چاقوی رسانه در دست داعش – بخش دوم

قسمتی از مصاحبه‌ی آکادمی هدی با آقای دکتر قزوینی را در قسمت اول مطالعه کردید. قدرتی که رسانه به داعش داد برای پیشبرد اهدافش! و در ادامه‌ی این مصاحبه اینگونه از ایشان سوال کردیم:

  • یعنی آن محتوای دینی که در ذهن مخاطب مسلمان هست، حالا ما فرض می‌کنیم آن ذهنیت دینی حالت خفته هم گرفته باشد، در واقع با دیدن اعمال داعش این خفته بیدار می‌شود و احیاء می‌شود. به عبارتی با محتوایی که پشت این خشونت وجود دارد، دین‌داری مخاطب را بازتولید می‌کند؟

بله، احیاء می‌کند. شاید مثلاً آن مخاطب گیمر را قلقلک بدهد، اما اصل ماجرا آن است که اگر زمینه‌اش را داشته باشد، به او شخصیت و هویت می‌بخشد. هویتی به عنوان یک هیرو، یک قهرمان، که می‌خواهد تاریخ را عوض کند. می‌گوید تو سرباز دولتی اسلامی هستی، دولةٌ علی منهاج النبوة؛ که این اصلاً در منابع اهل سنت یک حدیث آخرالزمانی است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده چهل سال خلافت خواهد بود، بعد ملک عزوز خواهد بود و بعد دوره‌ای می‌آید که یک سری خلافة علی منهاج النبوة درست خواهند کرد. داعش مدعی است گروه خلافت آخر‌الزمانی هستند. نبردهای آخرالزمانی، مثلاً «نبرد دابق» هم خیلی در  ادبیات داعش پررنگ است. اما این بحث‌های آخرالزمانی داعش و دیگر گروه‌‎های سلفی اصلاً در ایران دیده نمی‌شود. در صورتی که این مباحث خیلی در بین آن‌ها قوی است. و این خود منبعی برای مشروعیت است. به عبارتی، یکی از مهم‌ترین پایه‌های مشروعیت‌بخشی به کارهایشان در واقع بحث آخرالزمان است.

قهرمان سازی در بازی های کامپیوتری

  • با توجه به اینکه فرمودید مشاور فیلم به وقت شام بودید، من برای طرح سؤالم از همین فیلم کمک می‌گیرم؛ در پایان این فیلم می‌بینیم که آن خانم چیزی از گذشته خود به خاطر می‌آورد و خود را در یک پارتی می‌بیند و بعد هم چیزی می‌خواند که الان زمان آن رسیده که باید آن را تمام کند و گویی یک رسالت شیطانی به عهده دارد که باید به پایان برساند. یعنی به عنوان یکی از شخصیت‌های داعش طوری طراحی شده است که چندان هم سبقه دینی یا اهداف دینی ندارد؟

البته با من با وجود آن شخصیت در داعش مخالف بودم، چون معتقد بودم چنین شخصیتی در داعش نداریم. اما به طور کلی با نوعی افراط و تفریط مواجهیم. اساساً کسانی که از اروپا جذب مثلاً این ویدئوها شدند، اکثر خانواده‌های سنتی و مذهبی ندارند؛ یعنی خانواده‌هایشان معمولاً نسل سوم، حتی چهارم مهاجران هستند و پدر و مادرهایشان مذهبی نیستند. به عنوان مثال، مادران بیشتر این گروه از جذب‌شدگان بی‌حجابند. گویی این افراد از هویت مذهبی تهی شده‌اند، پس دنبال منبعی می‌گردند که هویت‌شان را بازیابند. اتفاقاً من معتقد بودم که باید شخصیت شیخ، شیخ قبیله باشد و در عین حال جنبه دینی او هم پررنگ باشد تا به‌نوعی عامل مشروعیت‌زا نیز به حساب بیاید.

