تبلیغ دینی به چه سمت می‌رود؟ فضای مجازی،منبر یا متاورس؟

با هجمه‌های رسانه‌ای چند سال گذشته عرصه بر دین‌داران بسیار تنگ شده است؛ حال در این تنگنای حفظ دین، تصور تبلیغ دینی شاید بسیار سخت‌تر به نظر برسد. چرا که سختی‌ها و قضاوت‌های نابه‌جا درباره دین‌داران، بسیاری از افراد جامعه و خصوصاً جوانان را نسبت به مسائل دینی دلسرد کرده است. به این ترتیب، ازیک‌سو مشکلات اجتماعی و ازسوی دیگر، هماهنگ نبودن تبلیغ دین با بسترهایی که جوانان به آن علاقه‌مند هستند، احساس نیاز برای تبلیغ دین‌ ازطریق رسانه و بسترهای عامه‌پسند را بیشتر کرده است. به‌همین منظور، با دکتر احمد کوهی درباره وضعیت امروز و فردای تبلیغ دین به گفتگو نشستیم. هدی آکادمی در گفتگوی پیش رو با نگاهی تاریخی تحلیلی به پیش‌بینی وضعیت تبلیغ در آینده خواهیم رسید. دکتر کوهی در ده سال گذشته مقالات متنوعی با محوریت آینده‌پژوهی تبلیغ دینی و تبلیغ دینی آنلاین و متناسب نیاز جامعه منتشر کرده‌اند.

دین داری در متاورس! | هدی آکادمی

 

  • با توجه به اینکه در دنیای امروز نوع ارتباطات بشر تغییر کرده است، تبلیغ دینی به چه صورت می‌تواند ادامه پیدا کند؟ آیا تبلیغ دینی از طریق رسانه و به‌صورت آنلاین، می‌تواند در جامعه گسترش پیدا کند؟

فضای جامعه درحال تغییر است و تغییر هم خواهد کرد؛ یعنی همان‌گونه که از قبل تغییر کرده و الان ما با مسائلی مواجه هستیم که قبلاً درگیر نبودیم و یک‌سری مفروضاتی را قبلاً داشتیم که الان آن فرض‌ها صادق نیست و الان دیگر کاملاً می‌دانیم که سبک تبلیغی قدیمی به درد امروز نمی‌خورد. احتمالاً سبک تبلیغی آینده ما هم به درد زمانش نخواهد خورد؛ به چه دلیل؟! به‌خاطر تغییرات! پس شرایط الان را به آینده سرایت ندهیم. باید این میزان آمادگی را داشته باشیم که شاید چندوقت دیگر اتفاق متفاوتی بیفتد که همین چیزهایی که ما الان فکر می‌کنیم خیلی جدید و نو هست و ما اصلاً برایش آماده نیستیم، همان هم نباشد. برای همین من اصلاً یک سؤال دیگری می‌پرسم: واقعاً رسانه و کار روی رسانه و تبلیغ ازطریق رسانه تا چند وقت آینده چیز خیلی مهمی خواهد بود؟ ما الان فکر می کنیم و مفروض گرفته ایم که تبلیغ آینده تبلیغ رسانه ای است. علی رغم اینکه می دانیم قبلا تبلیغ رسانه ای به معنای رسانه های جمعی مدرن، نبوده است و الان با تغییراتی که صورت گرفته تبلیغ رسانه ای کانون اصلی تبلیغ دین در زمان حال است. ما هم اکنون به خوبی احساس می کنیم که رسانه‌ها هستند که تأثیرگذاری روی زندگی مردم دارند و تبلیغ دین هم اگر بخواهد اتفاق بیفتد، باید ازطریق رسانه عمل کند. ولی لازم است از خود این سوال را بکنیم که آیا ممکن است که چند وقت دیگر رسانه تعیین‌کننده‌ترین چیز در زندگی مردم نباشد؟

