
صحبت کردن مبلغین به زبان شبکههای اجتماعی: آفات و فواید
-
ادمین هدی
-
11 بهمن 1401
در فرهنگ ما انسان فرزندِ زمان خویش است و با در نظر گرفتن افقِ آینده تصمیم میگیرد. همین مسئله ضرورت آگاهی از مفهوم رسانه را آشکار میکند. امروزه رسانهها هستند که جنگ میآفرینند، آن را مدیریت میکنند و خود نیز پایان میدهند. به عبارت دیگر رسانهها مهندسی افکار را بر عهده دارند، قلبها و ذهنها را تسخیر میکنند و برای مردم دنیا تصمیم میگیرند. آنها چگونگی انعکاس حوادث دنیا را مشخص میکنند مثل اینکه کدام حادثه را جنگ را نشان دهند و یا کدام را جنایت بدانند و تقبیح کنند. از این رو صاحبنظران بر این باورند که رسانهها در شکلگیری افکار عمومی در سراسر تاریخ نقش تعیینکنندهای داشته و دارند .
هر رسانه سه عنصر مهم و اساسی دارد : فرستنده، گیرنده و پیام. همانطور که «چه گفتن» مهم است، «چگونه گفتن» و اینکه با چه ابزاری گفته شود هم اهمیت دارد. در عصر حاضر موثرترین رسانه، شبکههای اجتماعی هستند. این شبکهها در تولید یا تغییر باورهای ما نقش پررنگی دارند و قویترین ابزارها برای طرح و ترویج اندیشهها و کارآمدترین ابزار برای نفوذ فرهنگها و نگرشها به قلب جوامع هستند. امروزه استفاده از شبکههای اجتماعی حجم وسیعی از اطلاعات و برنامههای بینالمللی و برونمرزی را به فضای فکری جوامع منتقل میکند و به دنبال آن، اهمیت مرزها و فاصله جغرافیایی از میان رفته است.
در رسانههای جمعی و مطبوعاتی محتوای تولید شده بیشتر به زبان مردم عام است و عموما با فیلترهای اخلاقی و عرفی جامعه مطابقت دارد، اما در شبکههای اجتماعی فرستنده پیام خود مردم هستند و زبان نوشتار بدون فیلتر و سانسورهای عرفی مطبوعات است. به این دلیل جذابیت بیشتری دارد و همچنین بهروزتر است. نکته دیگر اینکه در شبکههای اجتماعی انتشار خرافات، شایعه و نوشتههای بدون استدلال رواج بیشتری دارد، ولی به علت اتمسفر جذابیت و صمیمت مخاطب گستردهتر و در عین حال محدودیت کمتری دارد و ارتباطات را فرامَرزی کرده است. زبان شبکههای اجتماعی دارای ایجاز و به تعبیر دیگر زیرکانهتر و قابل فهم است. تحقیقات اخیر یک موسسه در آمریکا نشان میدهد که اقلاً نسلهای جدید و نوجوانان به نسبت نسلهای گذشته حوصله کمتری در مطالعه متون طولانی دارند و درازگویی را تحمل نمیکنند و زبان کوتاه این شبکهها برایشان مطلوبتر است.
شبکههای اجتماعی علاوه بر فرهنگ، کسب و کارها و حتی بسیاری از جوانان را تغییر دادهاند. طور مثال نتایج یک پژوهش نشان داد که شبکه اجتماعی فیسبوک در سبک زندگی جوانان ایرانی عاملی اثرگذار است و این شبکه با توجه به افزایش و گرایش روزافزون کاربران، شیوه زندگی آنان را در زمینههایی همچون اوقات فراغت و تفریح، تصور و مدیریت بدن، نحوه پوشش و گرایش به مد ، شیوه محاوره و سبک بیان ، ایجاد شرایط برای برقراری دوستیهای اینترنتی و به دست آوردن توانمندیهای روز در نگرش به فضای جهانی تغییر داده است.
