نشست “توان رسانه‌های نوین در تغییر باورهای مذهبی” 3

دکتر ساداتی در نشست «توان رسانه های نوین در تغییر باور های مذهبی» مطرح کرد:

آینده پژوهانه تکنولوژی نوین را ما بسازیم ما به خط کنیم تا بتوانیم اثر گذار باشیم.

با توجه به بحران معنویت، نیاز به دین به عنوان یک عنصر معنوی در جامعه نیمه‌مدرن ما بیشتر احساس می‌شود. از سال ۵۷ تاکنون نهاد‌های دینی بسیاری، مصمم به تبلیغ دین در جامعه بودند اما بعد از گذشت چند دهه و رخنه بیشتر مدرنیته در جامعه، باور دینی در سطح جامعه کمتر احساس می‌شود. به همین دلیل مصمم شدیم با برگزاری جلسه تخصصی با حضور صاحب‌نظران، مباحث تبلیغ دینی را بررسی کنیم. در تاریخ یازدهم تیرماه آکادمی هدی با همکاری خانه‌اندیشمندان نشستی با موضوع “توان رسانه‌های نوین در تغییر باور‌های مذهبی” برگزار کرد. در این نشست با دکتر سید محمود نجاتی حسینی، مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران، دکتر علیرضا پویا، هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، دکتر نصر الله ساداتی، پژوهشگر رسانه، دکتر زینب جهاندار، پژوهشگر مسائل اجتماعی، درباره چالش‌های دنیای مدرن و رسانه در تبلیغ دینی به گفتگو نشستیم.در پایان فرصتی به اساتید داده شد تا جمع بندی از صحبت هایشان ارائه کنند. این جمع بندی را در زیر ملاحظه کنید.

دکتر نجاتی حسینی: در مطالعات دین ورسانه دو مفهوم بسیار مهم داریم یکی رسانه ی دینی است و دیگری دین رسانه ای . رسانه ی دینی در حقیقت همان فرم است. فرمی که دین از طریق رسانه ،خودش را باز تولید میکند و بازتاب و گسترش می دهد. در اینجا بحث پلتفرم هاست، مثلا رادیوی دینی یا رادیو معارف یک رسانه ی دینی است . سایت ها و وبلاگ ها ونشست ها و یا شبکه های اجتماعی که به دین توجه میکنند یا پست های اینستاگرامی که چه به صورت فردی و چه سازمانی درباره ی دین صحبت میکنند اینها پلتفرم هستند. اما دین رسانه ای محتوا را تشکیل می دهد. دین رسانه­ای چه دینی است؟  ژانرهای مختلفی دارد: مانند موعظه دینی ، ویدئو کلیپ دینی ، موسیقی دینی ،فیلم و تئاتر دینی داریم. برخلاف چیزی که اقای دکتر ساداتی فرمودند به قدری نیاز های مذهبی در غرب مهم است که یکی از ژانرهای مهم  فیلم دینی است. مثلا آخرین وسوسه مسیح، کدهای داوینچی ، روح و غیره . این تصور که ما فقط نیاز های دینی داریم به نظرم نشناختن جهان است. برای کسی که با رسانه و ارتباطات سروکار دارد این یک خطر معرفتی است. فقط فکر کند خودش در جهانی زندگی میکند که نیاز معنوی دارد. بنابراین رسانه های دینی فرمی است برای دین رسانه ای. حالا تبلیغ  اینجا خودش را نشان می دهد. این دین اینترنتی مقتضیات و چالش ها و مشکلات خاص خودش را دارد. موضوع بعد اینکه گفتند معلوم نیست  مردم چه نیاز هایی دارند؟ بله مردم نیاز های گوناگونی دارند. ما دو تا واژه در ادبیات انگلیسی داریم که به جامعه شناسی هم راه پیدا کرده است یکی واژه  need و دیگری want. که need یعنی نیاز و want خواسته است. حالا برخی ها میگویند خواسته، ذهنی است وneed، عینی است. تبلیغ دینی هم باید نیاز ها را ببنید و هم خواسته ها را.  اینکه چطور رصد کنیم، خودش نیازمند یک سیستم و مهارت و هنر خاصی است. رشته نو ظهوری داریم به اسم مطالعات فرهنگی که تمامی این موارد را  در خود جای داده است . یک رسانه هم به آن اضافه شده وتبدیل به مطالعات فرهنگی و رسانه شده است. ما یک فرهنگی داریم به اسم فرهنگ مردم پسند یعنی فرهنگ آنگونه که مردم می خواهند و ذائقه ی آنهاست . سعی میکنند زندگی شان را مطابق با این فرهنگ کنند و زندگی شان را براساس فرهنگ تفسیر کنند و ما هم براین اساس چیزی را وضع کردیم به اسم دین مردم پسند. در مقاله ی الهیات مردم پسند بحث کردم که یک خدایی هست که مردم پسند میکنند و ممکن است خدایی که مردم پسند می کنند با خدایی که روحانیون میگویند، فرق داشته باشد. دین مردم پسند وقتی رواج پیدا کرد، تبلیغ خاص خودش و روحانیت خاص خودش و معارف دینی خاص خودش را میخواهد. چه مورد قبول شما باشد چه نباشد. یکی از چالش های پارادوکسیکالی که تبلیغ دینی در ایران دارد، حکومتی شدن تبلیغ دینی است. یکی از آفت های تبلیغ دینی، دولتی شدن آن است که بسیار مضر است اما به دولت  وحکومت این حق را می دهیم. چون یکی از وظایف حکومت و دولت دینی، تبلیغ دینی است. در جهانی زندگی میکنیم که این ایده را قبول ندارند و در اینجا ما با مشکل مواجه هستیم . یکی دین مردم پسند است و دیگری حکومتی شدن تبلیغ  دینی است .

