مثال اینستاگرام حاصل جمع «اینستنت کامرا» و «تلگرام» است. در واقع دو جمله اشتراکگذاری عکس و پیام رسانی فوری با یکدیگر ترکیب شدهاند. معنای اینستاگرام ذات خودش را مثل تصویر محور بودن، خود افشایی بوسیله تصویر و انتقال پیام حول محور تصویر روایت میکند.
– مخاطبان چه نگاهی به آن رسانه دارند و چه چیزی را برایشان تداعی میکند و چه استفاده هایی میبرند؟
– با فهمی که از آن رسانه پیدا کردهایم، خودمان آن رسانه را چطور تشریح میکنیم؟
د) مخاطب
مخاطب مهمترین عنصر ما در تولید محتواست. انتخاب حوزه ورود ما به محتوا و حتی قالب تولید محتوا، به مخاطب ما، ذائقه و نیازهای او برمیگردد. سوال اصلی این است که بنا داریم برای چه کسانی محتوای دینی تولید کنیم؟ مخاطب را به شیوههای گوناگون دسته بندی میکنند، این دسته بندیها میتواند با محوریت گروه سنی، جنس، نقش های اجتماعی و… باشد. ممکن است هر ویژگی به تنهایی گروهی از مخاطبین را مشخص کند و یا اینکه چند نمونه از این ویژگی ها بر یک مخاطب بار شود. هرچه مخاطب شما دقیق تر انتخاب شود، مسئله شما روشنتر و کار شما اثربخشتر خواهد بود. در محتوای دینی از آنجایی که معمولا با تثبیت، تایید و یا به چالش کشیدن نگرش افراد مواجهیم، در اکثر پیام ها سطحی از اقناع را داریم و تا مخاطبمان به طور دقیق مشخص نباشد، نمیتوانیم بفهمیم به آن اقناع مدنظرمان دست یافتیم یا خیر. بعد از انتخاب گروه مخاطبین، باید آن ها را بشناسیم: نیازهایشان، ویژگیهایشان، مشکلاتشان، نقاط قوت و ضعفشان و مهمتر از همه نسبتشان با محتوای دینی.
در مثال آخر، هم مخاطب را میشناسیم و هم به سه سرفصل قبلی سری میزنیم.
خانم «جیم» علاقه دارد برای مخاطب کودک در فضای اینستاگرام محتوای دینی تولید کند. او با تحلیل بستر رسانه متوجه میشود معمولا کودکان اینستاگرام ندارند پس در واقع به بن بست خورده است، بعد تصمیم میگیرد محتوای خود را با محوریت کودکان، به والدین ارائه دهد. در ادامه با مسئلهشناسی به خلاء قصه گویی دینی رسیده است و تصمیم دارد که بحث قصه با محوریت معارف اسلامی با زبان کودکانه را آغاز کند و به والدین آموزش دهد. بعد با مطالعه چند کتاب در رابطه با کودکان و قصهگویی به جامعنگری خوبی در این باره میرسد. از طرف دیگر او در تحقیقاتش متوجه میشود در بحث آموزش به والدین، ویدئو اثر بخشی بیشتری تا متن صرف دارد پس تصمیم میگیرد تولید محتوای ویدئویی داشته باشد، اما میبیند توانایی لازم را برای گرفتن تصویر با کیفیت ندارد! در اینجا فکر میکند یا میتواند از یکی از دوستانش کمک بگیرد و یا یک دوره تصویر برداری شرکت کند!
روند اگر بخواهد صحیح باشد، خیلی دقیق تر و پر چالشتر ازین مثال خواهد بود. اما تمام این رفت و برگشتها، انتخابها و دقتها در روند تولید محتوا وجود دارد. در یادداشت بعدی به نکات تجربی در تولید محتوا دینی میپردازیم.
دیدگاه