اعتمادسازی در رسانه بدون گیرنده و مخاطب نمیتواند به رشد و بالندگی برسد. مخاطبان برای رفع نیازهای خبری خود به رسانهها اقبال نشان میدهند و به مرور بر اساس متغیر مهمی که اعتماد نام دارد درباره آن رسانه قضاوت و تصمیمگیری میکنند. بدیهی است که اگر اعتماد ایجاد نشود رسانه بر مخاطب تاثیرگذار نیست. از این رو ایجاد اعتماد در مخاطبان و حفظ آن در طول زمان از وظایف و برنامههای راهبردی مدیران رسانههاست. محققان خارجی آغازگر تحقیقات پیرامون اعتماد رسانهای از سال ۱۹۸۵ بودهاند . برنز راپر تحقیق درباره اعتماد در روزنامهها، مجلات و رادیو تلویزیون را با عنوان «گرایش عمومی به تلویزیون و رسانههای دیگر در دوران تغییر» در سال ۱۹۸۵ انجام داده است. محققان علوم اجتماعی نیز به دلیل ضرورتی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی مطرح شد پیرامون مفهوم اعتماد به رسانه تحقیق کردهاند. در ایران تحقیقات در این زمینه به سال ۱۳۷۰ شمسی (۱۹۹۱ م) برمیگردد، اما دامنه تحقیقات پیرامون اعتماد به رسانهها چندان گسترده نیست. از مطالعات انجام شده در ایران میتوان چنین استنباط کرد که صحت و درستی پیام، مرتبط بودن موضوع پیام با نیازهای مخاطبان، جامعیت پیام، بیطرفی، احساس تعلق اجتماعی، توجه به نخبگان و اراده جذاب مهمترین نقش را در در ایجاد اعتماد میان مخاطبان و فرستنده دارند. در واقع هرچه پیام با این معیارها منطبقتر باشد و با زیرکی و هوشمندی بیان شود مخاطب بیشتری خواهد داشت.
براي چگونگي جلب اعتماد مخاطب مي توان چند عامل را برشمرد:
- درك مجموعه بايد و نبايدهاي جامعهاي كه مخاطب در آن زندگي ميكند و به طور كلي باور داشتن نظام فكري و اجتماعي وی؛
- استفاده از مهارتهاي ارتباطي در جهت ايجاد جذابيت؛
- و سهولت دسترسي به رسانه براي مخاطب.
به عبارت ديگر بايد به عوامل مربوط به پيام و عناصري كه ناظر بر محتوا و كيفيت پيام هستند توجه نمود. با در نظر گرفتن عوامل مربوط به مخاطب، همچون بينندهاي كه داراي قدرت انتخاب است و توجه به عناصر زمينهاي مانند ديدگاهها، نگرشها و تجربيات گذشته وي، میتوان ميزان اعتماد مخاطب را به رسانه شكل داد. ميزان اعتماد مخاطبان به هر رسانه يكي از شاخصهاي ارزشمند و سرمايه مهم اجتماعي آن رسانه است. اگر اين اعتمادسازي به نحو صحيحی پايهگذاري نشود و تدوام نيابد، پيامها صرفاً در فضا منتشر شدهاند، بدون اينكه چرخه آنها كامل شود و به مخاطب برسد و طبيعتاً به این صورت اثري ندارند. در دنياي امروزِ رسانهها، الگوي تعاملي تاثیرگذار است كه منجر به دريافت بازخورد پيام و عكسالعمل مخاطبان ميشود؛ ارتباط ميان فرستنده و گيرنده پيام در جريان است و اين امر وقتي حاصل ميشود كه رسانه در ارتباطي تعاملي نسبت با مخاطب قرار گيرد و مخاطب نيز پيامهاي رسانه را پذيرا باشد.
تبلیغ دین در رسانه و شبکههای اجتماعی در جامعه کنونی بشری به علت گسترش ارتباطات و سهولت دستیابی به اندیشههای به ظاهر منطقی غرب و پیشرفت سریع تکنولوژی در جوامع گوناگون و در نتیجه مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفتن کشورهای جهان سوم و در حال توسعه؛ تبلیغهای دینی نیز به تحولی ژرف نیاز دارند و لازم است در شیوهها و ابزارهای تبلیغی تجدیدنظر گردد.