خانم دکتر زینب جهاندار: آنچه که رسانه ها به وجود آورده اند بعد از مدرنیته، جامعه ی توده وار است در این جامعه فرهنگ، دین ، زبان، همه توده ای میشوند و شکل هم میشوند. حس تعلق کاهش پیدا میکند. از اینجاست که نظریه جامع شناسی توده وار بوجود آمد که  مردم از روستاها مهاجرت میکنند. در عصر صنعتی شدن مردم از اجتماع خودشان فاصله میگیرند و گاها از زبان و فرهنگ خودشان هم همینطور. این مسائل در مدرنیته واقعا اتفاق افتاد و من با جامعه­ی توده واری در ارتباط هستم که زبان و فرهنگ ودین و اجتماع آن کم کم شبیه به هم میشوند و از یک زبان مشترکی حرف میزنند. مثلا اینستایی ها اینستایی حرف میزنند، توییتری ها سبک خاص خودشان صحبت میکنند و مدل زندگی های شبییه به هم دارند . من اگر به زبان آنها حرف نزنم به فهم مشترکی نمی رسیم. بنده مخالفم که غرب کاملا دین را به کنار گذاشته است. غرب میگوید توهر چی میخواهی داشته باش ولی در خدمت من باش .دین اگر در خدمت مدرنیته باشد اشکالی ندارد و جوابگوی بسیاری از احساسات من است. مثل آن سخنرانی های انگیزشی که میگویند خدا وجود دارد از صد تا موعظه هم گاهی تاثیر بیشتری دارد و انسان خداباور میشود. به نظرم غربی ها عملکرد قشنگی دارند در این سخنرانی ها دارند. جالب است که در تبلیغ دینی در اسلام ما فقط رفتار را تبلیغ میکنیم، مثلا رفتن به اربعین. ولی در توحید باوری مشکل داریم وقتی این مشکل هست چگونه رفتار دینی را آموزش دهیم؟ یا حجاب دینی داشته باشیم؟ اعتقاد من مرا از چیزی منع میکند؟ ولی اعتقاد دینی نوجوان من او را از فلان عمل و رفتار منع نمیکند چون اعتقاد ندارد .

تبلیغ و حرف از دین با گذشته فرق کرده -با احترام به علما -برخی از علما اگر چیزی از دین نگویند شاید تنفر از دین کمتر بشود و این به این دلیل است که با زبان جدید آشنا نیستند. در حالی که مضمون های ایدئولوژی خیلی روشن در همه جای رسانه است . زوال دوره های رسانه ای غالب را داریم.   بهتر بود از رسانه های خصوصی هم استفاده کنیم. تبلیغ دینی توسط آدم های جوان بهتر اثرگذار است ،مثلا در رسانه ملی میتوان ایده های نو و بهتری با حضور جوانان برای تبلیغ دین اجرایی شود، تا تبلیغ دین به صورت سخنرانی از افراد و علمای مسن. باید در رسانه به سمت گروه جوان حرکت کنیم.