رسانه درحال تغییر است ولی آن چیزی که ما به‌عنوان تبلیغ رسانه‌ای می‌گوییم، آن چیزی نیست که مثلاً حدود پنجاه سال پیش به‌عنوان تبلیغ رسانه‌ای می‌گفتیم و آن زمان اگر می‌خواستیم بگوییم تبلیغ، مثلاً چهل سال پیش، برای تبلیغ چه چیزهایی را می‌گفتیم و فاکتور اصلی موفقیت تبلیغ چه بود؟ سخنوری و خطابه. در منبر چه چیزی مهم بود؟ اگر در فضای دقیقاً پنجاه سال پیش، به عده‌ای که می‌خواستند تبلیغ دین انجام بدهند، می‌گفتیم که اگر فلان کار را در تبلیغ انجام بدهی مفید و اثرگذاری، آیا اگر همین سیر را  پیش می‌گرفتند موفق می‌شدند؟ برای باز شدن مطلب مثلا چند نفر از  مبلّغ‌های موفق چهل و یا پنجاه سال پیش را اگر بخواهیم نام ببریم می‌توانیم به آقای کافی، آقای فلسفی، شیخ عباسعلی اسلامی، امام خمینی (ره)، دکتر شریعتی و دکتر بهشتی اشاره کنیم.  ویژگی مشترک بین بین این چهار پنج نفر چیست؟ ویژگی منحصربه فرد آنها چیست؟ مثلا جای تحلیل دارد که چرا آقای فلسفی، آن زمان موفق بودند با اینکه ظاهراً نماینده‌ای برای یک جریان نوگرای دینی نبوده است. درصورتی‌که تقریباً بقیه مواردی که گفتیم، همگی نوعی از نوگرایی دینی را بیان می‌کردند؛ از امام گرفته که ایده انقلاب و تحول ساختاری داشته تا دکتر شریعتی که بحث مکاتب را می‌گفتند . شهید مطهری و طالقانی هم همین‌طور که بحث نهج‌البلاغه و بحث عدالت را پیش آوردند. در زمان آقای شریعتی شاید ده‌ها جامعه‌شناس بودند ولی هیچ کدامشان دکتر شریعتی نمی‌شد.

  • می‌توانیم بگوییم که در زمان قدیم، همان پنجاه سال پیش، تبلیغ دینی بیشتر حالت جوششی داشت؛ یعنی علما و متفکرینی که نام بردید، بیشتر از درونشان می جوشید و بالاخره مخاطب هم جذب می‌شد اما الان احساس می‌شود بیشتر حالت دستوری دارد. برای همین مخاطب کمتری دارد. این موضوع درست است؟

این نگاه ماست یعنی نقدی که ما به دوره خودمان داریم و نام «غیرجوششی» روی آن می‌گذاریم و مقایسه می‌کنیم با گذشته و نام آن را در آن زمان «جوششی» می‌گذاریم! نه این چیزی که الان وجود دارد، این‌قدر غیرجوششی هست و نه آن چیزی که قدیم بوده، آن‌قدر جوششی بوده است. در قدیم هم مسائل زیادی بوده تا یک فرد مبلّغ می‌شد. فقط تفاوتش در این است که سیستم الان یک سیستم ساختارمند است. مثل بقیه جامعه که ما با آن طرف هستیم، ساختار دارد و سازمانی تشکیل می‌دهد که قوانین و حقوق دارد و به‌شکل رسمی تقسیم کار صورت‌گرفته است. اتفاقی‌که در زمان قدیم می‌افتاد، این‌گونه نبود. ساختارها خیلی غیررسمی بودند و آن چیزی که حکم‌فرما بود، قوانین نوشته‌شده حقوقی نبودند بلکه فرهنگ غیررسمی نانوشته‌ای بود که در یک فرایند زمانبر فرهنگی گونه‌ای بین مردم ایجاد می‌شد. مثلاً روابط درون خانواده غیررسمی است. تقسیم وظایف در خانواده غیررسمی است ولی همه می‌دانند باید چه کار بکنند و حقوقشان چیست و این یعنی همان فرهنگ غیررسمی. قبلاً اغلب جوامع این‌گونه بودند اما الان معمولاً ساختارمند هستند. حالا ما می‌توانیم نام آن را بگذاریم جوششی یا غیر‌جوششی! و تاحدی هم درست است ولی آن‌قدر شدید نبوده است.