آنچه در تبلیغ دینی به عنوان اصل و محور مورد نظر است جامعیت دین است. دین اسلام به عنوان آخرین شریعت الهی و کاملترین آنها همواره پاسخگوی نیاز بشر بوده و هست، اما شیوههای سنتی تبلیغ دین در عصر کنونی کافی به نظر نمیرسد و باید مطابق با دادههای روز نوآوری شود. رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی مهمترین و موثرترین منابع موثر بر انسان امروز است. بنابراین برای اثرگذاری بر بشر امروزی باید از این ابزارها استفاده شود.
شناخت مخاطبان در شبکههای اجتماعی اهمیت بالایی در دستیابی به تبلیغ دین در فضای مجازی دارد. از سوی دیگر شناخت روش بیان و زبان شبکههای اجتماعیبسیار مهم است. استفاده از طنز و مطالب سرگرمکننده نیز میتواند به جذب مخاطب کمک کند.
توجه به این محورها در تبلیغ دین در شبکههای اجتماعی مهم و اساسی به نظر میرسند:
- مستند و متقن بودن؛
- شبههزدایی درباره موضوعات؛
- صداقت و درستی موضوعات؛
- دامن نزدن به اختلافات مذهبی؛
- تکیه بر استنادات عقلی؛
- اعتراف به اشتباهات و کاستیهای موجود؛
- تلاش برای تبیین احکام مربوط به ابتلائات این دوره زمانی؛
- جلوگیری از لحن نصیحتگونه و درازگویی در موضوعات.
اگر مبلغ دینی بتواند در شبکههای اجتماعی با فرد به فرد وارد گفتگو شود میتواند با در نظرگرفتن محورهای ذکر شده مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد. این مهم است که مخاطب مبلغ را فردی مانند دوست یا مانند خود بداند و نه فردی که به عنوان نصیحت با او گفتگو میکند.
به عنوان نمونه میتوان از حجتالاسلام محمد پدرام نام برد؛ یک طلبه جوان اهل قم که پانزده سال است در دنیای مجازی فعالیت میکند. او چهار سال است اکانت توئیتری خود را منبر تبلیغ مجازی کرده است و با گزینش روایات، آنها را با ادبیاتی نو منتشر میکند؛ روش جدیدی برای تبیین موضوع روایات که مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفته است.
مصاحبه حجتالاسلام پدرام با خبرگزاری فارس خواندنی و مفید است. او میگوید:
«اولین وبلاگم را حدود ۱۵ سال قبل ساختم و فضای مجازی را با وبلاگنویسی و وبلاگ گردی شناختم. چندسالی در تحریریه برخی از نشریات مجازی فعالیت و در نشریات محلی هم روزنامهنویسی را تجربه کردم. نگارش و مدیریت کانال های سیاسی، اجتماعی، ادبی و مذهبی را در تلگرام انجام دادم و الان هم چهارسالی است که در توئیتر فعالیت میکنم.»
حجت السلام پدرام
قطعاً ادبیات مورد نیاز برای تبلیغ در فضای مجازی متفاوت با تبلیغ در فضای حقیقی و منبر است. نکتهای که اگر به آن توجه نشود میتواند تمامی امتیازات مطرح شده برای تبلیغ مجازی را به پاشنه آشیل تبدیل کند. پدرام میگوید: «یک مبلغ برای حضور در فضای مجازی قطعا نمیتواند از ادبیات و فرمتی استفاده کند که در روش سنتی استفاده میکرد. خیلی از مسائل بود که در هیأت و مسجد از آن حرف میزدیم، اما در فضای مجازی قابل طرح نیست زیرا جاج (قضاوت) یا انکار میشود و نهایتاً به اهداف فرهنگی و تبلیغی مبلغ صدمه میزند. از طرف دیگر مسائلی هم هست که ضروری و حیاتیاند، اما در هیأت و مسجد قابل طرح نیستند و در توئیتر یا تلگرام خیلی راحت میتوان مطرح کرد. اینها تجربه، دانش، ذوق و خلاقیت مُبلغ را میطلبد که از این ظرفیت استفاده درست کند.»
