چین چگونه فضای مجازی خود را مدیریت می‌کند؛ فضای مجازی و تبلیغ آنلاین در چین

در ادامه بررسی وضعیت کشورهای مختلف از نظر استفاده از ظرفیت فضای مجازی در انتقال و تبلیغ دین و یا ایدئولوژی حاکم، در این بخش به بررسی کشور چین پرداخته‌ایم. با شنیدن نام چین در کنار کلمه تبلیغ معمولا در ذهن افراد علامت سوالی نقش می‌بندد که مگر در چین هم تبلیغ دین و فرهنگ وجود دارد؟! برای پاسخ به این سوال و ابعاد دیگر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی در فرهنگ چینی و نیز فرهنگ در فضای مجازی چین به سراغ یکی از بهترین چین‌شناسان کشور رفتیم. آقای دکتر وفایی که تجربه زیست ده ساله در چین و پژوهش چند ده ساله در مورد این کشور را داشته‌اند در این مصاحبه با آکادمی هدی به بررسی این موضوع پرداختند.

 

  • برای ورود به بحث بدون هیچ مقدمه‌ای سوالی که احتمالا در ذهن بسیاری از افراد جامعه ایران وجود دارد را مطرح می‌کنیم. آیا در چین امکان تبلیغ بخصوص در فضای مجازی وجود دارد؟

با توجه به محدودیتهای تبلیغی در چین هیچ کسی نمی‌تواند به صورت مستقیم به تبلیغ در این کشور بپردازد. با این حال این بدان معنی نیست که این اتفاق در چین نمی‌افتد. اساسا امروز شما در هیچ کجای دنیا نمی‌توانید در فضای مجازی تبلیغ دینی مستقیم انجام بدهید. مثلا اگر پیجی تحت این عنوان که «بیایید مسلمان شوید» در فضای مجازی چین ایجاد شود مسلما می‌بندند! در آمریکا و اروپا هم این صراحت بیان اجازه فعالیت ندارد. و اما در مورد بسترهای تبلیغی در فضای چین هم باید بدانیم که دوره سایت رسما در چین تمام شده اما شبکه‌های اجتماعی بسیار در چین فعال و پرمخاطب است. وبسایتها عملا فقط به بایگانی و دیتابیس تبدیل شده‌اند. اصل رویدادهایی که در جامعه اثرگذار است در فضای مجازی و در گوشیهای ملت روی می‌دهد. حالا شما تصور کنید نهایت فعالیت جمهوری اسلامی در این فضای پرمخاطب یک اکانت ساده و پیزوری است. با وجود کمرنگ بودن این اکانت اما در نوع خود مخاطب زیادی دارد. این پرمخاطبی هم به خاطر فضای چین است که به شدت اهل پیگیری محتوا از اکانتها و فضای مجازی هستند. مثلا یک بار در ویبو ( توییتر چینی) که صدها میلیون چینی در آن عضو هستند، سفارت آمریکا و سفارت ایران سر موضوع مشترکی به چینی مطلب گذاشتند، در این ماجرا بسیار از چینی‌ها ورود کرده و طرف ایران را گرفتند به حدی که پست ایران ۶۰-۷۰ میلیون لایک خورد و در مقابل به آمریکایی‌ها بد و بیرا ‌گفتند و مطلب سفارتش دیس‌لایک شد. در این حادثه مطلب سفارت ایران و اکانتش تا یک هفته ترند بود! و این نشان‌دهنده یک ظرفیت برای ایران در این فضاست. کما اینکه بسیاری از سفارت‌ها در فضای مجازی چین فعال هستند اما مهم است که چه کسی بتواند تاثیرگذاری داشته باشد که به نظر می‌رسد علیرغم بی‌عملی به خاطر علاقه خود چینی‌ها اکانت سفارت ایران تاثیرگذاری بالایی داشته است.

  • آیا به جز سفارت و فضای دولتی به صورت شخصی هم کسی در فضای مجازی چین از طرف ایران فعال بوده است؟

چند وقت پیش هواپیمایی ماهان از یک خانم چینی که زبان فارسی هم تا حدودی بلد است و بسیار علاقه‌مند به فرهنگ ایرانی است خواست اکانتی بسازد و فرهنگ ایرانی را به جامعه چین معرفی کند. الان یکی از پرمخاطب‌ترین اکانت‌ها راجع‌به ایران در ویبو و وی‌چت همین اکانت ماهان است. خوب این اکانت اصلا اعتقادی نیست بلکه بیشتر به معرفی مکان‌های گردشگری و فرهنگ ایرانی بخصوص در مورد غذا و … است و بین مطالب این چنینی تبلیغات بیزنسی ماهان را قرار می‌دهد. با این حال این تجربه نشان می‌دهد که چقدر فضای مجازی در جامعه چین برای حضور فعال مهیاست.