  • وقتی خروجی متفاوت ایجاد شده است آیا شما این موضوع را ملاک ارزیابی نمی‌دانید؟ در همان گذشته، انگار اقبال مردم به سیستم جوششی بیشتر بوده است و الان شاید اقبال مردم به‌شدت قبل نیست!

این بستگی به دیدگاه شما دارد. اگر شخصاً از من بپرسید، من خودم سیستم‌های مدرن را سیستم‌های مزخرفی می‌دانم که پایدار نیستند و باعث مصیبت‌های زیادی شده‌اند.

  • یعنی خودتون مخالف تبلیغ دینی در شبکه‌های مجازی هستین؟

نه این حرف به این معنا نیست، حتی به‌معنای مخالفت تبلیغ دینی درسیستم‌های نظام‌مند مدرن، هم نیست.

  • منظور شما از سیستم مدرن چیست؟

سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات و ساختارها که یکی از اجزای آن هست. ساختارهای آن زمان که شکل گرفتند، نسبتاً مدرن بودند. «مدرن» به‌معنای جدید سازمان‌دهی شده مدنظر من است. ساختارمند بودن و بوروکراسی یکی از ویژگی‌های نظام مدرنیته است. هیئت‌ها در قدیم مدرن نبودند و هنوز هم خیلی مدرن نیستند، حتی ساختارمند هم نیستند و ساختار‌های غیررسمی دارند.

حرف ما این است که در نظام سنتی خودمان، سیستم‌هایی داشتیم و سیستم‌هایی که خیلی اجتماعی هستند. آنها بر اساس قواعد سنتی کار می‌کنند و نه بر اساس قواعد منظم. نگاه شخصی من این است که ما به‌واسطه وارد کردن پیش‌فرض‌ها و مفروضات مدرن در سیستم دینی، سیستم دینی‌مان را تاحد خیلی زیادی با مدرنیته مخلوط کردیم و به این مصیبت‌ها دچار شدیم. البته کامل هم مدرنیته را پیاده نکردیم! یه آش درهمی درست کردیم ولی چاره‌ای هم غیر از این نداشتیم. یعنی مخالف هستم اما می‌دانم آن دسته‌ای که با این‌کار در آن مقطع زمانی مخالفت می‌کردند، هیچ راه‌حل جایگزین دیگری نداشتند. راه‌حل جایگزین آنها تنها حذف دین بود. برای همین، مدرن شدن دین خیلی بهتر از حذف دین بود. آن زمان بهتر بود همین‌‌گونه مدرن شویم. ولی مدرن شدن دین، خیلی مصیبت ایجاد کرد و این بلایی که می‌بینیم را سر ما آورده است. من قضاوتم این است که اگه این کار نمی‌کردیم، الان دیگر احتمالاً چیزی از دین نداشتیم. ولی این هم به این معنا نیست چیزی که الان هم داریم خوب است. جایگزین دیگری نداشتیم و تقریباً انتخاب بین بد و بدتر بوده است. ولی من مدافع انتخابشان هستم زیرا انتخابشان هوشمندانه بوده است. در چهارچوب شرایط آن زمان، انتخاب خوبی بود. ما هم اگر آن زمان بودیم، احتمالاً همین کار را می‌کردیم ولی این مصیبت‌هایی هم که الان می‌بینیم ناشی از همان مدرنیته است!

متاورس چگونه مذهب را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد؟ | هدی آکادمی

  • چطور می‌توانیم با توجه به مشکلات مدرنیته و زندگی‌های مدرن، برای آینده تبلیغ دینی برنامه‌ریزی کنیم؟

