نشست “توان رسانه‌های نوین در تغییر باورهای مذهبی” 1

دکتر نجاتی حسینی در نشست «توان رسانه‌های نوین در تغییر باورهای مذهبی» مطرح کرد:

اگر بخواهید تبلیغ دینی تاثیرگذاری روی همه افراد جامعه داشته باشید شبکه های اجتماعی بهترین هستند.

با توجه به بحران معنویت، نیاز به دین به عنوان یک عنصر معنوی در جامعه نیمه‌مدرن ما بیشتر احساس می‌شود. از سال ۵۷ تاکنون نهاد‌های دینی بسیاری، مصمم به تبلیغ دین در جامعه بودند اما بعد از گذشت چند دهه و رخنه بیشتر مدرنیته در جامعه، باور دینی در سطح جامعه کمتر احساس می‌شود. به همین دلیل مصمم شدیم با برگزاری جلسه تخصصی با حضور صاحب‌نظران، مباحث تبلیغ دینی را بررسی کنیم. در تاریخ یازدهم تیرماه آکادمی هدی با همکاری خانه‌اندیشمندان نشستی با موضوع “توان رسانه‌های نوین در تغییر باور‌های مذهبی” برگزار کرد. در این نشست با دکتر سید محمود نجاتی حسینی، مدیر گروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران، دکتر علیرضا پویا، هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، دکتر نصر الله ساداتی، پژوهشگر رسانه، دکتر زینب جهاندار، پژوهشگر مسائل اجتماعی، درباره چالش‌های دنیای مدرن و رسانه در تبلیغ دینی به گفتگو نشستیم.

(۱) تبلیغ دینی آنلاین یا مجازی چقدر در تغییر نگرش‌ها و باورها مؤثر هستند؟

دکتر نجاتی حسینی: وقتی راجع به تبلیغ دینی صحبت میکنیم باید بدانیم که درباره کدام قسمت از دین صحبت میکنیم، سوال هایی پیش نیاز است تا به سوال تبلیغ آنلاین برسیم. دین و دین داری یک مقوله ی چند بعدی در جامعه شناسی دین و انسان شناسی دین است . پنج وجه برای دین قائل هستیم که جهانی است و ربطی به اسلام و تشیع، بودیسم و هندوئیسم ندارد. شما هر دینی که در نظر بگیرید چه ادیان ابراهیمی یهودیت ، مسیحیت و اسلام و چه ادیان غیر ابراهیمی هندوئیسم و بودایسم  و حتی معنویت گرایی های جدید پنج وجه دارند.  هنگامی این پنج وجه را مشخص کنیم، تازه متوجه میشویم که تبلیغ دینی درکجاست. یک وجه آن اعتقادی است، باورهایی که همه دین داران راجع به خداوند، معاد، رستاخیز و فرشتگان دارند. وجه دیگر آن در حقیقت وجه عملی دین است، یعنی مناسک . درواقع رفتارهای جمعی و فردی که با دین ارتباط دارند : مثلا در ادیان ابراهیمی اعمالی مانند نماز و روزه ویا زیارت کردن و در تشیع مانند شرکت در مراسم عزاداری و مانند آن. وجه سوم که در انسان شناسی و جامعه شناسی دین مطرح است که حتی مطالعات فرهنگی دین و رسانه هم به آن توجه کرده است؛ وجه تجربی دین ورزی  است، یعنی انسانها چه حسی ازامر دینی دارند و چگونه خودشان را در معرض امر دینی قرار میدهند. مثلا وقتی زیارت میکنند، چه احساسی دارند به اصطلاح به آن تجربه دینی میگویند. به این وجه دین غربی ها و به ویژه مسیحیت و حتی یهودیت به آن توجه داشتند. وجه چهارم که بسیار مهم است که مربوط به تبلیغ دینی است درواقع وجه معرفتی دین ورزی است، یعنی وجهی که با دانش ها و آگاهی سروکار دارد. افراد دین ورز باید دانش های دینی داشته باشند مانند این که ما از مسلمانان انتظار داریم که اصول دین و فروع دین را بدانند. مثلا در تشیع دانستن تاریخ زندگی ائمه بخشی از این معرفت دینی است . وجه پنجم دین ورزی که در اصطلاح به آن وجه پیامدی میگویند با اخلاق دینی سروکار دارد. در واقع تاثیری که دین روی انسانها در زندگی روزمره می‌گذارد.

