
رسانه در پاکستان
-
ادمین هدی
-
11 بهمن 1401
یکی از وعدههای آکادمی هدی ارائه اطلاعاتی از وضعیت کشورهای مختلف دراستفاده از رسانه و بخصوص شبکههای اجتماعی در تبلیغات دینی و فرهنگی است. در این بخش، کشور پاکستان مد نظر قرار گرفته است و برای آشنایی با وضعیت فعالیتهای رسانهای کشور پاکستان سراغ یکی از فعالان رسانه در پاکستان رفتیم که سالها در فضای شبکههای تلویزیونی و نیز شبکههای اجتماعی اردو زبان فعالیت داشته است.
- برای ورود به بحث رسانه در پاکستان لطفا بفرمایید وضعیت رسانه و فعالیت شبکههای تلویزیونی و شبکههای اجتماعی در پاکستان چگونه است؟
بحث رسانه در پاکستان بسیار گسترده است. وقتی در مورد رسانههای اردو زبان یا رسانه های خارجی در پاکستان (شبکه های انگلیسی زبان) صحبت میکنیم، ابتدا لازم است سازمان پمرا (PEMRA)(Pakistan electronic media regulatory authority) را بشناسیم. این سازمان بازرسی رسانهها و مسئولیت صدور مجوز را بر عهده دارد. در مورد فضای مجازی هم سازمان Cyber Crime مسئول رسیدگی و سر و سامان دادن به وضعیت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است. هم پمرا و هم سایبر کرایم باید مراقب باشند که محتوایی خلاف چهارچوبها و دستورالعملهای دولت پاکستان در رسانهها یا شبکههای مجازی منتشر نشود. مهمترین بخش این چارچوبها محتوا علیه ارتش و یا هنجارهای جامعه است. نحوه عملکرد پمرا اینگونه است که با دریافت مبلغ مشخص اجازه فعالیت رسانه را برای یک یا چند سال صادر میکند، همچنین شبکه ها موظفند بعضی دستورالعملها مثل پخش تبلیغات را اجرا کنند. اگر رسانهای بر خلاف چهارچوب و خط قرمزهای تعیین شده عمل کند، به رسانه یا شبکه هشدار داده یا فعالیت آن را متوقف میکند. مثلا ۲ سال پیش، در روز جهانی همجنسبازها گروه همجنسبازها با حمایت سفارت آمریکا در شهر لاهور به خیابان آمدند. سفارت آمریکا در حساب توییتری خود از این حرکت حمایت کرد. آنها شعار میدادند که باید حق آزادی عمل به گروه همجنسبازان داده شود. اما این موضوع خلاف عرف جامعه پاکستان بود و مردم پاکستان هرگز چنین چیزی را نمیپذیرند. این حرکت درواقع با پشتیبانی غرب و آمریکا صورت گرفته بود. اما شبکهها اجازه پوشش دادن اخبار این حرکت را نداشتند در عوض این شبکهها از مهمانی دعوت کردند که علیه این حرکت موضع بگیرند و به جای آن بحث حمایت از حقوق زنان با نگاه اسلامی را مطرح کردند. حتی جالب این بود که افرادی سکولار را آوردند که در مورد حقوق زنان صحبت کردند.