این طلبه جوان از سال ۱۳۷۸، تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرده است و بعد از اتمام سطح، سالهاست که در قم از محضر اساتید استفاده میکند. او در رشتههای روانشناسی و علوم حدیث در مقاطع کارشناسی و کارشناسیارشد هم تحصیل نموده است. پدرام، در زمینه تبلیغی مثل تمام طلبهها، بارها در ماه رمضان و ماه محرم برای تبلیغ به شهرهای مختلف سفر کرده و میگوید:
«اینکه برخی اعتقاد دارند تبلیغ به شیوه سنتی دیگر پاسخگو نیست، حرف درستی نیست. تبلیغ سنتی از آن جهت که مبتنی بر ارتباط مستقیم و بیواسطه با مخاطب است، هنوز هم پیشروانه و مؤثر است. این حرف را در مقایسه با روشهای مدرن ارتباطگیری میگویم که ارتباط به واسطه متن صامت و رسانه شکل میگیرد. اگرچه در ارتباطات مجازی با انواع و اقسام ابزارها مثل استیکر، ایموجی و ارتباط آنلاین سعی شده حضور مخاطب شبیهسازی و جبران شود، اما باز هم ارتباط مستقیم نسبت به ارتباط مجازی کارآمدتر و رساناتر است.»
حضور و فعالیت مبلغان در فضای مجازی مانند سلوک عالمان دینی در گذشته، این فرصت را به آنها میدهد که در میان مردم باشند و با آنان ارتباط برقرار کنند. در بستر این ارتباط، مخاطب و نیاز او سنجیده میشود و مبلغان بهتر درک میکنند چه بگویند و به چه کسانی بگویند. این مبلغ دینی میگوید:
«عالمان گذشته در میان مردم و با شادیها و غمهای آنها محشور بودند. این طور نبود که فقط در مواقع خاص و ایام مناسبتهای مذهبی در کنار مردم باشند. اصلاً همین که زلفشان به زلف مخاطبانشان گره خورده بود و با هم همنفس بودند، تأثیر کلامشان را دوچندان میکرد. فضای مجازی الان به بخش مهمی از زندگی مردم تبدیل شده است. در همین توئیتر، کاربرها زندگی خود را روایت میکنند. روزمرهنویسی میکنند. شادیها، غمها و دغدغههای خود را بیان میکنند. شوخی میکنند، هجو میکنند، حتی با هم تندی و تلخی میکنند. با هم دوست یا دشمن میشوند. حتی گاهی کار به آشنایی و ازدواج هم میرسد و همین چیزهاست که زیست مجازی را جذاب کرده است. در این زیست مجازی، مُبلغ نمیتواند صرفاً یک روایت بنویسد و نکته اخلاقی بگوید و مخاطب را رها کند و برود. این طوری اصلاً تأثیری روی مخاطب ندارد. چون طرفین هیچ تلاشی برای نزدیک شدن به همدیگر نکردهاند و طبعاً به کنش و واکنش یکدیگر هم اعتنا نمیکنند. مُبلغی که میخواهد در این فضا موفق باشد باید همراهی کردن را یاد بگیرد. یعنی در عین اینکه محذورات اخلاقی و شأنی خودش را سرسختانه مراعات میکند، باید با کاربران در این زیست مجازی همراهی و رفاقت کند. طبیعی است که شما حرفی را که رفیقتان به شما میگوید راحتتر از حرف یک غریبه میپذیرید.»
