گزارش دومین نشست تخصصی با موضوع جایگاه نیازهای مخاطب در تبلیغ دینی در رسانه

  • احمد رضایی: اگر ملاک موفقیت تعداد فالور هست، پیامبر و اهل بیت شکست خوردند. اگر ملاک موفقیت ابلاغ صحیح پیام خدا است، قطعاً موفق شدند.

در دومین نشست از مجموعه نشست های تخصصی تبلیغ دینی در رسانه که به همت آکادمی هدی برگزار شد موضوع جایگاه نیازهای مخاطب در تبلیغ دینی در رسانه ای مورد بررسی قرار گرفت. در این نشست امیر مهدی مناقبی، مدیر مدیر موسسه مطالعات شیعی میراث، احمد رضایی، پژوهشگر و بلاگر دینی، مهدی حیدری، دین پژوه و فعال حوزه تبلیغ رسانه ای، حضور پیدا کردند و درباره تجارب خود درباره تبلیغ دینی در رسانه ها گفتگو کردند.

  • رابطه مبلغان دینی و مخاطبان

در ابتدا مهدی حیدری درباره رابطه مبلغان دینی و مخاطبان بیان کرد: «در مورد مبلغین سنتی دینی یعنی روحانیت و حوزه متأسفانه فکر می‌کنم که دیالوگی که لازم است با مخاطب وجود ندارد، یعنی مخاطب‌شناسی وجود ندارد. روحانیت بیشتر مونولوگ دارد تا دیالوگ. متأسفانه روحانیت از فهم اجتماعی جامعه عقب افتاده است و این اتفاق هم الآن نیفتاده است. یعنی خیلی وقت است که پیش آمده و مداوم این  فاصله بیشتر می­شود.  برای همین هم نه جامعه را می‌فهمد و نه نیاز مخاطب را می‌فهمد و نه می‌تواند آن اثری که میخواهد در جامعه داشته باشد. البته می‌تواند یک طبقه مخاطب محدودی داشته باشد و در آن طبقه مؤثر باشد ولی اگر بخواهیم به صورت کلان نگاه کنیم واقعاً اثرگذاری اجتماعی روحانیت به شدت کم شده و حتی الآن کار دارد به جایی می‌رسد که یک روحانی ملبس در شهر بچرخد، بیشتر به جای اینکه مردم یاد خدا بیفتند و یک نمود مذهبی داشته باشد که یادآور مسائل مذهبی شود، شاید سبب این شود که حتی به دین و مقدسات توهین کنند.» مهدی حیدری درباره این سوال: فرض کنید شما میخواهید در یک کشور اروپایی یک موکب به مناسبت غدیر بزنید چه موضوعاتی برای شما اولویتی دارند؟ مثلا خود غدیر را در این موکب مطرح می کنید یا مسئله ای مثل نژاد پرستی را ؟ پاسخ داد:« شاید بیایم با یک عنوانی که مخاطب می‌پسندد وارد شوم ولی در کنار آن بحث غدیر را هم مطرح کنم. یعنی همان بحث  نژادپرستی را مطرح می‌کنم ولی در کنار آن غدیر را هم مطرح می‌کنم. مثلاً یک بحثی که الآن در ایرانی‌های خارج از کشور خیلی مطرح است این است که چرا فقط اسلام؟ من می‌توانم با ادیان دیگر هم  به خدا برسم و به رستگاری برسم، به سعادت برسم. چرا باید فقط مسلمان‌ها رستگار شوند. چرا فقط این تنها راه است. یعنی اصلاً طرف یک پله عقب‌تر است و الآن چالشش اسلام شده است. حالا من الآن بیایم بحث غدیر را مطرح کنم، موضوعیت ندارد. باید ببینیم مخاطب کیست.»