- موردی بوده که هنجاری خلاف عرف جامعه باشد ولی دولت از آن حمایت کند؟
تقریبا خیر. مثالی میزنم که ببینید چقدر هنجارها در پاکستان مهم است. در ایران مثلا وقتی سوار تاکسی میشوید اگر عقب یک خانم نشسته باشد، راننده به راحتی بدون توجه به جنسیت مسافر بعدی خود را حتی اگر آقا باشد سوار میکند. اما در پاکستان راننده تاکسی حق ندارد یک مسافر آقا کنار مسافر خانم بنشاند. با اینکه در مورد این مساله قانون نیست اما هنجاری است که همه پایبند آن هستند. اگر رانندهای قصد چنین حرکتی داشته باشد خود افراد تاکسی اولین کسی هستند که با او برخورد میکنند و عرفا این حق را هم دارند که برخورد کنند. حتی اگر در حمایت از راننده هم قانونی باشد دولت از عرف جامعه حمایت میکند. پس راننده هم ترجیح میدهد با صندلی خالی به مقصد برود اما خلاف عرف عمل نکند. حتی اگر بحث سیاسی هم باشد. بازهم خواسته عرف در الویت است. به عنوان مثال بارها شده است که در مجلس پاکستان یک نماینده مجلس ابراز داشته که چرا مانند کشورهای عربی ما با اسرائیل رابطه برقرار نمیکنیم؟ به محض ایراد این سخنرانی مردم به خیابانها آمده و تظاهرات و تهدید میکنند که اگر یک بار دیگر نمایندهای چنین موضوعی را مطرح کند مجلس را به آتش میکشیم. درواقع اینکه نمایندهای در مجلس این موضوع را مطرح میکند بازی سیاسی خود دولت است تا نه سیخ بسوزد نه کباب. یعنی وقتی دولت آمریکا یا عربستان فشار میآورد و از پاکستان میخواهند که روابط با اسراییل برقرارشود، دولت توپ را به زمین مردم میاندازد. به یک نماینده مجلس میگوید که در مجلس در این مورد سخنرانی کند تا مردم تظاهرات کنند و اینگونه دولت در مقابل درخواست آمریکا یا سایر کشور ها طفره میرود که ما موضوع را در مجلس مطرح کردیم اما مردم ما را آتش میزنند. پس هنجارهای اجتماعی در پاکستان حرف اول را میزند. مثال دیگر اینکه بعد از توهین فرانسه به پیامبر، مردم در مقابل سفارت چند روز تحصن کردند، و خواستار اخراج سفیر فرانسه شدند. دولت به ارتش گفت تا از مردم بخواهد که تحصن را تمام کند،، دولت واقعا نمیتواند سفیر را اخراج کند اما در مقابل دولت قول میدهد که در مجامع بین الملل فرانسه را محکوم کند. که واقعاً هم عمران خان موقعی که به آمریکا رفته بود در مورد اسلام هراسی صحبت کرد و قولی را که به مردم داده بود عملی کرد.
- خوب شما بحث را به جای خوبی بردید ادامه بحث خود را از همینجا پی میگیریم. این مردم چطور به صحنه کشیده میشوند و رسانه در پاکستان اعم از تلویزیون و یا شبکههای مجازی چه نقشی در حفظ این هنجارها دارند؟
اگر در پاکستان دیدید مردم به طور گسترده به صحنه آمده اند یا ارتش پشت آن است یا ائتلاف احزاب سیاسی و مذهبی. که البته احزاب سیاسی از حزبهای مذهبی میترسند؛ چون احزاب مذهبی به بهانه مذهب به نتایج سیاسی خود هم دست پیدا میکنند. حتی ارتش هم گاهی پشت احزاب مذهبی میایستد. یعنی وقتی بین احزاب سیاسی و ارتش اختلاف پیش میآید، ارتش از احزاب مذهبی استفاده میکند تا حرف خود را به کرسی بنشاند. یعنی به صورت غیر مستقیم ارتش هم از قدرت مردم استفاده میکند. حال اینکه چه کسی و با چه ابزاری بتواند این قدرت مردمی را هدایت کند، مهم است. با