آقای دکتر پویا: من نگفتم که در غرب اصلاً دین نیست، عرض کردم دینی که ما می‌شناسیم، نیست. ما الان شاید نزدیک به صد کتاب در باب نظریه‌های ارتباطات با ترجمۀ فارسی داریم. حرف من این است که تمام اینها را شما بررسی کنید، در جریان الگوهای رسانه‌ای، یک طرف فرستنده و یک طرف گیرندۀ انسانی است و هیچ جایی سخنی از خدا و معارف الهی دیده نمی‌شود. من نمی‌گویم دین و معنویت در غرب وجود ندارد، همین مثال‌هایی که زده شد، فیلم‌هایی با ژانر دینی است که در غرب ساخته شده است، اما همۀ آنها با رویکرد خاصی از اندیشۀ دینی است که با رویکرد اسلامی سازگاری چندانی ندارد. برای مثال فیلم‌هایی که دربارۀ انبیای الهی مانند حضرت نوح(ع)، یا حضرت عیسی(ع) ساخته شده، اگرچه قوی و پرجاذبه ساخته شده‌اند، اما دقت کنید کدامیک از آنها با خوانش قرآن، سازگاری دارد؟! که اصلا سازگاری ندارد. یعنی آن برداشت دینی و سمت و سویی که در آنها مطرح است با همان تفکرات و ایدئولوژی‌هایی تولید شده که در بطن آن زدودن دین حقیقی از تفکر منطقی انسان است، نه آنچه در ادیان الهی وجود دارد، که معیار متقن و جاویدان آن قرآن کریم است.

دربارۀ پاسخ به نیاز و خواسته‌های مخاطبان، بسیاری مواقع دیده می‌شود که نیازهای افراد در جامعه، در مسیر غیرسازنده و غیرطبیعی قرار می‌گیرد. در اینجا وظیفۀ رسانۀ دینی که به صلاح و نیاز واقعی مخاطبان توجه دارد این است که این نیازها را به مسیر صحیح آن هدایت کند و به مخاطب نشان دهد که برای کمک و خیر و صلاح او فعالیت می‌کند. برای مثال نیاز به «تعلق داشتن» برای همۀ انسانها یک نیاز درونی است، اما گاهی این نیاز از مسیر غیرصحیح آن دنبال می‌شود، به طوری که فرد برای رسیدن به این خواسته، برای مثال آن را به هنگام شب، در پارک جستجو می‌کند. در واقع این انحرف در مسیر تأمین نیاز به گونه‌ای شکل گرفته که با مخاطرات زیادی همراه است. در اینجا، رسانۀ دینی تلاش می‌کند به این نیاز درونی جهت صحیح بدهد، به‌گونه‌ای که فرد، این نیاز به تعلق داشتن را در درون خانواده، نه در محیط‌های مخاطره‌انگیز دیگر جستجو کند و راه صحیح پاسخ به این نیاز که با سلامت و آرامش خاطر همراه است را نشان دهد. اینجاست که به تعبیر درستی که اشاره کردند آن ایجاد نیاز و ذائقه سازی که در رسانه‌های غربی انجام می‌شود، برای ما هم پذیرفته است، با این تفاوت که هدف و جهت‌گیری‌ رسانۀ دینی در چنین مواردی با رسانۀ غیردینی متفاوت است.