برخی صحنه‌ها نیز حاصل تحقیق و تفحص در رفتارها و برنامه‌های داعش بوده است. مثلاً امکان دارد این‌ها سر ببرند و وسطش کات بدهند. که دیدید در یکی از صحنه‌ها هم وسط سر بریدن کات داد. حتی از این مورد هم فیلم دارند و من به این رفتارها «کارگردانی خشونت» می‌گویم. خشونتی که کاملاً دو وجه دارد. کسی که به شما میل پیدا کرده را بیشتر جذب می‌کند، دلگرم می‌کند. و به آن کسی که دشمن شماست ارعاب می‌بخشد و دل‌زده می‌کند.

  • آیا کلاً می‌توان از گروه‌هایی که جذب داعش شدند، یک دسته‌بندی ارائه کرد؟

برخی دسته‌بندی کرده‌اند، اما من خودم دسته‌بندی خاصی ندارم. ولی حداقل دو دسته را می‌توان به‌وضوح دید. یک دسته کسانی که ساکن همان مناطق هستند، یعنی سوری و عراقی هستند، که این‌ها خیلی انگیزه‌های مختلفی می‌توانند داشته باشند. آقای هادی معصومی روی این مسئله کار کرده و مصاحبه‌های متعددی به‌خصوص با عراقی‌هایی که داعشی شدند گرفته و نتایج را به صورت کتاب ارائه کرده است. انگیزه بیشتر این افراد انتقام است. بعضاً هم انگیزه‌های قبیله‌ای‌عشیره‌ای داشتند.

اما دسته دوم کسانی هستند که به اصطلاح غیربومی محسوب می‌شوند. مثلاً آنهایی که از اروپا می‌آیند، کاملاً انگیزه‌شان هویتی است؛ یعنی چون در دولت‌ملت‌ها (nation states) و هویت‌های غربی خودی نشدند، گرایش به داعش پیدا کردند. در واقع داعش آمده از این بحران هویت استفاده کرده، هویت امت‌خلافت را مطرح کرده که گستره وسیعی از افراد بی‌هویت در آن امکان هویت‌یابی دارند.

  • به همین خاطر هم بیشترین جذب را از فرانسه داشتند، چون به نظر می‌رسد بیشترین خلأ هویتی مسلمانان اروپایی در بین فرانسویان باشد.

احسنت. از فرانکوفونا داشتند. تونسی‌ها و فرانسوی‌ها ذهنیت بدی از استعمار فرانسه دارند و هیچ‌گاه جذب جامعه فرانسه نشدند. الان هم که فرانسه رفتار خوبی با مسلمانان ندارد. نمونه آن ممنوعیت حجاب است. یا ده هزار سر الجزایری که در موزه فرانسه نگهداری می‌شود! این‌ها همه ایجاد نفرت می‌کند!

  • پس این فرضیه که هدف اصلی داعش ایران و شیعه‌ستیزی بوده و اساساً ساخته شد که ایران را نابود کند غلط است؟ به‌خصوص بعضی از کلیپ‌های آن‌ها که اصلاً مخاطب خود را شیعه قرار می‌دهد؟ یعنی این کلیپ‌ها هم در مقام دفاع ساخته شده است و قصدی نداشته‌اند؟

چرا، قصد که دارند. اصلا یک دعوای القاعده سر همین است. مثلاً ظواهری خیلی محکم ایستاد که تا موقعی که روافض به ما کار نداشته باشند، ما هم با آن‌ها کاری نداریم. البته نقطه جدایی داعش با بقیه گروه‌های جهادی بحث روافض است.

اصلاً  پنج‌گانۀ ابو مصعب زرقاوی بر اساس «هل اتاک حدیث الرافضه» و به صورت روایت تاریخی ارائه شده است. و همین ویژگی‌ها این پنج‌گانه را بسیار اقناعی کرده است. می‌گوید این شیعه‌ها همیشه از پشت خنجر زده‌اند. یا در جای دیگری می‌گوید کدام ایرانی در فتوحات بوده؟ بعد هم که در سقوط بغداد همدستی شیعیان با امریکایی‌ها مطرح شد و از اینجا شیعیان هم در فهرست اهداف جهادی‌ها قرار گرفتند.