این حال ارتش کاری کرده است که قدرت مذهبیها در دست یک حزب نباشد. مثلاً وقتی مفتی جعفر حسین رهبر شیعیان پاکستان بود، کل قدرت شیعیان در دست همین یک شخص بود. طبق قانونی که در آن زمان ضیاءالحق به تصویب رسانده بود بنا بود که زکات مردم از حساب بانکی و بر اساس موجودی حساب آنها کسر شود. اما شیعیان اعتراض کردند که بنا بر احکام شیعه ما زکات را از جنس میدهیم و خمس را از مال. دولت این را نپذیرفت. مفتی جعفر حسین به همراه شهید دکتر علی نقوی برنامه ریزی کردند و به مردم فراخوان دادند که جلوی مجلس تحصن کنند. بعد ۲ روز تحصن ضیاء الحق پذیرفت که از حساب شیعیان زکات کسر نشود. این مساله باعث شد که حتی اهل سنت هم در افتتاح حساب بانکی خود را شیعه بنامند. یعنی در حال حاضر تعداد شیعیان با حساب بانکی بیشتر از شیعیان جامعه پاکستان است! به هرحال این ماجرا باعث شد حکومت وقت به این فکر بیافتد که قدرت مذهبی را چندپاره کند. چون دیدند که یک مفتی شیعه تا چه حد میتواند اثرگذار باشد و حتی قوانین را تغییر بدهد. لذا رهبری شیعه را هم چند دسته کردند که اگر یک رهبر یک موضع گرفت به دیگری میگویند تو یک موضع دیگر بگیر تا چند دستگی ایجاد شود. در بین اهل سنت هم رهبران چند دسته اند. یعنی احزاب مذهبی اهل سنت ۶ یا ۷ تا هستند. اگر یک رهبر یا یک گروه دقیق موضعگیری کرد به دیگری میگویند که اعلام کند فلان رهبر اشتباه میکند. البته در برخی موضوعات، همه رهبران اتفاق نظر دارند. مثلا در خصوص عزاداری شیعیان متفق القولند. یا در مورد تکفیریها اگر دولت بگوید با آنها مذاکره کنید، علمای شیعه همگی اعلام میکنند که ما تکفیریها را قبول نداریم و خط قرمز ما هستند. در مورد مرجعیت هم قضیه همین است که اگر اهانتی بشود سریعا موضعگیری میکنند. اما در مورد موضوعات سیاسی گاهی اتفاق نظر ندارند.
- رسانه در پاکستان چند شبکه اردو زبان دارد و کدام برنامه ها بیشترین تأثیرگذاری را دارد؟
سحر تیوی مال ایران است (https://urdu.sahartv.ir/tv/program–manzar_pasmanzar) و هادی تیوی (https://youtube.com/c/HadiTV) مال پاکستان است. خیرین پاکستانی ایجاد کرده و تامین مالی میکنند و ایران از لحاظ تامین محتوا آن را حمایت میکند.
- از کجا میتوانم بفهمیم هادی تی وی یا سحر تی وی در جامعه پاکستان اثر گذاری دارند؟ مثلا آیا موضوع خاصی اتفاق افتاده است که بتوان با استناد به آن ادعا کرد سحر تیوی یا هادی تیوی در این قضیه این اثرگذاری را داشتهاند؟
بله، اساسا رسانه در پاکستان و حتی هرجای دیگر قدرت زمینهسازی و ذهنسازی دارند و هادی و سحر تیوی بعضا این کار را میکنند. مثلا برای شهادت حاج قاسم، سالگرد انقلاب اسلامی یا روز قدس ، سحر خیلی فعال بود. هادی تی وی مذهبیست و اصلا بحثهای سیاسی نمیکند . حتی در مذهب هم فقط به عزاداری، مطالبی دربارهی ائمه و موضوعات تربیتی میپردازد. مثلا درمورد سیاستهای رهبری سحر برنامه دارد ولی هادی تیوی به این موضوعات نمیپردازد چون سیاسی است. در مورد اثرگذاری هم به یکی از برنامههایی که شبکه سحر در دومین سالگرد حاج قاسم داشت اشاره میکنم. در این برنامه که تحت عنوان « مکتب شهادت[۱]» دو هفته هر شب پخش شد، هر شب در برنامه یا یک