در اینجا لازم است به موضوع مهمی که به بحث ما مربوط می‌شود و در مدیریت رسانه، و در همراهی و پذیرش مخاطبان هر دو اثرگذار است، اشاره کنم؛ و آن اهمیت ترویج سواد رسانه‌ای است. غرب براساس دیدگاه‌ها و پارادایم ها و اصول و مبانی خودش تکنولوژی‌های رسانه‌ای را ساخته و به‌کار گرفته است. اما همین کشورهای غربی‌ که رسانه را ساخته و پرداخته‌اند، در جامعه‌ی خودشان، برای این که بتوانند حرکت در مسیر مورد نظر را حفظ کنند، از چند دهه قبل به ترویج و تبلیغ سواد رسانه‌ای پرداخته‌اند. چنانکه اگر رسانه‌ها را به قطار در حال حرکتی تشبیه کنیم، لوکوموتیوران  و سرنشینان هر دو باید با آداب استفاده از این وسیله آگاه باشند، تا به مقصد مورد نظر برسند. اینجا تفاوت ما و غرب، بیشتر در مقصد مورد نظر است. اگر چه در قواعد کلی استفاده از این رسانه‌ها، توسط کاربران نیز ما قواعد متفاوتی داریم. با این همه ما برای ترویج دانش و مهارت استفاده از رسانه‌های عمومی، یعنی سواد رسانه‌ای با ملاحظۀ رویکردهای خودمان، به‌ویژه فضای مجازی که در واقع حقیقی است، نیازمند اقدامات بیشتری هستیم. بنابراین اگرچه سواد رسانه‌ای را قواعد عمومی استفاده از رسانه‌ها می‌دانیم، اما همین قواعد عمومی را می‌توانیم بر اساس اصول و رویکردهای ارزشی خودمان تنظیم و ترویج کنیم. امروزه ما میلیون‌ها کنشگری داریم که ممکن است با استفادۀ ناصحیح از تلفن همراهشان، بدون توجه به قواعد صحیح بهره‌برداری، به خود، خانواده و جامعه صدمه وارد کنند. چرا آمار طلاق در کشور ما بالاست؟ که اصلا شایسته جامعه ما نیست. شواهد به ما نشان می‌دهد که یکی از عوامل مهم آن، استفاده ناصحیح از فضاهای رسانه‌ای جدید است. خانم بسیار محترمی در یک گفتگوی مشاوره می‌گفت که هرگاه همسرم تلفن همراه را دست می‌گیرد، من تنم می‌لرزد؟! بعد معلوم می‌شود استفاده‌های نابجا از این وسیله و تجربه‌های تلخ، این خانم محترم را این‌چنین نگران کرده است. در یکی از مناطق تهران که فکر می‌کنیم از جهت درک و مهارت استفاده از تلفن همراه در شرایط خوبی هستند، بنده در مدرسه‌ای صحبتی داشتم، بعد از حضار که والدین دانش‌آموزان بودند سؤال کردم که چند نفر فرزندانشان در سنین ابتدایی تلفن همراه دارند، عده‌ای دست بلند کردند. در حالی که شما می‌دانید در برخی از کشورها، داشتن تلفن همراه مستقل تا پایان دبیرستان منع شده است. به صورت تصادفی از یکی از آنها سؤال کردم که چرا تلفن همراه برای فرزند خردسالتان  تهیه کردید؟ جواب داد که جشن تولدش بود، دایی‌اش خریده بود و ما هم چون هدیه بود در اختیارش گذاشتیم.

نتیجه این مباحث اینکه اگر در وضعیت کنونی، سخن از تبلیغ دینی از طریق رسانه است، فقط این نیست که معارف دینی اعم از افکار و عقاید، اخلاق و مناسک و احکام را از رسانه پخش کنیم. بلکه اگر بخواهیم این اقدام مهم، نتیجه‌بخش باشد، لازم است به روش‌های صحیح و عوامل تأثیرگذار بر این اقدام به درستی توجه شود.