سؤال از اینجا شروع شد که ما بتوانیم آینده را متفاوت فرض بکنیم. زمانی ما فکر می‌کردیم که اگر بتوانیم شبهات را به‌خوبی پاسخ دهیم و کتاب‌های خیلی خوبی برای پاسخ به شبهات داشته باشیم، ما دیگر مشکل دین‌داری جوانان را نخواهیم داشت. الان چی فکر می‌کنیم؟ الان می‌گویم نه. اگر شبکه اجتماعی و دو یا سه فرد مشهور و شاخص دینی نداشته باشیم، نمی‌توانیم فضای دینی جوانان را دست بگیریم. خب آن زمان برای آن تلاش کردیم و من می‌گویم تلاشمان هم موفقیت‌آمیز بوده است؛ الان ما تعداد زیادی کتاب رفع‌ شبهه داریم و شبهات را به‌همان روشی که بلد بودیم، جواب دادیم. در آن زمان، پیش رفتیم و تلاش زیادی هم کردیم اما نگاهی به آینده نداشتیم. یعنی تلاش‌ها مربوط به زمانی بود که در حال گذر از آن بودیم و وقتی که تلاش ها به ثمر رسید، دیگر دوره‌اش تمام شده بود‌ و دوره‌ سلطه‌ رسانه‌ها شروع شده بود؛ رسانه به‌معنای شبکه‌های اجتماعی و به‌معنی سرگرمی و ویژگی‌های دیگر. این رسانه به‌عنوان اصلی‌ترین فاکتور تعیین‌کننده برای زندگی و سبک زندگی ما شده است. برای همین است که الان احساس می‌کنیم که دین تا وقتی که رسانه‌ای نشود و تا وقتی که رسانه‌ها را نگیرد، کار خاصی نکرده است. حالا لازم است همین سؤال را نسبت به آینده بپرسیم، آیا رسانه‌ها در آینده ممکن است به شبهه تبدیل بشوند؟ یعنی استراتژی رسانه‌ای کردن دین به همان عاقبت استراتژی پاسخ به شبهات تبدیل بشود. می‌توانیم چنین چیزی را تصور کنیم؟! اصلاً می‌توانیم تصور کنیم که دنیایی داشته باشیم که در آن رسانه‌ها و کار رسانه‌ای مهم نباشد؟! من می‌گویم ۹۸ درصد مردم، نمی‌توانند دنیایی را تصور کنند که در آن رسانه‌ها حکم‌فرما نباشند ولی اگر کسی بتواند همچنین دنیایی را تصور کند، این دنیا احتمالاً دنیای آینده ما خواهد بود و می‌توانیم خودمان را برای تبلیغ آینده آماده بکنیم.

  • آیا نباید رسانه و ارتباطات رسانه‌ای را تقویت کنیم تا به‌سرعت به دنیای پیشرفته اطلاعات نزدیک شویم و بعد در آن دنیا تبلیغ کنیم؟

مثل کسی است که در یک رقابتی قرار می‌گیرد، از چیزی عقب است و با آن فاصله زیادی دارد. به‌نظر می‌رسد که بهتر است در جایی رقابت کند که یک پله جلوتر باشد، یعنی انگار میانبر زده است. ما اگر مثلاً فرض کنیم متاورس یا هرچیز دیگری که تعیین‌کننده هفت یا هشت سال دیگر است، در آنجا تبلیغ را شروع کنیم، سرمایه‌گذاری کرده‌ایم و می‌توانیم برنده باشیم.

  • متاسفانه تاکنون در فضای مبلّغین و برخی حوزویان آن طور بوده است که خود رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی را به‌سختی پذیرفتند. تقریباً می‌توانیم بگوییم به‌نوعی مردم آنها را دنبال خودشان کشیدند وگرنه قانع نمی‌شدند. حالا به‌نظر شما این افراد، متاورس را می‌پذیرند؟یعنی یک قم مجازی را می‌پذیرند؟ یک ایران مجازی یا یک مشهد مجازی؟! واقعاً می‌پذیرند که برنامه‌ریزی داشته باشند؟

به این راحتی‌ها نه. مگر وبلاگ را پذیرفتند و خیلی هم باهاش مخالفت کردند.