با وجود این، همچنان در گفتمان‌شان دشمن اول همچنان یهود است و همه چیز را زیر سر یهود می‌دانند. حتی می‌گوید اگر رافضی هم رافضی شده و اگر شیعه هم تبدیل به رافضی شده (چون آن‌ها مفهوم شیعه را مفهوم خوبی قلمداد می‌کنند)، تقصیر عبد الله بن سبع یهودی بوده است. با وجود این در رسانه‌هایشان صلیبی‌ها را دشمن معرفی می‌کنند و از آن‌ها با تعابیر «عُبّاد الصلیب» و «حاملة الصلیب» یاد می‌کنند. مثلاً به امریکا می‌گویند حاملة الصلیب.

وجه تسمیه این عبارت هم برمی‌گردد به همان چیزی که جرج بوش گفت. گفت جنگ‌های صلیبی است. آن طرف بن‌لادن هم گفت بله جنگ صلیبی است و حامل صلیب هم خود جرج بوش است. این گفتمان ادامه پیدا کرد و داعش هم همین گفتمان را ادامه داد. بعد این را امتداد داد به همه دنیا. یعنی گفت اگر من با رافضی می‌جنگم، برای این است که این رافضی هم عمیل و دسته‌نشاندۀ امریکاست. حتی بعد از شهادت شهید سلیمانی یک سری کلیپ‌هایی دادند بیرون که آقا این هم با همان‌ها بوده آب به آسیاب همان امریکایی‌ها می‌ریخت؛ یعنی اگر به تحلیل گفتمانی او دقیق شویم، می‌بینیم که از منطق هم‌ارزی استفاده می‌کند که همه یک طرف، من طرف دیگر.
البته ما هم از این منطق استفاده می‌کنیم؛ مثل شعار نه شرقی، نه غربی! در این گفتمان روافض هم در جناح مخالف قرار دارد. از طرفی استدلالی برای این‌که روافض آدم‌های بدی هستند، نمی‌آورد، بلکه مفروض می‌گیرد که این‌ها بد هستند و باید کشته بشوند. پس هر کسی هم که همراه روافض است، دشمن است، مثلاً حماس! اصلاً از روش تحقیر استفاده می‌کند. می‌گوید اصلاً هماورد من شما روافض نیستید! هماورد من حاملة الصلیب، امریکاست.

  • حتی آیۀ خاصی از قرآن هم در مورد روافض نمی‌آورد؟

اصلاً استدلال نمی‌کند. اساسا روافض را آدم‌پرست می‌گیرد. حتی مساجد شیعی را نمی‌گوید مساجد، می‌گوید معابد. دوباره از منطق هم‌ارزی استفاده می‌کند: معبد سیک، معبد هندو، معبد بودا، معبد شیعه! یعنی اصلاً شیعه چیزی نیست که من بخواهم استدلال کنم آدم بدی است.

  • اما همین که می‌گوید دست‌نشاندۀ امریکاست و هدف اصلی ما امریکاست، خودش یک استدلال است.

در همین حد است و اصلاً دنبال آیه و حدیث برای بد نشان دادن رافضی نیست! حتی فیلم هم یکی دو تا بیشتر علیه شیعه ندارد! چون بیش از این به او ضریب نمی‌دهد. برای همین می‌گویم که اصلاً بد بودن شیعه را مفروض گرفته است.خودش را خیلی روی آن خسته نمی‌کند. در واقع آن جذب و  اقناع بنا نیست از شیعه باشد، هرچند که از شیعه هم اقناع کرده و آن‌هایی که در اهواز عملیات انجام دادند، ریشه‌شان شیعه بوده است؛ بلکه مخاطب اصلی خودش را کسانی قرار داده که بیشترین نزدیکی گفتمانی با خودش را دارد، یعنی کسانی که هوادار طالبان، هوادار النصره و هوادار القاعده هستند. برای همین بیشترین عملیات روانی را هم علیه این‌ها به‌ویژه علیه عربستان و ترکیه انجام می‌دهد.

برای همین هم فراوانی ضدیت با ترکیه و عربستان اصلاً قابل مقایسه نیست با گفتمانی که علیه ایران دارد. خیلی بیشتر است. علت آن هم یک چیز است: اساساً ایران را دارای مشروعیتی نمی‌داند که بخواهد آن را بزند، بلکه باید تلاش کند مشروعیت عربستان، ترکیه، القاعده و حتی الازهر را بزند تا بتوانند نیروهایی را که طرفدار این‌ها بودند به سوی خود جذب کند.