اکنون به سوال پاسخ میدهم؛ اینکه تبلیغ دینی کدام قسمت دین است؟ آیا تبلیغ دینی باید باورها راتبلیغ کند؟! بسیار مهم است که چه تعریفی از تبلیغ دینی داشته باشیم ، اگر تبلیغ دینی به باورهای دینی بپردازد ژانر و پلتفرم آن متفاوت است.  مثلا شما وقتی درباره خداوند صحبت میکنید، باید اطلاعات و مایه های الهی در شما قوی باشد. اما زمانیکه درباره مناسک صحبت میکنید، باید مایه های فقهی در شما قوی باشد. بنده از دیدگاه مبلغ این مسائل را بیان میکنم . فرض کنیم که ما این پنج وجه ذکر شده را بخواهیم تبلیغ کنیم، چالشی که پیش می آید این است که با استفاده از کدام فرمت تبلیغ کنیم بهتر است؟ از فرمت آنلاین استفاده کنیم یا آفلاین ؟! نکته ی بعدی این است که تبلیغ باید با استفاده از کدام پلتفرم باشد؟ مثلا اگر به روش آنلاین باشد پلتفرم های خاص خودش را دارد. مثلا در این راستا شبکه های اجتماعی مهمترین هستند و ازبین آنها تلگرام از همه موثرتر است، فارغ از موضوع فیلترینگ . اما اگر بخواهید که تاثیرگذاری روی همه افراد جامعه داشته باشید شبکه های اجتماعی بهترین هستند. اگر بخواهید به صورت اختصاصی باشد باید به سراغ شبکه­های ماهواره ای بروید، فعلا کاری به قابل نقد بودنشان نداریم. تبلیغ دینی آنلاین موثر است. اما بستگی دارد که کدام وجه دین مد نظر ماست؟ مبلغ ما چه کسی باشد؟ فرمت مورد استفاده چه باشد؟

فضایی که در آن صحبت میکنیم بسیار موثر است مثلا شما در یک کانتکست عرفی شده (البته به معنای سکولار)، راحتتر میتوانید تبلیغ کنید تا یک کانتکست مذهبی. این موضوع بسیار مهم است. فضای عرفی گیرندگی بیشتری دارد. یعنی شما اگر در بین انسانهایی که هیچ گونه آشنایی با دین ندارند، درباره دین صحبت کنید، استقبال بیشتری میکنند. این تجربه را داشته ام هم در جمع دینداران درباره دین صحبت کرده ام و هم در جمع غیردینداران. بهتراست بگویم در جمع انسان هایی که به اصطلاح سکولار بودند (سکولارها بی دین نیستند در واقع افرادی که به اهمیت اجتماعی دین توجهی ندارند. یعنی تمایل به خصوصی کردن دین دارد.) بسیاری از افراد جامعه ی ایرانی سکولار هستند، انسانهای دینداری هستند، اما دوست ندارند نشانه های دینی خود را در حوزه عمومی نشان دهند. برای مثال ریش ندارند، انگشتر ندارند، ولی در باطن بسیار دیندار هستند . بنظر بنده این افراد از افرادی که تظاهر به دین میکنند دیندارتر می باشند. در کانتکست سکولار میتوانید تبلیغ دینی بیشتری داشته باشید. بنده واژه عرفی شده را به معنای سکولاریزم به کار می برم و واژه ی دیگری که معادل فارسی برایش پیدا نکردم لائیسیته است؛ معنای لایسیته با سکولاریزم در جامعه شناسی فرق میکند؛ لایسیته یعنی دین برکناری و حتی دین زدایی است مثلا قانون اساسی فرانسه لائیسیته است. اما قانون اساسی امریکا و خیلی از کشورهای اروپایی لایسیته نیست. قانون اساسی امریکا به مذهب وفاداراست جالب آن که جلوتر از جمهوری اسلامی به مذهب وفادار بوده اما سکولار است؛ سکولار به آن معنا که هیچ دینی رسمیت ندارد. یعنی دینی که دولت از آن طرفداری کند، رسمیت ندارد ، هرچند که روی دلارهاشان نوشته شده که ما به خدا اعتماد  داریم !