کتاب را در مورد ایشان معرفی میکردیم که یا به زبان اردو نوشته شده یا ترجمه از کتابهای فارسی یا انگلیسی به زبان اردو بود. یا یک مهمان یا شاعر دعوت و یا در خصوص شخصیت ایشان خودمان صحبت میکردیم. یک بار در برنامه اعلام شد اگر در مساجد محل برای سالگرد حاج قاسم مراسم خاصی گرفته شده است هرکسی تمایل دارد از این مراسم یک ویدئوی کوتاه ضبط و به واتس اپ برنامه ارسال کند تا از برنامه پخش شود. در حدود ۳۰ کلیپ از مناطق مختلف پاکستان، کشمیر و هند برای ما ارسال شد و اصرار داشتند که این از برنامه ما پخش شود. (گذاشتن عکس یا فیلمی از این کلیپها) و این بازخوردی خوب بود. چون وقتی حرف خاصی از انقلاب اسلامی زده میشود برای واکنش مخاطب عام بسیار حد انتظار بسیار پایین است. شاید اصلا توقع نمیرفت مخاطب عام به این راحتی به آن عمل کند. در مجموع مخاطبین شبکه سحر بیشتر کسانی هستند که با ایران و انقلاب آشنا هستند و نگاه مثبتی نسبت به انقلاب ایران دارند. اما جامعه هدف هادی تیوی جامعه شیعه فارغ از نگاههای سیاسی آنهاست.
- درمورد هادی تیوی هم مثالی عینی از بازخورد برنامه در جامعه دارید؟
در مورد نفوذ هادی تیوی بین عامه مردم به نظرم ذکر همین مثال کافی است که در شبها محرم هادی تیوی هر شب یک سخنرانی دارد. معمولا سخنرانان از افراد مورد قبول جامعه هستن اعم از اینکه آخوند باشد یا یک معلم یا استاد. در این ایام مردم به صورت خودجوش تبلیغات مربوط به سخنرانی هر شب را در فضای مجازی به یکدیگر میفرستند و یا در گروهها منتشر میکنند و یکدیگر را تشویق میکنند که حتما سخنرانی را ببینید. اما در مورد شیعیان پاکستان مشکل آنجاست که عمده جمعیت شیعیان پاکستان صوفی مسلک هستند و اصلا آخوند و مرجعیت را منتسب به هرکجا که باشد اعم از نجف و قم و … قبول ندارند. نسبت این گروه به شیعیان دیگر ده برابر است! از بین تحصیلکردهها هم طرفدار زیاد دارند چون کاری به کار نماز و روزه و … دیگران ندارند که بخواهند آنها را دعوت کنند. درواقع پیروان خود را آزاد گذاشتهاند. این عده شیعه را در عزاداری و ۱۳ رجب و امثالهم خلاصه کردهاند و نکته مهمتر انکه این گروه اصلا اهل رسانه از هیچ نوعی نیستند! حتی تحصیلکردههای آنها در غرب و امریکا هم نسبت به موضوعات دینی اصلا سمت رسانه نمیروند و به شدت سنتی هستند. در واقع همین که کاری به کار کسی ندارند خودش یک روش تبلیغی و جذب است و بسیاری که خیلی در قید و بند رعایت شرعیات نیستند جذب آنها میشوند.
- پرمخاطبترین برنامه دو شبکه در طول سالهای فعالیتشان چه بوده است؟
اگر به طور خاص در هر دو شبکه بخواهم به پرمخاطبترین برنامهها اشاره کنم، در هادیتیوی برنامههایی که جامعه مخاطب آن خانمها هستند و بخصوص اگر صبحها پخش شود، پرطرفدارترین برنامه است. در سحر تیوی هم برنامه تحلیلی – سیاسی با عنوان «منظر و پس منظر» که به بررسی سیاستهای منطقهای ایران میپردازد در بین مخاطبین این شبکه طرفداران زیادی دارد. همانطور که گفتم مخاطبین این شبکه بیشتر از بین شیعیان هم فکر انقلاب اسلامی هستند. این ادعا بر اساس ارزیابیهای است که خود شبکهها در فضای مجازی انجام میدهند و نیز آماری که سازمان پمرا به خود شبکه ارائه میکند.