امیر مهدی مناقبی در ابتدای صحبت هایشان مقدمه ای را بیان کردند: «به نظر من در زمینه تبلیغ دین با دو رویکرد می‌توان نگاه کرد. یک رویکرد درون دینی است؛ یعنی اینکه ببینیم مثلاً دین ما چقدر از ما خواسته تبلیغ کنیم، دایره تبلیغ دین در منظومه اعتقادات ما به چه شکل است؟ یک بحث هم عقلی است. فرض کنید که دین ما هیچ دستوری به تبلیغ نداده است. واقعاً ما چقدر موظف هستیم تبلیغ کنیم؟ پدرم پانزده سال پیش خدمت آیت الله حاج شیخ محمدتقی شریعتمداری رسیدند. ایشان از مجتهدین طراز اول تهران بودند. از ایشان سؤال کردند که برای من یک مسئله پیش آمده است بین احقاق حق و تبلیغ. بین تبلیغ دین و احقاق حق کدام اولی است؟ ایشان فرمودند که احقاق حق. بعد مجدد سؤال کردند که حتی اگر تبلیغ تعطیل شود؟ مرحوم آقای شریعتمداری گفته بودند: حتی اگر تبلیغ تعطیل شود! خب این یک منظومه است. باید ببینیم که در آیات، روایت و سیره ائمه (علیهم السلام) تبلیغ چه جایگاهی دارد. به این مسئله باید پرداخته شود.

درباره تبلیغ باز دو رویکرد می‌شود اتخاذ کرد. یکی درونی و یکی عقلی؛ که الآن جامعه چه مطالبه‌ای دارد؟ باید روی این فکر کنیم که چقدرش را باید دین به ما بگوید و چقدر از آن را خود ما باید بفهمیم. یعنی حتی اگر دین به ما نگفته بود که انبیاء به زبان قوم خودشان صحبت می‌کنند آیا ما نمی‌فهمیدیم که باید با نیازهای جامعه حرف بزنیم؟ قطعاً می‌فهمیدیم. اینکه حالا دین از ما دقیقاً چه خواسته است، مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا جعفری نظرشان بر این بود که در دوران غیبت وظیفه ما این است که محبت اهل بیت (علیهم السلام) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را ترویج کنیم. بنده فرمایش ایشان را تبصره می‌زنم و اضافه می‌کنم:به علاوه چیزهایی که به صراحت ما داریم که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) از ما خواسته‌اند و از وظایف دوران غیبت است؛ یکی دعای فرج و دیگری اجتماع گروه‌های مؤمنین است.

از نظر عقلی هم به نظر می‌رسد که ما دو مسئله داریم. یکی اینکه وظیفه اخلاقی می‌دانیم که دین را تبلیغ کنیم به این دلیل که اگر فکر می‌کنید شهری یا روستایی از یک آب شرب آلوده‌ای مصرف می‌کنند من به عنوان هم‌نوع وظیفه خودم می‌دانم که بگویم نخورید چون بیمار می‌شوید؛ اینیک انگیزه‌ای برای من است که این پیام را به دیگران برسانم. دوم اینکه جمعیت عامل قدرت و تداوم است. بهائیت و اسماعیلیه سراغ این رفته‌اند که جمعیت خود را بیشتر کنند. در مسئله جمعیت خیلی تهاجمی رفتار می‌کنند؛ جمعیت را زیاد می‌کنند. پس از منظر عقلی هم به دلیل اخلاقی و هم به جهت افزایش جمعیت ما وظیفه تبلیغ داریم.»