  • با توجه به وجه دینی قدرتمند که الازهر داشته، از پل الازهر چگونه گذشته‌اند؟ به عبارت دیگر، این‌هایی را که حالا مرجعیت را الازهر می‌دانند و گوش به زنگ هستند که ببینند الازهر چه می‌گوید، این‌ها را چطور جذب می‌کنند؟

مفهومی به نام «علماء السلاطین» دارند که در آن می‌گویند همه حاکمان در جهان، طاغوت هستند. همه بد هستند جز ما. همه حاکمان در جهان اسلام هم طاغوت هستند. و باز با منطق هم‌ارزی، کسانی هم که حکومت این‌ها را به رسمیت بشناسند، بالتبع طاغوتند. یکی از اهداف‌شان هم همین الازهر و علمای الازهر و علمای عربستان هستند. به‌واقع داعش تورش را پهن کرده، هرکسی را گرفت، گرفت. اما آن‌قدری که می‌فهمم، مخاطب اصلی‌اش آدم‌هایی الاقرب فالاقرب (اول نزدیک‌ترین، سپس نزدیک‌تر) هستند. یعنی القاعده‌ای، طالبانی و امثالهم. از طرفی، مخاطب اصلی‌اش در واقع نسل جدید مثلاً تا ۲۵ سال است که وابستگی گفتمانی هم به جایی نداشته باشند؛ چون باور دارند که این گروه گیم را بهتر می‌فهمند.

دانشگاه الازهر، بزرگترین مرکز علوم اسلامی اهل تسنن در جهان

  • منظور شما از اینکه گفتید مشروعیت امثال عربستان، ترکیه و حتی الازهر را بزنند، چیست؟ به عنوان مثال آیا اول برچسب تکفیر به آن‌ها می‌زدند؟ یا مبانی‌شان را زیر سؤال می‌بردند؟

رفتارها در قبال هر یک متفاوت است. داعش بایگانی قوی‌ای دارد. به طوری که می‌تواند با آنچه در اختیار دارد یک نفر را در سی ثانیه از شیخ الازهر (طنطاوی) متنفر ‌کند. مثلاً جایی طنطاوی می‌گوید بودیسم خوب است، اسلام خوب است، همۀ این‌ها خوبند و ما هم باید با هم خوب باشیم. بعد سخنرانی را اینجا قطع می‌کند و فیلمی از بودایی‌های برمه نشان می‌دهد که مسلمان‌ها را آتش می‌زنند. با فضاسازی صورت‌گرفته، مخاطب از آن شیخ متنفر می‌شود. من اسمش را گذاشتم «نفرت در پنج دقیقه»! که البته کار به پنج دقیقه نمی‌کشد و در همان سی ثانیه اول، این نفرت ایجاد می‌شود. و این قدرت تدوین است که معمولاً تلفیقی از حس و عاطفه را دستور کار خود قرار می‌دهند.

از طرفی حاکمیت را طاغوت می‌داند، چون وابستۀ دشمن درجه یک، آمریکا هستند. از طرف دیگر علمای شرع را  وابسته به حاکمیت نشان می‌دهد. مثلاً تصویری را نمایش می‌دهند که سلمان العوده با محمد بن‌سلمان دست می‌دهد. از آن طرف نشان می‌دهد محمد بن‌سلمان با آن یکی هم این‌طوری است. به‌نوعی استدلال‌هایشان هم حسی است. این‌ها را  «علماء السلاطین»، معرفی می‌کنند و با این شیوه می‌زنند.