(۲)به نظر شما در دنیای مدرن قابلیت تبلیغ دینی به چه صورت است؟

در بررسی توان رسانه‌های نوین در تغییر باورهای مذهبی دکتر زینب جهاندار پاسخ داد: برای پاسخ به این سوال بهتر است از تاریخچه شروع کنم و به اصل مطلب برسم . وقتی تحول رسانه را در مدرنیته میبینیم در واقع همزمان با آن ، تحول اجتماعی و زندگی بشر را میبینیم. اگر از قرن نوزدهم و بیستم، بیست و یک از عکاسی به تلگرف به تلفن رسیدیم و به رسانه ها­ی آنلاین و دیجیتال رسیدیم، هرآنچه که رسانه تحول کرد، متعاقب آن تحول اجتماع داشتیم. در همه ی این عرصه ها هرچه گذشت در تقابل بین دین و رسانه دینی بود، که عقب افتاد چه بخواهیم چه نخواهیم دین در تقابل با رسانه بازنده است. در نظر داشته باشید که ما یک جهان-زیستی داریم و یک جهان-سیستم، جهان زیست آن جهان اولیه ی بلاواسطه ای که شما دارید فعالیت میکنید و تجربه میکنید . جهان سیستم  منظور همان رسانه های عصر مدرن است . در حال حاضر جهان زیست ما با جهان سیستم ما دیگر جدا نیست این دو ممزوج شده اند و قابل تفکیک از یکدیگر نیستند . از تربیت فرزند در چند سالگی جهان سیستم با او همراه می‌شود.  در واقع جهان سیستم همان جهان بروکراتیک و عقلانی شده ی مدرنیته است. یک کودک از ابتدا حتی در معنا و ارزش های شخصی شده از یک رسانه ای نشات گرفته شده است. آن رسانه تربیت والدین را بر عهده داشته  تا تربیت خود کودک .  من نمی توانم در نظر بگیرم که بعضی ها میگویند که اصلا رسانه کافی نیست . رسانه به تنهایی نمی تواند یک امر دینی را پیش ببرد و تبلیغ دینی را در خود جای دهد. یک انسان در تمام مدت مدرنیته سوژه ای بوده که هرچه گذشته است با تحول رسانه سوژه­گی را می­گیرد ابژگی را میدهد. اما چه موقعه ابژ­گی را اهدا میکند زمانی که خودش همانند سوژه مدرنیته شده است. درواقع به قدری مدرن است که ابژگی خاطرش آسوده است که این جزئی از من است. شما نمیتوانید مدرنیته را از جامعه انسانی حتی جهان سوم و حتی دینی ترین و مذهبی ترین ها جدا کنید. به طور مثال اتفاقی که برای کشتی تایتانیک افتاد در سال ۱۹۱۷یک خبری از این اتفاق منتشر میشود در سراسر دنیا در تیتر همه اخبار بود . از طرفی در سال ۱۹۳۷یک برنامه ای بود به نام جنگ دنیاها که اشاره به این دارد که یکسری افراد فرازمینی به زمین حمله میکنند و همه ی دنیا تحت تاثیر آن قرار میگیرند به همین اندازه فراگیر ! همان رسانه رادیو و تلوزیون الان تبدیل به رسانه های دیجیتالی شده که فکر میکنیم خودمان آنها را انتخاب کردیم یا فکر میکنیم که ابژگی به من داده شده و یا کنشگر فعال و آزادی هستم که البته اینطور نیست ! در واقع من کنشگر تربیت شده ی مدرنیته ای هستم که از این به بعد کنشگری من هم بر همان مبنا است .