تعداد دنبالکنندگان پیج هادی تیوی بیشتر از سحر تیوی است. یکی از علل این موضوع آن است که تمام دستاندرکاران سحر تیوی ایرانی هستند برای همین در بخش زبانی و همخوانی فرهنگی دچار مشکل میشوند. یعنی بارها شده که مطلبی در شبکه سحر زیرنویس شده که کلمات به کار رفته در آن موجب خنده مردم شده است. اما هادی تیوی در زمینه فرهنگ و زبان خیلی حرفهای است چون از خود پاکستان اداره میشود. از نظر امکانات هم هادی تیوی از امکانات بیشتر و بهتری برخوردار است. در کل هم از نظر زبانی و فرهنگی هم تکنیکی هادیتیوی بهتر از سحر تیوی اداره میشود. شبکه هدایت هم که پیشتر ذکر شد مخاطبین خوبی در کشورهای مختلف از جمله اروپایی و آمریکا دارد.
- آیا هادیتیوی یا سحر تیوی شبکه رسانهای داشتند که ضد آنها و علیه آنها کار کرده باشد؟
نه تقریبا! البته بین رسانههای خصوصی درباره موضعگیریهای سیاسی چنین فضایی حاکم است. مثلا شبکه GOTV طرفدار حزب نواز شریف و مخالف عمران خان فعالیت میکند. در مقابل شبکه ARY که پرطرفدارترین شبکه هم هست در حمایت از عمران خان فعالیت میکند. به طور کلی تضاد بیشتر بین مسائل سیاسی است. در بین شبکههای مذهبی کمتر اتفاق میافتد یکی شبکه مذهبی علیه شبکه مذهبی دیگر فعالیت کند اگر بعضا نسبت به عقاید مذهبی دیگر در برخی شبکهها موضعگیری میشود. مثلا شبکه مدنی یا «حق تیوی» گاهی این شبکه سخنرانانی را دعوت میکند که ضد شیعه صحبت میکند اما به صورت شبکهای فعال نیستند. به عنوان مثال سال گذشته شبکه مدنی اعلام کرد که ما یک روز را اختصاص کیدهیم به «روز معاویه» که همه بیایند و در مورد معاویه صحبت کنند. خوب این حرکت را در کل تاریخ پاکستان حتی اهل سنت هم انجام ندادهاند. اما با نفوذ عربستان به این شبکه چنین حرکتی انجام شد و حتی اعتراض اهل سنت را هم به دنبال داشت که در پی اعتراضات، شبکه عذرخواهی کرد. اما خود شیعیان گاهی علیه هم کار میکنند و حتر د راین زمینه تبلیغاتی در فضای مجازی دارند. مثلا سال گذشته گروهی تحت عنوان ولایت با ادعای اینکه علماء و مراجع میخواهند نظام ولایت فقیه را در پاکستان پیاده کنند، به اینکه چرا باید عکس امام خمینی و رهبری در دست مردم باشد اعتراض کردند. میگفتند اینها دشمن ولایت علی (ع) هستند و ما به دولت میگوییم که پشت اینها ایران است و با این عناوین عکس امام و رهبری را پاره کردند علیه سید حسن نصرالله و همه علمای شیعهی پاکستان صحبت کردند. معترض بودند به اینکه چرا مردم پاکستان عکس رهبران ایران را در راهپیماییها بر دست میگیرند؟ آیا ایران اجازه میدهد مثلا عکس ملا عمر، اسامه بن لادن، فضل الرحمن یا بن سلمان در دست مردم سیستان و بلوچستان باشد. این هجمهها بیشتر در فضای مجازی صورت میگرفت.