  • مخاطب شناسی در تبلیغ دینی

احمد رضایی درباره فضای مخاطب شناسی در تبلیغ دینی بیان کرد: « تبلیغ سه رکن دارد. همانطور که در دانش ارتباطات هم بررسی می‌شود، پیام، رسانه، مخاطب. دو رکن اصلی تبلیغ پیام و مخاطب است. اولاً این پیام را کی تعیین می‌کند؟ ثانیاً چند مدل دارد. معمولاً یکی از چیزهایی که در دانش ارتباطات به آن مدیون هستیم و وام‌دار آن هستیم تبلیغات تجاری است. تبلیغاتی که اقتصاد‌محور است. معمولاً تبلیغات تجاری دو مدل هستند. یک مدل تبلیغاتی هستند که پیام‌شان توسط آن کمپانی تحریف شده است، یک سری تبلیغات هستند که پیام‌شان تعریف نشده است، هدف‌شان تعریف شده است. کمپانی می‌گوید من اصلاً کاری ندارم تو می‌خواهی به مخاطب چه منتقل کنی. برای من هدف مهم است که این سطح فروش من افزایش پیدا کند. حالا سؤال ما این است که در تبلیغ دینی این پیام کدام مدل است؟ ما با چه پیامی از چه جنسی مواجه هستیم. آیا در تبلیغ دینی به دنبال تغییر ایدئولوژی هستیم؟ نکته اصلی در تبلیغ دینی رساندن این پیام است. یعنی هدف اصلی این است که من این پیامی را که باید برسانم، درست برسانم. دغدغه اصلی مبلغ ما باید این باشد که این پیامی را که باید برساند، درست برساند. این پیام طبیعتاً در تبلیغ دینی از طرف دین تعیین می‌شود. من چه پیامی را باید به مخاطب خود برسانم که تبلیغ دینی حساب بشود؟  گروهی معتقدند که یک سبدی به من داده شده است، در آن انواع و اقسام مواد و محتوا هست. همین که من این سبد را بچرخانم، هر کسی هر چه برداشت غنیمت است. مدل دوم این است که می‌گوید نه، یک حد‌اقل‌هایی هست که همه باید به آن برسند. به نظر می‌رسد مدل پیامی که شارع تعیین کرده است، مدل دوم است. یعنی یک حد‌اقلی برای همه لازم است. این چیزی است که از آن تعبیر می‌شود تحت عنوان واجب و مستحب. همانطور که ما در احکام واجب و مستحب داریم، در عقاید کلام هم واجب و مستحب داریم. یک سری از مقولات جزء واجبات اعتقادی است. این را طبیعتاً شارع تعیین کرده است، همه باید این را بدانند. به همه باید این پیام برسد. مثال خیلی شاخص آن توحید است. یا در بینش شیعی اصل ولایت واجب اعتقادی است. یعنی این پیام باید به همه برسد رکن دوم مخاطب است. متأسفانه هم در بحث پیام و هم در بحث مخاطب، در تبلیغ دینی افراط و تفریط داریم. یعنی بعضی‌ها گرفتار افراط هستند. ما فکر می‌کنیم کوچکترین موضوع ریزی که ما فکر می‌کنیم موضوع دینی است، این جزء واجباتی است که همه هفت میلیارد نفر آدم باید بدانند. نه، اینطور نیست. خیلی‌ها هم در پیام تفریط می‌کنند. از چیزهایی که اصل است، رکن است، کوتاه می‌آیند. در مخاطب هم همینطور است. بعضی‌ها دیدگاه تفریطی دارند که در اصل تبلیغ اصلاً مخاطب مهم نیست. حرف