  • جایگاه رسانه‌ها در آینده از بین می‌رود یا اینکه عادی می‌شود؟

احتمالا وضعیتی که در آینده برای رسانه ها پیش می آید، کاهش اهمیت آن ها است، حذف شدن آن ها به این معنا است و نه اینکه دیگر استفاده نشوند.  احتمالاً وضعیت رسانه‌ها به‌گونه‌ای بشود که آدم‌ها به‌راحتی پیام تولید کنند و به یک کار عادی تبدیل بشود. مثلاً فرض کنید قبلاً یک‌سری معاملات را باید آدم متخصصی انجام می‌داد یا قبل‌تر اگر می‌خواستیم معامله کنیم، باید می‌رفتیم کاتب پیدا می‌کردیم. مثلاً زمان پیغمبر معامله با کتابت و بدون کتابت خیلی فرق داشت اما الان اصلاً چیز مهمی نیست. الان مهارت کتابت، مهارت ویژه و خاصی نیست. همه می‌نویسیم و نوشتن آن هم ویژگی خیلی خاص و تعیین‌کننده نیست. حالا فرض کنید کار رسانه‌ای تبدیل به این بشود؛ یعنی شما هر فعالیتی انجام می‌دهید، به شکل خودکار رسانه‌ای بشود. رسانه‌ها دارند به‌سمتی می‌روند که به عناصرعادی در کنار زندگی ما تبدیل می‌شوند. هیچ‌چیز ویژه‌ای نیستند اما لازم و ضروری هستند. اینکه شما تبلیغ رسانه‌ای داشته باشید، چیز خاصی نیست. حالا اگر فرض کنیم به‌گونه‌ای می‌شد که شما هر چیزی که در فضای حقیقی دارید یک همزاد دیجیتال هم خواهد داشت و بدون اینکه خیلی بخواهید کاری انجام بدهید، خودش همین‌طور منتشر بشود. به‌راحتی و به‌سادگی نیازی به فعالیت‌های چندانی ندارد. اصلا نیازی نیست شما مثلاً یک بلاگر خیلی جدی و مهم باشید. قبلاً وبلاگ‌نویسی دوره آموزشی داشت ولی الان نیاز چندانی ندارد که به کسی یاد بدهی. اگر می‌خواهی یک حرف خوبی بزنید، گوشی موبایل را روشن و تبدیل به یک کلیپ می‌کنید و مثلاً در اینستاگرام می‌گذارید. من می‌خواهم تصور کنم که ما وارد فضایی بشویم که حتی چگونه بیان کردن هم نیاز به آموزش نداشته باشد.

کمی پیچیده هست. واقعاً تصور دنیای بلاکچینی و اینکه امر تبلیغ در آن چگونه می‌شود. چون تصور خیلی درستی هم نداریم ولی خیلی مهم است اگر کسی بتواند تصورش کند. من هنوز نمی‌توانم درست تصور کنم. در مقاله‌ای بحث آینده تبلیغ مجازی  و درباره بحث بلاکچینی را مطرح کردیم. بحث غیر متمرکز شدن و حتی اینکه چگونه بلاکچین می‌تواند مالکیت معنوی را تحت تأثیر خودش قرار بدهد، واسطه‌ها را حذف کند یا عرضه مستقیم. همه اینها مطرح شد ولی با این‌حال، نمی‌توانستیم تصوری از ان‌اف‌تی داشته باشیم و تحولی که آن، به‌یک‌باره در داستان محتوا می‌تواند ایجاد کند. یا تصوری از متاورس نمی‌توانستیم داشته باشیم، بعد چیزی که آنجا تصور کرده بودیم، اینکه یک فضای مجازی وجود خواهد داشت، دفتر مرجع تقلید هم احتمالاً مجازی خواهد بود. غالب آدم‌ها سرگرمی‌هایی دارند که سرگرمی دین هم سرگرمی تمام‌شدنی نیست، احتمالاً یک منبر مجازی هم باشد. فضای مجازی در آن دوره هم احتمالاً به‌گونه‌ای خواهد بود که دین هست. آخوندها راه را پیدا می‌کنند و اتفاقاتی ممکن است پیش بیاید که باعث تضعیف‌ها و تقویت‌هایی بشود.