- واکنش طرف مقابل در این مورد چگونه بود؟
خود دولت هم این را خوب میفهمد که قدرت اصلی در دست انقلابیهاست و آنهایی که رهبری را قبول ندارند اصلا جرات ندارند جلوی دولت بایستند. برای پاسخ به این سوال یک خاطره را نقل میکنم. ۵ سال پیش یک صوفی در فیس بوک خود به رهبری اهانت کرد و نوشته بود مرگ بر…چند نفر دیگر هم کامنت گذاشتند که مرگ بر ایران، مرگ بر ولایت فقیه و … از آن پیج اسکرین شات گرفتیم و من به اتفاق ۵ نفر از دوستانم به دادگاه فضای مجازی رفتیم و شکایت کردیم که این فرد و افرادی که کامنت گذاشتن احساسات چند میلیون نفر را جریحهدار کردند. آنجا به ما گفتند اینقدر قضیه مهم نیست بزرگش نکنید، اما ما پیگیری کردیم تا علیه آنها حکم صادر شد و خود دادگاه اعلام کرد که آن ۱۰ نفر به همراه صوفی ای که پست گذاشته بود باید دستگیر و به زندان بروند چون به یک شخصیت مهم در سطح جهان که طرفداران زیادی هم در دنیا و پاکستان دارد اهانت کردند و قانون هم همین را میگوید. بعد از این، آن ۱۱ نفر با ما تماس گرفتند و عذرخواهی کردند و گفتند ما را ببخشید، حتی چند نفر از بزرگان جامعه هم تماس گرفتند گفتند اینها را ببخشید. چون این عده فراری بودن و نیروی انتظامی به دنبال دستگیری آنها بود. لذا قدرت در دست انقلابیون هست هرچند از نظر تعداد ممکن است زیاد نباشند ولی قدرت و اثر گذاری بسیار بالایی دارند.
- چگونه شیعیان انقلابی با تعداد کم اثرگذاری بالایی دارند؟
این هم کمی پیچیده است. اما مهمترین علت آن است که پابهپای مردم هستند و سعی میکنند هرکاری از دستشان برمیآید برای حل مشکلات مردم انجام بدهند. خدمات اجتماعی ارائه میکنند و تسهیلات به متقاضیان پرداخت میکنند. مثلا وقتی شخصی از اینکه پسر فوق لیسانسش بیکار است، شکایت میکند از تمام ظرفیتهای خود استفاده میکنیم تا برای او کاری پیدا کنیم. گاهی با کمک خیرین دانش آموزانی که مشکل مالی دارند را برای ورد به دانشگاه بورسیه میکنیم. یا اگر در جایی گروهی بخواهند مراسم مذهبی برگزار کنند بلافاصله خیرین پاکستانی پای کار میآیند. مثل ساختن مسجد یا حسینیه و یا برگذاری مراسم مذهبی. خودِ برگزاری برنامههای مذهبی موجب جذب میشود. . به طور کلی بودجهای که شیعیان برای مراسم دهه محرم خرج میکنند برابر با بودجه یک سال ایران است! از این بین شاید فقط ۵ تا ۱۰ درصد از بین شیعیان انقلابی پاکستان باشند. به هرحال خیرین پولدار انقلابی الحمدلله وجود دارد و سعی میشود برنامهریزی صورت بگیرد که هزینههایی که این افراد صرف میکنند بهتر جهتدهی شود و از آن در کمک به حل مشکلات مردم استفاده شود.
- این گروه رسانه در پاکستان هم دارند؟ و آیا این رسانهها اثرگذاری به اندازه خدمات اجتماعی دارند.