موضوعی که ما نمی توانیم آن را نادیده بگیریم این است که دین مان را نمیتوانیم غیر از در عرصه ی رسانه در جای دیگری عرضه کنیم. برای مثال شبکه قرآن که محتوای آن صرفا موعظه است را پخش کردیم فارغ از هیچ گونه هنری! اعم از هنر تلوزیونی ، هنر ارتباطی .در مدت فعالیت کوتاهی که درآنجا داشتم فهمیدم برای امور کیفی ارزشی قائل نیستند . حرف من این است که اگر برای دین کار میکنم ابزار مدرن را نمیتوانم کنار بگذارم در حقیقت نمیتوان با متد های قدیمی با همان وضع و چهره به چهره بودن یا پای منبر نشستن شخصی امر دینی را محقق کرد. آیا جوان امروزی ما پای صحبت های افراد سخنران می نشینند؟؟!! در آخر باید به این موضوع اشاره کنم که با این تحول رسانه مانند بقیه موارد ما از آنها  عقب مانده ایم. اگر تمایل داریم جامعه ای دین دار و همینطور نسلی دیندار داشته باشیم، خودمان را از آن ابزار­ها نمیتوانیم خارج کنیم. نمیتوان نادیده گرفت که چقدر رسانه حتی بیشتر از والدین، آموزش و پرورش و وزارت علوم روی جوانان و سبک زندگی شان  میتواند تاثیرگذار باشد. ما در انقلاب سال ۱۳۵۷ اثبات کردیم در مدرنیته هم می توانیم دینی بیندیشیم بگذریم که به چه سمتی رفتیم و آیا همانطور قوی ادامه دادیم یا نه. ولی به هرحال در دوره ای که در اوج مدرنیته بودیم ما گفتمان انقلابی را حاکم کردیم.

(۳)با توجه به اینکه ۴۰ سال از انقلاب می‌گذر و ما نهادهایی داریم که مأموریت اصلی آن‌ها تبلیغ دین است نظر شخصی شما درباره این موضوع که آیا عملکرد نهادهای تبلیغی ما در تبلیغ دین به چه صورتی بوده آیا عملکرد موفقیت‌آمیزی داشتند یا خیر؟ به چه علتی؟

دکتر پویا: درباره عملکرد نهادهای تبلیغی دین، به آسانی نمی‌توان اظهار نظر کرد. به این علت که رابطه ی دین و رسانه از جمله مسائلی است که از وقتی رسانه ها شکل گرفتند تا امروز مورد چالش بوده است. اگر چه دربارۀ تبیین این رابطه، بحث‌هایی صورت گرفته است. در کشور ما البته قضیه  متفاوت است. در کشورهای غربی وقتی اندیشمندان درباره رابطه ی دین و رسانه صحبت می‌کنند، همانطورکه اشاره شد مبنای فکری شان و نگاهشان به دین، یک دینی است که جنبه سیاسی و فرهنگی عام ندارد، و بیشتر عملکرد فردی دارد. اما در کشور ما خصوصاً بعد از انقلاب اسلامی، برداشتی که از دین داریم اینطور نیست، بلکه یک برداشت بسیار جامع‌تر از این است. من براساس سال‌ها مطالعه وپژوهش در این زمینه عرض می‌کنم که اگرچه مطالعات مغرب زمین در این باره قابل استفاده  است، اما عیناً مطابق با شرایط و نیازهای جامعۀ ما نیست.