آقای دکتر ساداتی: فرمایشی را اقای دکتر اشاره کردند، تحت عنوان حکومت دینی و دین حکومتی. یک شوخی من داشته باشم: گفته میشود یک نیروی امنیتی یک بچه ای را بغل کرده بود و بچه گریه میکرد گفتم اقا چیکارش داری تو هیچ کاری نکن بچه رو بذار زمین دیگر گریه نمیکند ! حالا یک زمانی یک مسئولیتی را یک نهادی پیش می­برد که این مسئولیت نباید حکومتی شود و بهتر است سنتی پیش برود. فکر کنیم این داستان حتما باید از سمت یک سازمانی به جلو حرکت کند. اینطور نیست؟! خیلی از مباحثی که درباره دین مطرح می­شود به نظرمن خیلی از اینها ان جی اویی هستند ویک رویکرد دیگری دارند. وقتی پای حکومت به  میان می آید مجبور به یک نگاه دیگری هستند و می­شود رسانه ی دینی و دین رسانه ای . این موضوع باعث تفاسیرگوناگون می­شود . ما به شدت دچار یک مشکل آینده پژوهانه در مقابله با تکنولوژی هستیم. در غرب مسیحیت در یک برهه ای رشد بالایی داشته و الان هم علاوه بر اعداد و ارقامی که گفتم یک قدرت کیفی از آن حمایت میکند . اساسا تکنولوژی با غرب آمده است و غرب آن را به خدمت گرفته، برای همه کارهایشان از حوزه سیاست ،اقتصاد ، حوزه اجتماعی و حوزه دین شان از تکنولوژی استفاده میکنند. همیشه به شاگردانم گفتم شما یک مدل رسانه ای اسلامی نام ببرید و این مدل رسانه  ای اسلامی را تفسیرو تحلیل کنیم. البته توجه داشته باشید که از طرفی آنها تلاش میکنند که نظریات اسلامی در این زمینه رشد نکند. چون قدرت رسانه در دست آنهاست ویژگی ها و مخاطب را آنها می­سازند.  واضح است که با این تفاسیر دست ما خالی می شود پس باید تلاش کنیم تازه به آنها برسیم. در صورتی که اگر ما کنشگر بشویم، یعنی بازی در دست ما باشد، اتفاقا قدرتمندانه ظاهر میشویم و به جلو حرکت میکنیم . نتیجه و خروجی چه می­شود؟ ما از تکنولوژی نمی­ترسیم . معتقدیم تکنولوژی در دست ماست و ابزاری است برای استفاده ی ما. تکنولوژی یک قدرت بسیار بالایی دارد ولی ما از آن می ترسیم . نکته سوم  عدم به کار گیری مهندسی پیام است که همه ی اضلاع پیام را دربرمیگیرد،  در این موضوع به شدت دچار ضعف هستیم. آن تعاریفی که غربی ها درباره پیام دارند، بسیاری از آن ها درست است مثل اعتبار منبع، قدرت منبع ، جذابیت منبع و.. درواقع ما این موارد را خوب آنالیز نکرده­ایم. مثلا یک یافته­ای را به فلان شبکه می­دهند: که شما فلان کار را انجام دهید، با کاهش مخاطب روبه رومی­شوید. بعضی میگویند اشکالی ندارد مخاطب مهم نیست . این مهندسی مخاطب است که باید ویژگی های مخاطب را بشناسد که براساس سن ، جنس،  متغییرهای زیاد چگونه رفتار می­کند و شما باید براساس آن متغیرها پیام را صادر کنید ؛ حالا پیام را صادر میکنید، من چه مدلی باید استفاده کنم؟ در واقع مهندسی پیام همه این موارد را در برمیگیرد تا من بتوانم این اضلاع را در کنار هم بچینم . مثلا تکنیک استفاده از شوخی در شبکه منوتو در برنامه های مختلفشان وجود دارد. موضوع آنها رسانه نوین است که مورد بحث الان من نیست. از روزنامه شروع کردند و کاملا پخته شده اند. اما ما وقتی روزنامه آمد اول جنگیدیم این چیه؟ الان عقاید من را مورد هدف قرار میدهد. بعد رسانه های دیگر مثل عکاسی و بعد رادیو و… و یک زمان زیادی از ما برای درگیری با آن رسانه ها گذشت . بحث من این است که آینده پژوهانه تکنولوژی نوین را ما بسازیم ما به خط کنیم، آنها روی علوم شناختی فعالیت وتلاش کردند ولی ما بعد از ۱۲سال تازه متوجه شدیم علوم شناختی چیست. چرا باید ما کارهایی که آنها شروع میکنند توضیح وتفسیر کنیم؟ دقت کنید آنها چگونه دین ما را به جامعه های دیگر تعریف وتفسیر میکنند؟ داعش را خودشان میسازند و بعد نام اسلام داعشی به آن می دهند یعنی تفسیر دیگری از اسلام را بر ما بار میکنند

دیدگاه

مطالب مرتبط