بله. به تعداد زیادیرسانه در پاکستان دارند اما البلاغ و ولایت مدیا بیش از بقیه مخاطب دارند. البته از نظر محتوایی تقریبا یکسان هستند اما از لحاظ output و سبک خروجی متفاوت هستند. برای همین هم با وجود یکسانی محتوا سلیقههای مختلف را در برمیگیرند. مثلاً شبکه البلاغ، صحبتهای آقا یا سیدحسن نصرالله را دوبله میکند و به اردو منتشر میکند اما ولایت مدیا همان سخنرانی را به زبان اصلی ولی با زیر نویس اردو منتشر میکند. جالب آنکه زیرنویس طرفدار بیشتری دارد چون مخاطب دوست دارد صدای اصلی سخنران را بشنود. گاهی اوقات بعضی رسانهها تک جملههایی را با افکت خاصی میآورند. مثلا این جمله رهبری که گفتند اگر یکی بزنید ده تا میخورید روی کلیپی آمد که یک موشک از یک طرف شلیک شد و در ازای ان ده تا موشک به طرف مقابل شلیک شد. با تصویرپ، انیمیشن و … محتوای کلام به مخاطب رسانده میشود.
- رهبران عقاید مختلف در پاکستان بیشتر در کدام پلتفرمها در فضای مجازی فعالند؟
بیشتر یوتیوب و فیس بوک. اگر به طور خاص بخواهیم رهبران مذهبی را مد نظر قرار بدهیم همه رهبران مذهبی هم فیس بوک هم یوتیوب دارند. مثلا آقای طارق جمیل فرد شناخته شده دیوبندیها در پاکستان است که صفحات مجازی او بسیار مخاطب دارد. در بین شیعیان هم سید جواد خیلی فعال است. جالب آنکه صحبتها این دو در مورد پیروان طرف مقابل بسیار تاثیرگذار بود به حدی که شیعیان به سید جواد تهمت زدند که سنی شده و طارق جمیل هم با ان همه طرفدار به اتهام شیعه شدن از دیوبندیها رانده شد. مثلا سید جواد در سخنرانیهایش تاکید میکرد که به خلفا اهانت نکنید و یا عمر در دوران خلافت خود خدماتی برای اسلام داشته است. همینها باعث شد که اهل سنتی که همیشه از شیعه لعن عمر را شنیده بودند تعجب کنند به حدیکه طارق جمیل شخصا به حوزه علمیه عروهالوثقی آمد. آقای طارق جمیل سخنران بسیار قدرتمندی است به حدی که حتی شیعیان هم سخنرانیهای او را گوش میکنند. عمران خان هم بارها اعلام کرده که مرید طارق جمیل است. این عالم دیوبندی سال گذشته در سخنرانی خود اعلام کرد ما به اهل بیت ظلم کردیم و حقی که به گردن ما دارند را ادا نکردیم. او گفت من سعی کردم احادیث اهل بیت که در ۶ کتاب اهل سنت ذکر شده اند را جمع آوری کرده و یک کتاب بنویسم. اما در پایان کار دیدم که تعدا کمی حدیث جمع شد! یعنی از چندین هزار روایت که در کتب صحاح سته وجود دارد فقط صد و اندی حدیث درمورد اهل بیت است؛ پس متوجه شدم عمدا خیانت به اهل بیت خیانت شده است و ما روز قیامت چه جوابی خواهیم داد. همچنین گفت اینکه شیعیان میگویند «علی مولا» درست میگویند و ما هم باید همینگونه بگوییم. از این به بعد من هم تصمیم گرفتم بگویم مولاعلی، چون پیامبر (ص) در غدیر این را گفته است. مورد سوم هم گریه کردن وی در روز عاشورا بود که مرثیه سرایی دربارهی کربلا کرد خود گریه کرد و به دیگران هم گفت که گریه کنند در حالی که اهل سنت هیچ گاه در خصوص مصائب کربلا گریه نمیکنند. حتی برای عاشورا هم مراسمی در مساجد خود برگزار میکنند و فقط به سخنرانی درباره فضایل اهل البیت میپردازند و چیزی درباره حادثه کربلا نمیگویند. بعد از این دیوبندی ها او را اخراج کردند. هرچند هنوز هم معروف است و سخنرانی میکند اما در مکتب نیست. حتی وقتی هر سال حزب تبلیغی جماعت (حزب دیوبندیها) در مرکز خودشان یک دوره تربیتی ۱۰ روزه یا ۴۰ روزه برگزار میکنند که شرکتکنندگان آن از کل جهان هستند. چندین سال بود که اختتامیه برنامه با سخنرانی و دعای آقای طارق جمیل بود. در پاکستان رسم بر این است که به احترام بزرگ جمع دعای ختم جلسات به وسیله بزرگان آن جمع صورت میگیرد. در این برنامه جهانی دیوبندیها هم همیشه دعا به عهده طارق جمیل بود اما سال گذشته از او برای دعا دعوت نکردند. اما با توجه به ارادت عمران خان به این شخص همان روز به شبکه دولتی گفت که طارق جمیل را دعوت کنید که هم سخنرانی کند هم دعا. که این رفتار عمران خان خشم برخی از دیوبندیها را برانگیخت.