  • با این دو مثالی که شما زدید به نظر می‌رسد مخاطب چینی در فضای مجازی بسیار علاقه‌مند به محتواهای ایرانی است اعم از اینکه محتوا سیاسی باشد یا فرهنگی؟

بله ولی همانطور که عرض کردم چندان خوشایندشان نیست شما تبلیغ مستقیم چیزی را داشته باشید. مثلا عنوان معرفی یا تبلیغ اسلامی را شاید هرگز نپذیرند نه جامعه و نه ناظرین و سیستم دولتی، اما همین عنوان اگر به «فرهنگ اسلامی»، «هنر وخوشنویسی اسلامی»، «غذاهای اسلامی» و امثالهم تغییر کند بسیار خوشایندشان هم خواهد بود. درواقع در چین میلیون‌ها گوش شنوا بدون هیچ پیش‌زمینه ذهنی و بدون قضاوت منفی آماده شنیدن حرف شماست اما بستگی دارد این ‌حرفها را با چه ادبیاتی در این فضا بیان کنید. اگر شما همین حرف‌های نرم را بخواهید مثلا در فرانسه بیان کنید سریع با قضاوت منفی مواجه می‌شوید که این خانم با حجاب چه می‌گوید. اما در چین چنین قضاوت و پیش‌زمینه‌ای علیه شما وجود ندارد. اتفاقا حرف جدید برای چینی‌ها جذاب است و آن را به عنوان آشنایی با فرهنگ جدید تلقی می‌کنند. اما مهم است که علاوه بر ادبیات محتوای شما حتما به چینی ارائه شود.

  • کدام پلتفرم‌ها در چین فعالتر است؟ و آزادی عمل در این فضاها تا چه حدی است.

ویبو، وی‌چت و دویین؛ این سه مورد از همه مهمتر است. البته سطح دویین پایینتر از دو مورد دیگر است. یعنی رسانه‌های رسمی چین و مقاماتشان در دویین حضور ندارند. بیشتر حالت اینستا دارد که عامه جامعه از وقایع روزانه خود در آن پست و لایو می‌گذارد. اما رسانه‌های چینی عمدتا در وی‌چت و مقامات در ویبو حضور فعال دارند. اگر کمی زبان و فرهنگ چینی بدانید می‌توانید وارد این فضاها بشوید و محتوای تولیدی خود را در معرض دید میلیون‌ها نفر قرار بدهید. فقط باید مراقب باشید که وارد خطوط قرمز آنها نشوید. مثلا اگر مطالبی راجع‌به جدایی‌طلبی اقوام مثلا قوم ایغور منتشر کنید طبیعی است که اکانت شما را خواهند بست. که البته این خطوط قرمز در همه جای دنیا هست. پس اشکال به محدودیت‌ها در چین برنمی‌گردد بلکه به بی‌سوادی ما در مورد فرهنگ و زبان چین برمی‌گردد. الان خود مسلمانان چین به راحتی در این فضا حضور دارند و محتوا تولید می‌کنند. خانمهای با حجاب حضور دارند و پوشش با حجاب خود را در معرض دید عموم قرار می‌دهند. آشپز مسلمان غذای حلال خود را تبلیغ می‌کند. حتی مراسم‌ مذهبی آنها مثل نمازها، افطاری‌ها با جمعیت گسترده و … در پیج‌ها به نمایش درمی‌آید. خوب این حضور خود نوعی تبلیغ است نه برای مسلمان بلکه هرکسی که حضور فعال داشته باشد آنچه را به نمایش می‌گذارد درواقع تبلیغ می‌کند چون مخاطب تشنه محتوای ارائه شده در فضای مجازی چین است.