عملکرد نهادهای تبلیغی در تبیین دین را اگر بخواهیم در این ۴۰ سال بررسی کنیم، نیازمند یک پژوهش دقیق و عالمانه است و خیلی سریع نمی‌توان در این باره اظهار نظر کرد. باید ببینیم منظور ما از دین چیست و بعد که این موضوع به خوبی روشن شد، می‌رسیم به این نقطه که قضاوت کنیم رسانه ها چه در شکل عرفی شده اش و چه در شکل رسانه‌ای که ما تلقی می‌کنیم، چه عملکردی داشته‌اند و آیا در این زمینه درست عمل کرده‌ایم یا نه؟ اما اگر الان از بنده سؤال کنید که آیا در این سال‌ها درست عمل کرده‌ایم یا نه؟ می‌گویم به رغم زحمات زیادی که کشیده شده است، آن اندازه که نیاز بوده به طور دقیق و همه جانبه عمل شود موفق نبوده‌ایم. هرچند کارگزاران نیز کوتاهی نکرده‌اند، اما عدم توفیق دلایلی داشته است، از جمله اینکه ما دربارۀ این موضوع مهم به اندازۀ کافی تولید دانش و اطلاعات نکرده‌ایم. اگرچه مقاله­ها، پایان‌نامه‌ها و کتاب­هایی منتشر شده، اما آنقدر نبوده که از اصحاب رسانه دستگیری کند و به صورت دقیق ابعاد این موضوع را روشن کند. این یک مطلب بدیهی است که وقتی کسی معارف دین را در اختیار دارد، کافی نیست که بدون اطلاع از شرایط جامعه و پیچیدگی‌های رسانه، بتواند به تبلیغ دینی از طریق رسانه بپردازد. اینجا لازم است در کنار اطلاع از معارف دین، بستر و زمینه‌ای که قرار است دین در آن تبلیغ شود نیز مورد توجه واقع شود. این همان فعالیتی است که هم در دانشگاه ها و هم در حوزه‌های علمیه به اندازۀ نیاز اتفاق نیفتاده است. به این جهت است که به زحمت می توانیم چند کتاب خوب در این رابطه معرفی کنیم. به عبارت دیگر از جنبه‌ی مدیریت رسانه، وقتی شما یک سلسله اهداف و اصول و مبانی و به تعبیرِ امروز پارادایم‌هایی دارید، زمانی  کاربردی می­شود که این فاصله به خوبی طی بشود. برای جبران این ضعف، وجود چنین جلسات و جمع‌هایی، می‌تواند مفید باشد تا به کمک افراد صاحب نظر واندیشمند، پیمودن این مسیر دشوار، هموار و سریع‌تر طی شود.

به این ترتیب، اگر نارسایی‌ها و ضعف‌هایی در این ارتباط وجود دارد، به این علت است که زیر ساخت‌های نظری کار فراهم نیست. در این زمینه می‌توان مستنداتی ارائه داد که نشان می‌دهد ما زیر ساخت‌های لازم را برای عملیات یک حوزه‌ی بسیار مهم که تبلیغ دین در فضای درهم پیچیدۀ رسانه‌ای امروز است فراهم نکرده‌ایم.  عملیاتی که در ابعاد مختلف زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی، تا برسد به مناسبات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیر اینها را در بر می‌گیرد.

با توجه به توضیحات داده شده در واقع بسیاری از نهادهای دینی رویکردشان فردمحور است در واقع رهبر فکری دارند و تلاش می‌کنند حول محور او تبلیغ دینی را انجام دهند به نظر شما این شکل از تبلیغ دینی تأثیرگذاری بیشتری دارد یا حالتی که رسانه‌ای باشد و از طریق آن به صورت عام به تبلیغ دینی پرداخته شود در واقع نقش رهبر دینی هر نهاد خرد در تأثیرگذاری تبلیغ دینی به چه میزانی است؟ (بعضی‌ها مانند بیوت مراجع و افرادی که رهبران افکار دینی هستند در فضای رسانه شروع به فعالیت می‌کنند یا کانال ماهواره‌ای شخصی می‌زنند یا صفحه اینستاگرام راه اندازی می‌کنند، این یک مدل است که یک فردی در آنجا موضوعیت دارد. اما یک زمانی هم هست که یک نهاد عام است مثلا سازمان تبلیغات، سازمان اوقاف، ستاد اربعین و ارتباطات اسلامی و امثال آن. حتی با پیام‌های یکسان با رسانه‌های یکسان می‌شه گفت که برد تبلیغی آن‌ها در رسانه متفاوت است؟ مثلا سازمان تبلیغات که به فرد وابسته نیست مثلا یک کاری را راه‌اندازی کنند مثلا ما گروه جمعیت فلان مورد هستیم وجود شخص مطرح نیست یا کار دینی-فرهنگی انجام می‌ده مثلا یک هیئتی. یه زمانی هم هست مثلا می‌گوییم فالن هیئت به آقای محمود کریمی وابسته است در واقع آن رهبر سوژه اصلی و محوریت پیام‌ها و تبلیغ رسانه‌ای شده است.)