- یعنی آقای طارق جمیل تاثیرگذاری خود را در جامعه پاکستان از دست داده است؟
نه هنوز دارد اما محبوبیتش در بین برخی از اهل دیوبندی کم شده است. با این حال دیوبندیها خودشان دودسته شدهاند برخی علیه ایشان و برخی همراه ایشان. در بین طرفداران ایشان حتب الان بعضی از مدارس دیوبندی از شیعیان دعوت میکنند. به هر حال اینقدر شخصیت جذابی دارد که مردم هنوز همراه اویند و مخاطبهایش در فیس بوک یا یوتیوب کمتر نشده است. (لینک توئیتر و فیس بوک طارق جمیل) البته در پاکستان عرف به گونهای است که هرکسی که محل نزاع قرار بگیرد در فضای مجازی طرفدران بیشتری پیدا میکند. (تعداد فالورها)
- پس اگر بخواهیم یک فردی که در فضای مجازی و رسانه در پاکستان طرفداران زیادی دارد را مثال بزنیم، میتوانیم به ایشان اشاره کنیم؟
فقط در بین مذهبیها و تبلیغات دینی بله ایشان از پرطرفدارترینهاست. اما به صورت کلی خیر. چون در فضای سیاسی افراد پرطرفدار زیاد است. در بین شیعیان هم آقا سید جواد هست. در اهل سنت آقای طاهر القادری و مهندس محمدعلی میرزا هم پرطرفدراند.
- مدل محتوایی که این افراد منتشر میکنند چه تفاوتهایی باهم دارد؟
سید جواد به موضوعات دینی و سیاسی میپردازد. طارق جمیل موضوعات تربیتی، اجتماعی و مذهبی ارائه میکند. سبک آقای مهندس میرزا جنجالیست و نقد میکند. مثلا خودش اهل حدیث است در عین حال از ضعفهای اهل حدیث نقد میکند. اما از نظر سبکی شاید بتوان به کانالی در یوتیوب اشاره کرد تحت عنوان «حقیقت کدونیا» که بیش از ۲ و نیم میلیون سابسکرایبر دارد. وی ایران را پروموت میکند، ارتش پاکستان را میستاید و اسرائیل و آمریکا و عربستان را میکوبد. در جنگ اخیر اسراییل، او هر روز حدود ۶ تا کلیپ ۹-۱۰ دقیقه ای علیه رژیم صهیونسیتی و کشورهای عربی و آمریکا میساخت و منتشر میکرد و در کنارش در مورد خوبیهای ارتش پاکستان و ژنرالهای ارتش میگذاشت. این باعث جذب بالا از بین پاکستانیها شد. به خاطر جذب بالای مخاطب حتی خود یوتیوب سکه طلا فرستاده، به علت میزان جذبایشان کانال دیگر با نامهای دیگری ایجاد کرده که همین محتوا ها را با کمی تغییر با صدای برادر کوچکش منتشر میکند.
دیدگاه