  • خود سازمان‌های چینی اعم از دولتی و خصوصی چه استفاده‌ای از این ظرفیت فضای مجازی می‌کنند؟

به نظرم مهمترین استفاده خود چین از فضای مجازی تبلیغ فرهنگ چینی است. در حال حاضر یکی از مسائل چین در فضای بین‌الملل تمدن‌سازی و هویت‌سازی است. یعنی چین به عنوان کشوری که در شرف تبدیل شدن به قدرت برتر است، به این فهم رسیده است که یکی از المانهای قدرت برتر شدن، فرهنگ است. درواقع چین دریافته است که در مقابل غرب و امریکا در این زمینه ضعف دارد. یعنی قدرت رسانه و قدرت تاثیرگذاری روی افکار عمومی چیزی است که چین ندارد و سعی می‌کند وارد این حیطه شود. مطالعه این حوزه هم خیلی مهم است که بدانیم چین برای این بخش از نقاط ضعف خود چه برنامه‌ریزی کرده است و چگونه می‌خواهد صدای خود را به گوش دنیا برساند.

  • خوب به نظر شما چه برنامه‌هایی در این زمینه بخصوص در فضای مجازی دارند؟ حالا نه حتما برای دنیا حتی برای جوانان خودشان آیا طرح مشخصی دارند؟

ما در پکن استاد معروفی داشتیم که یک چهره بین‌المللی و بسیار هم اهل هنر و اصلا خودش خوشنویس بود. یک بار که ما را به منزل خود دعوت کرده بود گفت که حزب حاکم (حزب کمونیست) او را موظف کرده است که از دل متون کهن چین مثل کنفیسیوس و لائوزه شعارهایی را برای نسل جوان دربیاورند تا بتوانند هویت چینی آنها را بازآفرینی و حفظ کنند. مثلا یکی از این شعارها «جامعه هارمونی» است. به مرور این شعار یکی از شعارهای اصلی خود حزب حاکم هم شد تا حدی که آن را به جامعه بین‌الملل هم کشاندند و اعلام کردند که ما می‌خواهیم جامعه بین‌الملل هم جامعه هارمونی باشد. خوب این شعار حاصل تلاش امثال این استاد بود که سعی می‌کرد بین سه ضلع مثلث،  فرهنگ کهن چینی، وضعیت و نیاز جامعه نوین، و هدف فردای چین را پیوند بزند. خود استخراج این محتوا کار سخت و مهمی بود و توسط افراد کارکشته‌ای همچون آن استاد فلسفه روی داد. بعد این محتوا در اختیار متولیان امر قرار گرفت و توسط فضای مجازی به مطالبه و خواست عمومی تبدیل شد. خوب این حرکت هم نیاز امروز چین بود و هم راهی برای مواجه با تهاجم غربی بود. اما نکته این است که محتوا در سطوح بالا آماده می‌شود و فضای مجازی ابزاری برای عمومی‌سازی آن است. خوب به هر حال فرهنگ غربی جذاب است و چینی‌ها هم این خطر را متوجه شدند که بسیاری از جوانان آنها گرایش به سینمای هالیوود و فرهنگ غربی پیدا کرده‌اند. خوب در این فضا ارائه خشک و خالی سخنان کنفوسیوس به عنوان هویت چینی بین جوانان چینی خریداری ندارد.  پس چگونگی ارائه این محتوا ظرافت و ابزار خاص خود را می‌طلبد.

  • دقیقا سوال ما در این بحث همین ظرافت‌ها و روش‌هاست. این ظرافت‌های چینی در تبلیغ فرهنگ و هویت چینی چه بود؟

برای باز شدن مطلب مثالی از خودمان می‌زنم. خوب ما مولانا، سعدی و حافظ را داریم. اما کمتر جوانی سراغ این‌ها می‌رود و علاقه‌مند به این بزرگان فرهنگ و هنر ایرانی است. پس یک اتاق فکری لازم داریم که کامل این شخصیت‌ها را بشناسند. در مورد آن استادی که در چین عرض کردم ایشان کسی است که کنفوسیوس را کامل می‌شناخت و یک کتاب بزرگ در شرح کنفوسیوس نوشته بود. یعنی کنفوسیوس را فهمیده برای همین هم می‌تواند از آثار کنفوسیوس مطابق نیاز جامعه محتوا استخراج کند. پس وقتی حرف از اتاق فکر می‌زنیم افراد زبده و خبره درباره‌ی این شخصیت‌ها لازم داریم و بدون فهم کسی نمی‌تواند پیوند بین هویت فرهنگی و نیاز امروز و فردا بزند. پس این شخص نشسته در اتاق فکر علاوه بر شناخت شخصیت‌های فرهنگی باید با وضعیت فعلی جامعه و علاقه‌مندی‌های جوان هم آشنا باشد وارتباط او با فضای بین‌الملل را درک کند. خوب جوان امروز در مقابل هجمه گسترده مکاتب غربی است پس کسی هم که برای او برنامه‌ریزی و تولید محتوا می‌کند باید با این فضا و مکاتب آشنا باشد. بنابراین به روز بودن و به روزرسانی اطلاعات و روش‌‌ها در این کار بسیار مهم است.