دکتر ساداتی: بنده الهام میگیرم از آیه قرآن که میفرمایند:  ادعوالی سبیل ربک بالحکمته والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن

قرآن اساسا سه موضوع را برای هرگونه ورود در حوزه ی تبلیغ دینی مبنا قرار داده است ؛ اول حکمت دوم موعظه و سوم جدال احسن است . در جدال احسن باز هم بر «قولا لینا» تاکید شده. یعنی تا جایی که امکان دارد با زبان رافت، اما بر پایه ی حکمت و حکمت هم عقلانی  باشد. یعنی به نوعی قابل تبیین باشد . اساسا یک چالشی که دراینجا وجود دارد این است که اصالت را ما به رسانه می دهیم یا اصالت را به دین بدهیم ؟! و یا اصالت را به شخص می دهیم؟! مثلا شخصی مثل محمود کریمی از آن بستر رسانه ای برای تبلیغ دینی استفاده میکند. به عقیده من اگر یک دو گانه ی رسانه و دین بسازیم که دین بر ضد رسانه هست یا رسانه بر ضد دین است، من اصلا این را قبول ندارم. درواقع رسانه یک بستری است که از قدیم بوده مثلا بحث فن خطابه را ارسطو بیان میکند و از آن زمان این رسانه خطابه بوده است. کارکرد رسانه اطلاع رسانی وآموزشی وسرگرمی و انسجام بخشی است در دین هم همه این موارد وجود دارد.  یک تقاطع بین این دو می تواند خیلی از مسائل را حل کند.  البته نه به راحتی همانطور که آقای دکتر فرمودند بشدت پیچیدگی دارد و ما دچار چالش جدی در این زمینه هستیم. ولی بنده قصد دارم نگاهی فلسفی به این موضوع داشته باشم که اگر این سوال کلیدی پاسخ داده شود خیلی مسائل شاید حل شوند. نگاهی که دین به رسانه دارد چه نوع نگاه معرفت شناسی است؟ مثلا ما از رسانه انتظار داریم نقش آگاهی دهی و خبردهی داشته باشد دین هم دقیقا همین را عنوان میکند. یک خبری از عالم غیب را می دهد یا خبری را درمورد مسائل هستی شناسی و انسان شناسی و مسائل زندگی  به ما می دهد. در واقع دین همان کارکردی را دارد که رسانه در همگرایی و یا در انسجام بخشی اجتماعی دارد. انسان به فعالیت گروهی علاقه دارد رسانه ها در این زمینه کمک میکنند. محمود کریمی مراسم برقرار میکند و انسجام را شکل میدهد. حالا این که رسانه های جدید از تکنیک های متفاوتی استفاده میکنند، وارونه سازی میکنند بحث ما الان تکنیک نیست بحث استفاده از آن  بستر و آن پلتفرم است .

در دین هم ما انسجام داریم مثلا نمونه ی عینی آن اربعین است که کاملا انسجام بخشی در آن وجود دارد . وقتی دین و رسانه را باهم تقاطع بدهند یک اتفاق خیلی مبارکی رخ میدهد. یعنی از ظرفیت و بستر دین برای انسجام بخشی استفاده میکنیم. حالا اینکه تا چه مقدار مثبت عمل کردیم بحث دیگری است. میخوام اینجا یک پرانتزی باز کنم که  یک پژوهشی چند سال پیش یک دانشجوی دکترا  انجام داده بود بحث این که اساسا نگاه مدیران رسانه ای ما به رسانه آیا نگاه نسل اولی است یا دومی. به طور کلی چه نگاهی است؟ یافته های این پژوهش این بود که نگاه مدیران رسانه های جمهوری اسلامی براین استوار است (این همان اشکالی است که گفتیم)  که ما نگاهمان مانند نگاه خطابه ای است. یعنی به عبارتی ما رسانه را همان منبر میدانیم. یک نگاه اینتراکتیو نیست تعاملی نیست. من دارم از جایگاه بالا یک چیزی را فرمان میدهم یک گلوله ی جادویی را شلیک میکنم.