کاملاً غلطی است. برخلاف آموزه‌های دینی ما هم هست. از آن طرف خیلی‌ها هم دیدگاه افراطی دارند. می‌گویند حتی مدل پیام را هم مخاطب تعیین می‌کند. این دیدگاه هم غلط است. اگر قرار باشد سلیقه و ذائقه مخاطب، مدل پیام را، محتوا را تعیین کند، این مثل این است که مخاطب را پشت فرمان می‌نشانی. این نقض غرض است. اصل بر این است که مخاطب نمی‌داند، شما می‌خواهی پیام را به او برسانی. اگر می‌داند، خودش آگاه است. اما جایگاه مخاطب چیست؟ دو نقش خیلی پررنگ در بحث تبلیغ دینی وجود دارد. اول اینکه مبلغ موظف است مطابق فهم، درک و به زبان مخاطب صحبت کند. یعنی دغدغه مبلغ باید این باشد که کارش را درست انجام بدهد. این پیامی که می‌رساند را مخاطب درست بفهمد. پس فهم، زبان، فرهنگ مخاطب قطعاً از مقوله‌های مؤثر در انتخاب روش درست تبلیغ است و حتی اولویت‌بندی کردن موضوعات تبلیغ است. طبیعتاً یک سری موضوعات را در گام اول نمی‌شود متناسب با فهم مخاطب مطرح کرد، باید پیش‌نیازهای آن رعایت شود. بحث دوم آن بحث نیاز است. نیاز مخاطب یکی از ارکان بسیار مؤثر در تبلیغ است و ملاک مؤثر بودن و مؤثر نبودن یا اثربخش‌ بودن و یا اثربخش نبودن فعالیت تبلیغی، همین شناسایی یا عدم شناسایی درست نیاز باشد. امهات اعتقادی را اگر کسی باور نداشته باشد، برای او مشکل ایجاد می‌شود.  تبلیغ باید فعال باشد نه منفعل. نمی‌گوییم اصلاً تبلیغ منفعل به درد نمی‌خورد. تبلیغ منفعل هم بعضی وقت‌ها لازم و ضروری است. مثل پاسخگویی به سؤالات، نیازها، شبهه‌هایی که ایجاد شده است، هشتک‌هایی که زده‌اند و چیزهای دیگر. اما یک مبلغ اگر گیر بیفتد در دام‌هایی که از قبل پهن شده است، همیشه فقط جایگاه متهم را خواهد داشت. اما ما مدعی هستیم. خیلی جاهاحرف داریم که بقیه باید بیایند جواب بدهند و در این ادعاهای ما حقانیت مشخص می‌شود، خیلی وقت‌ها مخاطب می‌تواند راهش را درست‌تر، راحت‌تر پیدا کند. » در دور دوم سوالات مهدی حیدری فعال حوزه تبلیغ درباره پذیرش تبلیغ در داخل کشور و خارج از کشور بیان کردند: «اعتقاد من این است که اینجا یک بخش قضیه در داخل بحث سیاسی و بحث حکومت است. بخش دیگر هم بحث جریان‌های اجتماعی دردرون اجتماعات مذهبی است. در خارج از شور گروهی که در ظاهر غربی شده اند زمانیکه به پیامبر اسلام توهین می‌شود، همه بیرون می‌ریزند. اصلاً شلوغ می‌کنند، به هم می‌ریزند و به رگ غیرتشان برمی‌خورد. هزینه دارد. یعنی اینطوری نیست که یک کاریکاتور چاپ کنی، صدای آنها در نیاید. راجع به الجزایری‌ها و افراد رادیکال مسلمان صحبت نمی‌کنم. راجع به یک ترکیه‌ای دارم صحبت می‌کنم که مشروبش را می‌خورد، زنش بی‌حجاب است، همه کار هم می‌کند ولی توهین به پیامبر اسلام می‌شود بیرون می‌ریزد. »