  • مشکل ما همین شکاف بین نسل مسلط به مفاهیم دینی و نسل بیگانه از مفاهیم دینی است که فقط شبکه‌های اجتماعی را می‌شناسد و فقط از این طریق می‌توان با او ارتباط برقرار کرد؟ چین این گپ را چگونه پر کرده است؟ اساسا با تجربه استاد مسلط به کنفوسیوس که مطرح فرمودید آیا چین توانسته این فاصله را برطرف کند؟

با توجه به سرعت بالای تحولات در ارتباطات شاید نتوان ادعا کرد که چین توانسته این شکاف را پر کند. چون چین هم واقعا در حوزه فرهنگی نقص دارد. چین هم قدرت و سیالیت آمریکا در رسانه را ندارد. اما دو تا مزیت دارد. اول زبان است که پرده‌ای ایجاد کند. در دوره‌ای که چین مشغول فیلتر کردن فیس‌بوک و توییتر و جایگزین کردن آنها با ورژن چینی بود، واقعا زبان چینی به کمک این طرح کلان در کشور چین آمد. یعنی نود درصد چینی‌ها در مقام انتخاب بین یک پلتفرم انگلیسی و یک پلتفرم چینی، پلتفرم چینی را انتخاب می‌کنند. برای همین چین در جایگزینی شبکه‌های اجتماعی، سایت‌ها و غیره تقریبا هیچ چالشی نداشته است. مثلا در دوره‌ای سر قضیه کپی-رایت چین با گوگل به اختلاف خورد و کلا گوگل را فیلتر کرد. در این دوره بیدو که گوگل چینی‌هاست، آنقدر با اقبال مواجه شد که در الکسا و آمارهای بین‌المللی از گوگل بالاتر قرار گرفت. یعنی گوگل بازار بیش از یک میلیاردی را از دست داد سر اینکه سه چهارتا کتاب بدون اجازه چاپ شده بود؛ خوب مسلما بحثهای سیاسی پشت پرده هم بود. به هر حال در فضای مجازی غربی ابتکار عمل دست غربی‌هاست و این امری بدیهی است. سر قضیه شهید سلیمانی این مساله کاملا مشخص شد. اکانت‌های بسیاری از کاربران سر این قضیه بسته شد. حتی سر قضیه طالب‌زاده هم این اتفاق افتاد!خوب واکنش برخی در این زمینه خروج از این فضاها بود که به نظر من اوضاع بدتر می‌شود. یعنی این بحث نیازمند زمینه‌سازی هوشمندانه و مدبرانه است. چین در این زمینه گفتمان‌سازی کرده است. یعنی همان مثالی که پیشتر اشاره کردم. افراد آشنا به تمدن چین و غرب که در این زمینه به نوعی برند هم هستند وارد این کار کرده است. مثلا افرادی در حد شفیعی کدکنی در فرهنگ ایرانی- اسلامی. دانشگاهی بودن این افراد خیلی مهم است چون با نسل مهم و تاثیرگذاری از جامعه در ارتباط هستند. این افراد می‌توانند پیام را در قالبی که قابل قبول جوانان جامعه است ارائه بدهند. این تجربه در چین موفق عمل کرده است و به نظرم فارغ از محتوای ارائه شده روش، روش تاثیرگذاری است. به روز رسانی و بیان قابل فهم مفاهیم محتوا از دیگر نکات است. یکی از اشکالات امروز روحانیت هم همین است که زبانش و اصطلاحاتی که به کار می‌برند دور از فضای ذهنی جوانان امروز است. برای همین هم آخوند یا روحانی که ساده صحبت می‌کند بلافاصله خیل مخاطبین را به سمت و سوی خودش جذب می‌کند. مثل همین حاج آقا عالی که بین مردم عادی جامعه طرفداران زیادی دارد و ملت هم گارد نمی‌گیرند که چون این آخوند است من نمی‌روم صحبت‌هایش را گوش کنم. در چین هم همین اتفاق افتاده است. یعنی سنت‌گرایانی که سخت صحبت می‌کنند مخاطب خاص دارند و عامه مردم سراغ آنها نمی‌روند.