احمد الطیب، شیخ فعلی الازهر

  • بعضی‌ها می‌گویند اساساً اقناع در فضای برخط خیلی سخت صورت می‌گیرد، خصوصاً وقتی که در تغییر ایدئولوژی و تحول پارادایمی صورت می‌گیرد؛ جایی که تو می‌خواهی جانت را بدهی. آیا این‌ها دنبال این بودند که مثلاً از طریق توییتر و اینستاگرام و تلگرام و غیره اقناع کنند، یا این‌ها همه قلابی بود که این افراد جذب شوند و بعد در جلسات حضوری یا همان جلسات لوکال اقناع صورت بگیرد؟

داعش اصلاً بحث جذب را دور زد. بسیاری از مخاطبان خود را «ذئاب المنفردة» (گرگ‌های تنها) می‌داند که هیچ رابطۀ ارگانی و فیزیکی با داعش نداشته و ندارند. مثلاً خیلی از کسانی که در انگلیس برای داعش عملیات انجام می‌دادند، خودشان اعلام کردند که هیچ رابطۀ حضوری با داعش نداشته‌اند. این یعنی داعش جذب را دور زده است.  همه خلاقیتش را در رسانه بر طَبق اخلاص گذاشته است، هوادار جذب کند. بعد یک جاهایی اصلاً کارهای عجیبی می‌کنند.

مثلاً آن کسی که عملیات میس را انجام داد. عملیات میس یادتان است؟ کسی که با دخترش جر و بحث کرده بود، کامیون خود را  روشن کرد و رفت هر چه آدم سر راهش بود کشت! نفس عملیات اصلاً ربطی به داعش نداشت! در واقع چند قطعه یک پازل کنار هم نشست و حاصل کار این شد. یعنی داعش برای جایی که شما آمپر می‌چسبانی به شما راه حل داده است: اینکه اگر من غیظ خودم را  سر کفار خالی کنم، به بهشت می‌روم. کاش شما آن کلیپ را ببینید!

«ابو محمد عدنانی» بیانیه‌ای دارد که در آن مراحل مختلف رفتار با کافر را شرح می‌دهد: سم در غذایش بریز؛ نتوانستی، ماشینت را روشن کن با ماشین بهش بزن؛ نتوانستی، یک چیزی از بالا در سرش پرتاب کن؛ نتوانستی، یک تف بینداز در صورتش. می‌گوید اگر آنجایی که تف خواستی تو صورتش بیندازی، دلت ازش تنفر نداشت، به خودت شک کن، در اسلام خودت شک کن! این راه حل را داعش ارائه کرده است. یعنی چیزی را منتشر کرده که دیگر ایدئولوژی نیست، محتوا نیست، «قالب» است. یعنی همین که شما ماشین روشن کنی، بزنی به مردم و آدم بکشی. این تبدیل شد به یک شیوۀ کشتن آدم که داعش آن را منتشر کرد.

  • -خیلی قدرت بالایی می‌خواهد که فقط محتوا را ترویج نکنی، بلکه قالب را هم ترویج کنی.

در ایران هم از این قالب استفاده شد. صوفی آمد همین کار را کرد. نیروهای پلیس را با ماشین زد. حتی مسیحی آمد مسلمان را با این روش زد، پس راه حل داعش به یک قالب عمومی تبدیل شد. درباره کسانی که در اهواز عملیات انجام دادند، من خودم تحلیلم این بود که این‌ها خیلی رابطۀ حضوری با داعش نداشتند، بلکه برایشان انگیزه‌سازی کردند. این افراد از یک طرف دچار بحران هویت هستند. پس هویت جدیدی با پتانسیل خیلی بالا به آن‌ها ارائه می‌شود. برای همین با کوچک‌ترین و کمترین انگیزه‌‌‌ای اقدام به عملیات می‌کنند. حتی نیازی به کمترین ارتباطی  برای آموزش‌های مختلف نظامی نیست و همه این‌ها در قالب فیلم صورت گرفت که این فیلم‌ها الان موجود است.