نمونهای از توصیههای خلاقانه حجتالاسلام پدرام در فضای توئیتر حجتالاسلام پدرام تلاش میکند تا روایات را صرفاً ترجمه و برگردان نکند بلکه از روشهای مرسوم ترجمه فراتر رفته است. او میگوید: «سعی کردم ترجمه آزاد نکنم و به متن اصلی روایت وفادار باشم، اما طوری روایت را تقریر کنم که مخاطب امروز درک کند. یعنی اگر امام معصوم (ع) الان بودند و میخواستند متن همان روایت را دوباره برای مخاطب امروز بیان کنند، با چه ادبیاتی بیان میکردند؟ تلاش کردم همان را تقریر کنم. گاهی بعضی از مضامین روایی به جهات مختلف برای دوستان عجیب یا جالب بود و میخواستند که متن اصلی را هم کنار ترجمه بگذارم، اما با وجود اینکه آدرس و نشانی دقیق روایت و منبعش را مینوشتم، اما معمولاً از اینکه متن اصلی را بگذارم ابا داشتم چون میخواستم مخاطب خودش به منبع مراجعه کند و متن اصلی روایات را خودش پیدا کند. مخصوصاً که متن منابع روایی به صورت آنلاین در محیط اینترنت قابل جستجو و مطالعه است. وقتی مخاطب تلاش میکند و وقت میگذارد و مفاهیمی را شخصاً و مستقیماً از روایات کشف میکند هم لذت میبرد و هم اثرش روی قلب و ذهنش خیلی عمیقتر از این است که من متن را حاضر و آماده برایش بگذارم. این اتفاق مبارکی است که مخاطب بدون اینکه من واسطه باشم مستقیماً با منابع روایی شیعه آشنا شود. مثلاً کتاب حدیث را تورق کند و با عناوین و موضوعات روایی و ادبیات احادیث آشنا شود. به هرحال اینها میراث گرانسنگ فرهنگی و معرفتی شیعه است و همین خوانش مستقیم روایات، رابطه امام و مأموم را تقویت میکند. این همان مسئلهای است که تحت عنوان ملاقات با امام از آن یاد کردم. چیزی که در نقل روایات به آن متعهد هستم این است که اولاً حتما از منابع معتبر نقل میکنم و دوم در معنایابی و برگردان روایات به آثار شارحان روایات مثل شرح مرحوم ملاصدرا بر بخشهایی از الکافی و شروح بینظیر علامه مجلسی و ملاصالح مازندرانی بر روایات کتب اربعه، توجه میکنم.»
قطعاً با طرح هر میزان مباحث زیرساختی اعتقادی بازهم شبهاتی مطرح میشود که نیازمند پاسخ است. پدرام در این خصوص میگوید:
«شبهاتی که در مورد مسائل دینی مطرح میشود دو دسته هستند. بخشی از شبهات، در واقع دروغهایی است که به منابع دینی نسبت داده میشود و با مراجعه به منابع، به راحتی قابل رفع است، اما بخش دوم شبهات در مورد کلانموضوعات دینی هستند؛ مثلا بحث ارتداد، آزادی، حقوق بشر، قصاص، ارث و دیه زنان، مباحث حقوقی در مورد ولایت و حضانت. این ابهامات با مراجعه به منابع دینی حل نمیشود زیرا دقیقاً چیزی را مورد نقد و سوال قرار دادهاند که در متن منابع دینی ذکر شده است. این بخش از شبهات نیاز به تحلیلهای پیشادینی و فرادینی دارد. گاهی نیاز به تحلیلهای میانرشتهای مثل مباحث روانشناختی و حقوقی است و گاهی هم باید تحلیل تاریخی شود و طبیعتا کسی که میخواهد از عهده این کار برآید باید به منابع دینی، فقهی و تاریخی و نیز به منطق حقوقی احکام دینی احاطه داشته باشد. کسی باید به این کار ورود کند که تسلط و قدرت علمی داشته باشد وگرنه اگر شبههای بهصورت ضعیف پاسخ داده شود، نهتنها به حل مسئله کمک نمیکند بلکه باعث تقویت شبهه هم میشود.»
پرمخاطبترین اقشار در فضای مجازی قشر جوان هستند و از آن جا که در فضاهای مجازی، رسانههای ارتباط جمعی بیشترین تاثیرگذاری فرهنگی را دارند، مبلغین باید تلاش کنند ظرفیتهای این رسانهها را بشناسند و ضمن ایجاد انگیزه برای کاربران، ارائه مطالب در راستای رشد و پرورش عقاید جوانان و با راهبردی متناسب با علایق آنان انجام شود.
دیدگاه