  • تبلیغ برای نسل جدید

احمد رضایی درباره روش تبلیغ در رسانه برای نسل جدید اضافه کرد :« هر مخاطبی من جمله نسل جدید، یکی از بهترین راه‌ها برای شناسایی نیازها، زبان و فرهنگش قطعاً مواجهه فیس تو فیس  و رودرروست. به خاطر اینکه شما می‌توانی آن دیتاهای خود را از حالت کلی  محدود کنی روی مصداق و روی مورد استفاده‌ای که برای شخص آن مخاطبی که مقابلت نشسته است اثر داشته باشد. یک بخشی از محدودیت‌ها ناشی از رسانه است. در چه رسانه‌ای می‌خواهیم چه هدفی را محقق کنیم. اغنا کردن قطعاً سخت‌ترین بخش است، کانورت کردن قطعاً سخت‌ترین است. اینکه ما از همه فعالیت‌های تبلیغی‌مان بخواهیم آن قله را انتظار داشته باشیم به نظرم خیلی درست نیست. یکی از راه‌هایی که معمولاً در فعالیت‌های تبلیغی درست می‌شود این هست که اینها را یک فرایند ببینیم. لزومی ندارد که از صفر تا صد طرف را شخص مثلاً مبلغ انجام دهد. بعضی مواقع موفقیت یک فعالیت تبلیغی در این تعریف می‌شود که صرفا برای طرف سؤال ایجاد کند. بعضی اوقات در این تعریف می‌شود که نه، سؤال که ایجاد می‌کند، منبع تحقیقش را هم به او نشان بدهد. بعضی اوقات این است که اصلاً برای مخاطب نیاز درست کنیم. ما قرار نیست اشتهای کاذب درست کنیم. قرار است که اشتهای واقعی که وجود دارد  را به خود مخاطب نشان بدهیم. خیلی وقت‌ها این نیاز را می‌توانیم برای مخاطب پررنگ کنیم که برود دنبال آن، انگیزه پیدا کند. لذا به نظر من اینکه  چه سطحی از تأثیر را هدفگذاری کنیم به شرایط مختلفی بستگی دارد از جمله خود مخاطب. دوم، باید سعی کنیم این فرایند را فرایند ترکیبی ببینیم. من این را به عینه دیده‌ام. آنجایی که من یعنی آن چیزی که به آن رسیده‌ام. به وظیفه‌ام رسیده‌ام، مصداقش را، روشش را، محتوای آن را رفته‌ام کار کرده‌ام، آنی که در توان داشته‌ام انجام دادم. وظیفه‌ام را شناسایی کردم و آنچه که در توان داشتم در راستای وظیفه‌ام اقدام کردم، این تأییدات می‌رسد. ولو من اشتباه شناسایی کرده باشم. این نکته اول. نکته دوم، ما بحث‌مان بحث تبلیغ است. قطعاً الگوی عملی بهترین الگو است. مؤثرترین هم هست.» احمد رضایی هم چنین درباره نیاز های مخاطب بیان کرد: «نیازی که مخاطب احساس می‌کند لزوماً نیازی نیست که دارد. بعضی مواقع این دو به هم منطبق است و بعضی وقت‌ها منطبق نیست. آن وقتی که منطبق نیست، این اشتها یا این نیاز، نیاز به آزادی دارد. یک موضوع مهم به نظر من آنقدری که عقل من می‌رسد و کار کردم در تبلیغ دینی وجود دارد. در تبلیغ دینی آگاهی‌بخشی یکی از ارکان اصلی تبلیغ است. قرار نیست من مخاطب را به هر قیمتی که شده در آن مسیری که می‌خواهم راهبری کنم. قرار است که خودش انتخاب کند. این انتخاب خیلی مهم است. از طرف دیگر این نیازی که کاذب ایجاد می‌شود اتفاقاً حربه جناح مقابل ماست. یعنی یکی از حربه‌هایی که ایجاد می‌کنند ایجاد نیاز کاذب در مخاطب است. نیاز کاذب راهزن است. نیاز کاذب وقتی ایجاد می‌شود هزینه‌هایی که انجام می‌شود را عملاً از بین می‌برد. بنابراین در نیاز کاذب نباید جدی بود. نباید برای آن وقت گذاشت. باید نسبت به نیازهای واقعی طرف آگاهی‌بخشی کرد. روی آن دست گذاشت. حتی قسمت مهمی از آدم‌ها هستند که نیازهای فطری‌شان همچنان پابرجا است. یعنی نیاز هست ولو آن را احساس نکنند. با یادآوری، با غفلت‌زدایی، با کلید‌واژه ذکر، این نیازهای فطری برای خودش مشخص‌تر می‌شود. قسمتی از آدم‌ها هستند که نیازهای فطرت در آنها از بین رفته است. حالا آنها طیف محدودی هستند که بعضاً هم از حیطه مخاطبین برداشته می‌شوند، جدا می‌شوند. همان‌هایی هستند که عملاً مجاری ادارکی‌شان بسته است. قابلیت فهم ندارند. ختم الله علی سمعهم و علی قلوبهم و علی ابصارهم غشاوه هستند. یعنی اینها عملاً فاتحه مجاری ادراکی‌شان خوانده است. دیگر طرف نمی‌فهمد، نمی‌شنود. این‌ها از حیطه تبلیغ بیرون هستند. برای آنها به تعبیر قرآن یکسان است. چه بگویی و چه نگویی یکسان است. آمدیم و قسمت عمده‌ای چون نیاز فطری‌شان است، باید آن نیاز فطری را احیا کرد و درگیر نیاز کاذب هم نشد.» امیر مهدی مناقبی درباره رفتار روحانیون توضیح داد: « یک بخشی در روحانیون داریم که انسانی عمل می‌کنند ولی دیده نمی‌شوند. فعالیت رسانه‌ای را متمرکز شده  که نشان بدهد گروهی از روحانیون برای وظیفه‌ای که تشخیص دادند به عالم سیاست پیوستند. اما یک عده زیادی هم الآن کف جامعه هستند. دارند با مردم زندگی می‌کنند، مشکلات اهل محل را برطرف می‌کنند. الآن من بپرسم که چند بیمارستان به من معرفی کنید که مؤسس آن آخوند بوده است، اداره‌کنندگان آن آخوند است. می‌توانید بگویید؟ ولی من می‌دانم هست. شما دیدی؟ ندیدی. حرفم این است که آن جنبه انسانی خود، مسالمت‌آمیز ، نوع دوستی‌مان را از طریق فعالیت رسانه‌ای نشان بدهیم.»