برخی از فیلم‌ها هم در قالب بسته‌های آموزشی برایشان ارسال می‌شد. گاهی حتی از فیلم‌های جهاد اسلامی فلسطین (که با ایران مرتبط است) گرفتند، یک برچسب بالایش زدند و منتشر کردند. فیلم‌هایی که مرتبط با ساختن بمب دستی، بمب‌های جاده‌ای و… است. پس هم انگیزۀ ایدئولوژیک و هم آموزش‌های نظامی از طریق فضای مجازی به آن‌ها داده می‌شود. در دورۀ آخرشان هم بیشتر از این طریق اقدام می‌کردند. بیشتر می‌خواستند هوادارهایی از این دست (همان ذئاب المنفرده) برای خودشان درست کنند. این شیوه باعث سردرگمی نیروهای امنیتی هم می‌شود که این‌ها با کجا ارتباط دارند و از کجا دستور می‌گیرند؟! این‌ها سوار موج آزادی تبادل اطلاعات می‌شوند تا برای خود نیرو‌سازی کنند.

حتی داعش در زمینه سرودها هم بسیار قوی عمل کرد. مثلاً قالب یک سری سرودها فقط برای عملیات انتحاری است. حتی برای انواع عملیات انتحاری سرود متفاوتی تهیه شده است. فرض کنید در عملیات انتحاری با کامیون، سرودی همخوان با این قالب ساخته شده و روی فیلم‌هایش قرار داده شده است. توجه کنید همخوان با این «قالب»، نه با این محتوا! یعنی ضرباهنگ سرود از زمانی که ماشین شروع به حرکت می‌کند، تا زمانی که به هدف برسد و منفجر شود عوض می‌شود. زبان سرودها هم بسیار متنوع است، به زبان‌های، روسی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و… . مخصوصاً در زبان فرانسوی خیلی ید طولایی داشتند. خشن‌ترین کلمات را در آرام‌ترین ضرباهنگ‌ها استفاده می‌کنند.

به نظر من، به طور کلی در مورد کار رسانه‌ای، میراثی که از داعش مانده خیلی جای کار دارد. و حتی به این نتیجه رسیدم از این ظرفیت‌هایشان بسیار می‌توان استفاده کرد. مثلاً نوع نگاه‌شان به آیات جالب توجه است.  از تحدی‌گری قرآن نهایت استفاده را کردند و هنوز هم استفاده می‌کنند؛ البته در دوره‌های مختلف تحول گفتمانی دارند.

  • با توجه به تأکیدی که در ترویج قالب توسط داعش داشتید، آیا از قرآن هم برای ترویج قالب استفاده می‌کنند؟

نه لزوماً. باید توجه کنیم که اولاً آیات گزینش شده است، یعنی مثلاً بیشتر از آیات سوره‌های محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله، توبه، انفال، و عمدتاً از آیاتی که قاتلوا، اقتلوا و امثالهم دارند (آیات جهاد) استفاده می‌کنند. و حتی در این موارد هم “الا”های آیات را هم نمی‌آورند؛ یعنی استثنائات را حذف می‌کنند. در کل، در این نوع آیات بیشتر هدف‌شان ترویج بحث جهاد است؛ در مواردی از آیات طیبه برای سبک زندگی نیز استفاده می‌کنند. خود موضوع استفاده از آیات بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد.

  • پس در زمینه سبک زندگی هم کار رسانه‌ای کرده‌اند؟

اصلاً دوره‌بندی دارند. یعنی دوره‌ای که کمی استقلال پیدا کردند، حدود ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶، حتی دیگر فیلم‌های سر بریدن هم خیلی کم شد. کلاً فیلم‌های سر بریدن، در مناطقی زیاد می‌شد که حاشیه است و درگیر جنگ، پس باید از این نوع فیلم‌ها استفاده کند برای ارعاب. اما بعد از استقرار نسبی، حتی دیدم که دستورهایی رسیده بود که اگر هم می‌خواهید فیلم اعدام نشان بدهید، دیگر فرآیند کامل اعدام را نشان ندهید. چون استقرار پیدا شده، الآن باید خوبی‌هایی مثل خدمات، جاده درست کردن و خیابان‌کشی، زندگی، حیات طیبه و غیره را نشان بدهید. با این حال، زن را  اصلاً نشان نمی‌دهند. یعنی هیچ زنی در فیلم‌های داعش نیست.