  • در سطح بین‌المللی هم همینطور است. یعنی کسانی موفق به صدور فرهنگ خود می‌شوند که بتوانند فرهنگ خود را بین‌المللی ترجمه کنند یعنی ترجمه‌ای فراتر از زبان و فرهنگ؟ که فیلم یکی از این روش‌هاست.

اتفاقا چند وقت پیش اجلاسی بود که در این بخش از بحث ذکر تجربه آن خالی از لطف نیست. در واقع این اجلاس یک فروم آسیاسی است که به آن داووس آسیا گفته می‌شود. موضوع اجلاس هم تمدن‌های آسیایی بود. ده تا سخنران بود که هر کسی ده دقیقه فرصت داشت. در آنجا سعی کردم همین کار را انجام بدهم یعنی از نقاط مشترک برای پیش‌برد بحث استفاده کردم. یعنی ملا صدرا و فلسفه اشراق سهروردی را به زبان چینی معرفی کردم و بعد نظریه وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت را مطرح کردم. که خوب اول توام با حیرت و سرگردانی مخاطبان شد. اما در سه دقیقه با زدن پل به فرهنگ‌های آسیایی و مشابهت دادن به مفهوم مشترکی از لائوزه و کنفوسیوس کاملا مطلب جا افتاد. و جالب آنکه در آن فروم از بین ده سخنرانی از کشورهای مختلف این مطلب بعلاوه مطلب یک سخنران از آمریکا بلد و در جاهای مختلف منتشر شد. این مثال را عرض کردم تا بگویم اگر بتوانیم راه انتقال پیام به مخاطب را پیدا کنیم ما گنجینه بزرگی از محتوای جهان‌پسند در اختیار داریم چه برسد به جوانان خودمان؛ اما باید این محتوا به روز و گفتمان‌سازی شود. نمونه آن در چین همان «جامعه هارمونی» است، که الان در و دیوار چین پر از این محتوا شده و حتی در حد بین‌الملل هم مایه مباهات چینی‌هاست. وزیرخارجه چین وقتی از جامعه هارمونی در سازمان ملل صحبت کرد و از سوی همه مورد تشویق قرار گرفت، اعلام کرد که این فرهنگ ۲۵۰۰ سال پیش چین است که در آن زمان نه تنها آمریکایی نبود حتی ۹۰ درصد کشورهای اروپایی هم وجود نداشتند. خوب این یک گفتمان سازی خوب برای شعاری است که از دل فرهنگ سنتی چین بیرون کشیده شده است.

  • اهمیت ابزار این گفتمان‌سازی هم خیلی بالاست که به نظر می‌رسد با توجه به صحبت‌های پیشین شما چینی‌ها در این زمینه موفق بوده‌اند؟

بله در کنار گفتمان‌سازی باید پلتفرم و رویکرد هم مد نظر قرار بگیرد. خوب همانطور که پیشتر گفته شد، در اختیار داشتن پلتفرم بومی مهم است تا ابتکارعمل در اختیار دیگران نباشد. چینی‌ها از این نظر خوب عمل کرده‌اند و همین پلتفرمهای ویبو، ویچت و … ابزار قدرتمندی است که در اختیار چینی‌ها است. موضوع مهم دیگر رویکرد است. یعنی عمده فعالیت‌ها در فضای مجازی چین یا با رویکرد دستوری است که یعنی فرد یا گروهی در قبال فعالیت‌های خود پول می‌گیرند و یا کاملا شخصی است. ساختارهای ذیل این دو رویکرد کاملا متفاوت است. یعنی یکی کاملا سازماندهی شده است و محتواهای تولیدی از همه نظر از کیفیت بالایی برخوردار است. خوب دیگری هم در حد بضاعت شخصی است که اقدام به عمل در فضای مجازی کرده است. مثلا در چین توئیتر و اینستا فیلتر است اما عده‌ای به چینی در این فضاها با برنامه و ساختارمند فعالیت می‌کنند که این بخش برای جذب مخاطب غیر چینی است. و مهمترین روش آنها هم استفاده از ظرفیت آموزش زبان چینی است. اما در مورد مخاطب چینی از همان مسیر سه مرحله‌ای استفاده می‌شود که قبلا تبیین شد؛ طراحی در اتاق فکر، به روز‌رسانی توسط افراد مرتبط با نسل جدید و در نهایت انتقال از طریق شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی که این بخش آخر هم متخصصین و کاربلدهای خودش را می‌طلبد.