  • راهکار برون رفت از تصویر دین در جامعه

راهکار مهدی حیدری برای برون رفت از وضعیت نامناسب تصویر دین در جامعه این بود : «باید روی اشتراکات‌مان به با افراد و گروه های مختلف فوکوس کنیم. ما باید روی اشتراکات‌مان در واقع سرمایه‌هایمان را حد‌اقل در اشتراکات‌مان بریزیم و از آن خروجی بگیریم. من شاید با یک آدمی حتی ۸۰ درصد اختلاف داشته باشم ولی در آن ۲۰ درصدی که با او توافق دارم می‌توانم با او یک کاری را شروع کنم. فکر می‌کنم این یک راهکاری است که حتی یک مذهبی با کاملاً ضد انقلاب با یک مذهبی مثلاً سپاهی می‌تواند در همان ده بیست درصدی که اشتراک دارد توافق دارد، می‌تواند یک توافق داشته باشد. لزومی ندارد که ما همیشه بیاییم تقابل ایجاد کنیم.» راهکار امیر مهدی مناقبی برای برون رفت از وضعیت نامناسب تصویر دین در جامعه این بود:« به نظرم باید تشیع مدنی، تشیع مردم‌دار را نشان بدهیم. تبلیغ کنیم که خودش هم مجدد ایجاد می‌شود. نکته دوم اینکه سعی کنیم گفتگو برقرار کنیم. متأسفانه انقدر باد کاشته‌اند که به زودی طوفان در راه است. یعنی آخوندهارا با چاقو می‌زنند، بی‌حجاب‌هایی که توهین می‌کنند. به نظر از تبلیغی غیر از آن بحث جامعه تشیع مدنی، باید شروع کنیم به گفتگو کردن. آن بی‌‌حجاب باید با باحجاب صحبت کند، آن آتئیست باید با من آخوند صحبت کنم. من تجربه آن را داشته‌ام. یک فرد آتئیست بود. با یک ترسی شروع به صحبت کرد فکر میکرد الآن من با قمه او را همین‌‌جا ذبح می‌کنم ! با یک ترسی شروع کرد صحبت کردن آخرش شماره تلفنش را داد گفت اگر نکته‌ای داشتی باز به من بگو . ما قطعاً حرف برای گفتن داریم وقتی حرف نزنیم اسلحه برداشته می‌شود. در سیاست این را می‌گویند. وقتی که طرف نتواند رو در رو با منِ آخوند هجمه کند، با من صحبت کند، وقتی صحبت بسته شود، پس‌فردا سنگ به عمامه زده می‌شود، چادر از سر می‌کشند. در گام دوم آن به نظرم گفتگو را باید تعریف کنیم.» راهکار احمد رضایی برای برون رفت از وضعیت نامناسب تصویر دین در جامعه این بود:« اگر ملاک موفقیت تعداد فالور هست، پیامبر و اهل بیت شکست خوردند. اگر ملاک موفقیت ابلاغ صحیح پیام خدا است، قطعاً موفق شدند. به آنهایی که باید پیام می‌رسید، رسید. درست رسید،اصل دین بود. در بحث تبلیغ مبانی اهمیت دارد. اصل هدایت دست خدا است،ما وسیله هستیم. به میراث‌مان باور داشته باشیم. این میراث مؤثر است. این میراث جواب می‌دهد. این میراث پاسخگوی نیاز مخاطب هست و برگ برنده آن هم در این دنیای میلیون‌ها صدایی همین است. بحث دوم این است که استرس‌های دینی‌ای که روی موضوعات خاص داریم، از کنار اینها راحت نگذریم. اینها بی‌دلیل نیستند. قطعاً وقتی استرس روی موضوع ایکس قرار گرفته، باید بدانیم آنجا در تبلیغ یک گنجی نهفته است. ما هم به این باور داشته باشیم و برویم در آن راستا قدم بزنیم. مثلاً عزای سید‌الشهداء، بحث ولایت، بحث بی‌رغبتی به دنیا. فیدبک‌های دنیای مجازی بعضاً ناقص است، بعضاً ممکن است که من آن را اشتباه بفهمم. اما اگر این ارتباط مجازی با ارتباط فیس تو فیس با هم کوک شود، قطعاً خروجی دقیق‌تری خواهد بود. وقتی نیاز را درست شناسایی کردیم، بر اساس داده‌هایی که داریم باید ایده داشت. نباید ساده‌ترین راه‌حل را بهترین راه‌حل در نظر گرفت. باید در پیوند دادن این نیاز مخاطب به آن میراث کهن ایده داشت.»

دیدگاه

مطالب مرتبط