  • پس در فیلم‌هایشان مدینۀ فاضله هم داشتند؟

بله، صد درصد مدینۀ فاضله داشتند. مثلا در یکی از فیلم‌ها نشان می‌دهد که طرف وارد محدوده داعش می‌شود و زیر پرچم داعش شروع می‌کند به گریه کردن که بالاخره به سرزمین خلافت رسیده و زیر پرچم خلافت قرار گرفته است و اینجا اسلام و احکام اسلامی جاری است. حتی سر بریدن هم طوری نمایش داده می‌شود که به عنوان عمل به سنت اسلامی است؛ یعنی می‌گوید آقا، ابوبکر این کار را در فتوحات انجام داد. خالد بن ولید انجام داد. اگر ما آدم سوزاندیم، آن‌ها هم انجام دادند و حتی به  آن روایت‌های نادرستی که در مورد حضرت علی علیه‌السلام هست که حضرت علی مثلاً یک گروهی را سوزاند هم استناد می‌کنند. پس در اینجا شما می‌بینید که کسی که دارد سر می‌برد، برای خودش هم سخت است. ولی چون سنت است، این کار را انجام می‌دهد. پس صحنه چند لایه دارد.

یک لایه خشن، که در این سطح کارتی رو می‌کند که هیچ کسی این کارت را رو نمی‌کند. برای همین مخاطبش بالا می‌رود. یک بحث دیگرش این است که این سنتی که ما داریم انجام می‌دهیم، هیچ کس دیگر انجام نمی‌دهد، هیچ کسی در صدد احیای اسلام فتوحات نیست. فتوحات همین جایش خطرناک است. یعنی وقتی که شما می‌گویید «مالک بن نویره» مرتد است، فقط چون زکات به ابوبکر نمی‌داد. خب معلوم است که همۀ عالم می‌شوند مرتد! اساساً خروجی اسلام فتوحات داعش است!

  • سخن پایانی؟

داعش در واقع یک شرکت فیلمسازی است. همۀ حرف‌هایش را می‌خواهد در قاب بزند. آن قابی که مخاطب می‌بیند، آن قابش باید درست دربیاید. برای همین هم دعوایی بین رسانه‌ای‌ها و مفتی‌ها در خود داعش وجود دارد. چون رسانه‌ای‌های داعش خیلی قدرت پیدا کردند؛ در نتیجه مفتی‌ها شاکی بودند که اینها هیچ‌چیز از اسلام نمی‌دانند که بخواهخند آن را ترویج کنند و حالا همه کارها دست‌شان است. به هر حال، رسانه‌ای در داعش آدم مهمی است و همین عامل اختلاف شده است. به هر حال، بعد از تمام شدن ماجرای داعش، احتمال مراجعه به آثار او خیلی کم شد. حتی من خودم هم فکرش را نمی‌کردم دوباره کسی سراغ پرونده داعش برود، اما داعش ادامه دارد، چون شبکه توزیع قوی داشت و از اولین مبدعین شبکه توزیع بود. از طرفی، چون خود این رسانه‌چی بودن هم یک پشتوانه ایدئولوژیک دارد، یعنی توی رسانه‌ای رسالتی داری: «انت مجاهد» یا «انت اعلامی»، یعنی یک نگاه جهادی؛ می‌گوید: «برادر من! تو این اینتر را که در رایانه می‌زنی، فرقی با آن دکمه‌ای که آن استشهادی می‌زند و خودش را منفجر می‌کند، نداری!» اصلاً داعشی‌ها موقعی که فرمانده می‌شدند، تازه می‌شدند اعلامی، تازه می‌شدند رسانه‌ای. بین رسانه و جهاد هیچ فرقی وجود ندارد. حتی چه بسا رسانه‌ای فداکارتر است! چون در میدان دوربین به دست است و اسلحه دستش نیست، پس کاملاً بی‌دفاع است. و از طرفی  همیشه رسانه‌ای‌ها از همه جلوتر بودند؛ یعنی همین جذابش می‌کند. گاهی طرف دوربین گوپرو داشته. یعنی هم آدم کشته هم زاویه را گرفته. داعش حتی برای فیلم‌برداری مدرسه داشته و آموزش می‌داده. شما تصور کنید حتی خود ما از رسانه داعش در مورد شهید حججی استفاده کردیم.

دیدگاه

مطالب مرتبط