  • آیا این فرایند و جریان سه مرحله‌ای قابلیت بررسی در چین را دارد؟ یعنی می‌توان افراد برند در هر مرحله و شیوه‌های فعالیت انها را استخراج کرد؟

بله؛ اما احتیاج به تحقیق و مطالعه عمیق و مهمتر از همه تسلط به زبان چینی دارد. بسیاری از موضوعات در گوگل و به زبان انگلیسی قابل بررسی نیست چون به زبان چینی هستند. نکته دوم اینکه همانطور که عرض کردم در چین چیزی به اسم تبلیغ دین نداریم اما تبلیغ هویت داریم. برای همین اول باید شاخصه‌های هویتی چین را استخراج کنیم که اتفاقا در بخش‌هایی دینی است. از طریق این شاخصه‌ها می‌توانید اکانت‌هایی که در این زمینه فعال هستند را پیدا کنید. در پلتفرم ویبو می‌توانید ببینید که هر اکانت چقدر فالوئر و فرند دارند. از این طریق می‌توانید به کلونی‌ها دست پیدا کنید. یا از طریق کامنت‌ها هم به موضوعات مد نظر می‌توان رسید. ۹۹ درصد کامنت‌ها باز است و موضوعات خاص و محدودی فیلتر هستند که البته به شکل هوشمندانه فیلتر شده‌اند. مثلا اگر در مورد رهبرشان، «شی جی پینگ» چیزی بنویسید اصلا ارسال نمی‌شود. که البته همه دنیا برای خودش خط قرمزهایی دارد. کسانی که حرف از خفقان می‌زنند، درواقع دنیا را ندیده‌اند. اتفاقا مسلمانان از بعضی جهات در چین آزادی عمل بیشتری نسبت به اروپا دارند. به هر حال از بین پلتفرمهای موجود ویبو برای پیدا کردن گروه یا فرقه خاصی که شکل و شمایل مبلغی دارند، بهتر است. چینی‌ها برای هویت‌سازی استفاده گسترده‌ای از فرهنگ و هنر می‌کنند. یعنی المانهای فرهنگ چینی به شکل هوشمندانه‌ای در فیلم و سریال و حتی بازی‌های کامپیوتری چینی به کار رفته است. حتی با استفاده از ابزار اقتصاد چین در هالیوود نفوذ پیدا کرده است به حدی که در بسیاری از فیلم و سریالهای هالیوودی چهره‌های روسی منفورند اما عموما چینی‌ها در شکل و شمایل مهربانی و با شاخصه‌های غذای چینی  جشن‌های چینی به نمایش درمی‌آیند. یکی از المانهایی که به شدت در داخل و بیرون از چین به فکر حفظ آن هستند لباس‌های سنتی چینی است. به هرحال در مرحله اول باید سیاست‌های بالادستی چین را استخراج کنید. در کنار این هر سه ماه یکبار چین گزارشی از وضعیت فضای مجازی خود منتشر می‌کند که این گزارش فوق‌العاده و با جزئیات کامل در حد تعداد اکانت‌ها در هر پلتفرم است. علنی است و در دسترس همگان قرار دارد. با علم به سیاست‌ها و این گزارش باید وارد فضای مجازی چین شد و فعالیت‌های این فضا را رصد کرد.

  • در انتهای بحث لطفا بفرمایید محدوده‌ای که در فضای مجازی چین تبلیغ حساب می‌شود چیست؟ یعنی خط قرمزها برای تبلیغ یک فکر و عقیده چگونه تعیین می‌شود؟

هیچ محدوده‌ای ندارد اگر شما اعلام نکیند که در صدد تبلیغ هستید! مثلا یک گروه هنر اسلامی در فضای مجازی فعال است که همه نوعی محتوای اسلامی هم بارگزاری می‌کند و هیچ محدودیتی هم ندارند. روز عید فطر همه محتواهای مسلمانان مربوط به عید فطر و مراسم و مناسک آن است. خوب این خود یک تبلیغ است بدون اینکه اعلام شود. حتی خود من راهپیمایی روز قدس و یا سبک حفظ فاصله‌گذاری در حرم امام رضا را در گروه‌های چینی قرار می‌دهم و هیچ محدودیتی هم نیست. در حالی که تصور عامه این است که هیچ اسمی از اسلام در چین نمی‌آید.

دیدگاه

مطالب مرتبط