  • برچه مبنایی می‌گوید ؟ چرا می‌گوید دین هست، آیا این درک شماست؟

یک سری روندها داریم که احتمالاً گرایش به دین را تقویت خواهد کرد. یعنی هم گرایش‌های ماورائی و هم گرایش آدم‌ها به غیب تقویت می‌شود. اینها بعد از این گسترده‌تر هم می‌شوند و بر اساس همین، رجوع بیشتری به دین خواهیم دید.

  • خود دین تاکجا می‌تواند به‌روز شود و براساس نیاز روز قرار بگیرد؟

دین اصلاً به‌روز بودن نیست. مجازی شدن همه‌چیز، اصلاً به‌معنای به‌روز شدن نیست. آینده فضای مجازی هم این‌گونه نخواهد بود که همه‌چیز مجازی بشود. دین یک خصلت مشارکتی دارد و اتفاقاً مردم در این وانفسای همه‌چیز مجازی است، نیاز خیلی زیادی به این دارند که بتوانند روابط عمیق رو در رو و چهره به چهره خودشان را در جایی داشته باشند. روابط مجازی یک روابط سطحی نسبت به روابط رو در رو که عمق بیشتری دارد را ایجاد می‌کنند. برای همین، حتی دین می‌تواند یکی از ابزارهای حفظ و حراست از ارتباطات عمیق بشود. همان‌طور که دین واسطه حفظ سنت هم شد، یعنی وقتی که دنیای مدرن  به‌سمت یک‌دستی همه‌جای دنیا رفت که یک فرهنگ واحد داشته باشند، همه کشورها دموکراسی داشته باشند و همه یک شکل بشوند، احساس خطر برای اینکه هویت ملی ما درحال از دست رفتن است و دیگر چیزی از آن باقی نمانده بود، ایجاد شد. چیزی که از این هویت حراست می‌کرد، دین بود و مردم رفتند به‌سمت این که دین را نگه دارند، برای اینکه بتوانند سنت خودشان را حفظ بکنند. حالا در کشور ما یه مقدار متفاوت بود و دین با یک نوگرایی‌ای ترکیب شد و خیلی تقویت شد و به یک عرصه آزمونی تبدیل شد ولی در خیلی از کشورها مثلاً کشورهای اروپایی همچنان همین‌ گونه است که دین تاحدی نماد سنت هست و سنت را با دین حفظ می‌کنند.

ابزار و شیوه‌های تبلیغ دینی براساس نیاز های روز | هدی آکادمی

  • یعنی شما معتقد به دین آنلاین نیستید و چیزی به‌عنوان دین آنلاین نخواهیم داشت ؟

به آن معنی، خیلی معتقد نیستم. من اگر بخواهم نظر شخصی خودم را بگویم، مایل به همگرایی دو فضا هستم. زیست در فضای آنلاین یا آنلاینی شدن زیست ما و زیستی که هم آنلاین هست هم غیر آنلاین. یعنی درعین‌حال که آنلاین است، غیر آنلاین هم هست. یعنی یک جاهایی از زندگی را فضای مجازی به‌عنوان یک ابزاری در کنار کارهای دیگر تأمین می‌کند؛ به عبارت روشن‌تر یک‌سری از کارها را ازطریق فضای مجازی انجام می‌دهیم و این با آن کارهایی که حضوری انجام می‌دهیم، ترکیب می‌شود. یعنی مثلاً دوست پیدا می‌کنیم و دوستی ما با فضای مجازی تقویت می‌شود. این تقویت به واسطه این است که به غیر از فضای مجازی، در فضاهای دیگر هم ارتباط داریم. همگرایی فضای مجازی و حقیقی بایکدیگر، اصلاً معنای دو فضایی ندارد و در آینده ما یک فضا خواهیم داشت و همان مجازی و حقیقی با یکدیگرند و ما یک فضا خواهیم داشت و همان مجازی و حقیقی با هم ترکیب می‌شوند. به این معنی ما هیچ چیزی از دین را نداریم که مجازی نباشد، همه آن مجازی خواهد بود. تقریباً هیچ چیزی را هم نداریم که صرفاً مجازی باشد و هیچ ارتباطی با حضوری نداشته باشد و حتماً یک ارتباطی با آن پیدا می‌کند.

دیدگاه

مطالب مرتبط