در نهایت این که من قائل نیستم که اصالت را به فرد بدهید و از طرفی اصالت به رسانه هم نیست و دین خودش بسترها و فرصت هایی را دارد . همچنین دین قدرت هایی دارد که میتواند به شدت از ظرفیت رسانه استفاده کند. در گذشته هم به همین منوال بوده است. به نظرم  ظرفیت دین آنقدر بالاست که می تواند پاسخ بسیاری از مسائل را بدهد. کمی به گذشته که نگاه میکنیم یک مشکل تاریخی _فرهنگی وجود داشت. مثلا وقتی دوربین عکاسی آمد علمای ما با آن یک مقداری چالش داشتند. وقتی که رادیو آمد این چالش کمی بیشتر شد، حتی بعضی ها گفتند که این دجال است. در واقع یک نوع فوبیای تکنولوژی و یک مقدار فاصله ی ما با تکنولوژی زیاد بود. به اینترنت میرسیم زمان چالش با آن به طور مثال پنج سال میشود. بعد شبکه ها مجازی میشود یکسال . خیلی نزدیک شدیم پس این نشان دهنده اینست که ما یک فرصت بسیار طلایی در پیش خواهیم داشت.

برخی میگویند که یک پیام ثابت را فرق میکند که چه کسی بگوید مثلا یک آقایی با لباس آبی بگوید فرق دارد با آقایی که با لباس سیاه بگوید؟ وزن پیام دینی انقدر زیاد است که فرستنده و کانال به کنار میروند. دوم اینکه آیا در فرستنده پیام ، صورت سازمانی موفق تر است یا صورت فردی؟  نظر من این نیست که کدام قوی تر است عرض کردم یک فرصتی است برای دین پژوه­ها . همان طوری که در غرب به شدت فعالیت میکنند. مثلا بحث علوم شناختی چیست و غربی ها روی این موضوع پژوهش میکنند رفتار را آنالیز میکنند . در هر ارتباطی حداقل چهار عنصر دخالت دارد؛ فرستنده یا منبع، دوم گیرنده، سوم کانال و چهارم پیام . حال زمانی که ازیک کانالی استفاده میکنیم قصد نداریم به آن اصالت دهیم درواقع کانال یک ظرفیت است . منبع فرستنده پیام باید ویژگی هایی داشته باشد باید دارای اعتبار،قدرت و تشخص باشد. منبع در گذشته روحانیون پای منبر بودند. اما حالا دقیقا آن فرد رسانه ای که پشت رسانه است. تنها تفاوتشان این است که این ابزار تغییر کرده  است. یعنی مخاطب دیروز شاید بیست دقیقه تا یک ساعت هم مینشست و هیچ تغییری نمیکرد ولی مخاطب امروز هشت ثانیه ای شده و شما می بایست آنقدر حرفه ای پیام را شلیک کنید که در هشت ثانیه ی اول بتوانی اورا جذب کنید. این هشت ثانیه میتواند حتی با نوع لباس باشد.

در رسانه های جدید و مجازی دو مساله مطرح است تقسیم بندی طبقات . برای هر جمعیتی و هر طبقه خاصی با سلیقه هر طبقه ای می توان پیام داشت . یک عده ای سلبریتی پسند و قهرمان پسند هستند و یک عده ضد همه اینها هستند و فرد خاصی را نمیپسندند و فقط خود پیام اهمیت

دارد . در واقع عرض من این است که هر دو مورد انقدر سلیقه طبقاتی متنوعی در مردم داریم  و همینطور آنقدر موضوع جمعیت شناختی خاص تر و جزئی تر شده است که به اندازه ی طبقات مختلف از همه ی راهکارها هم از سازمانی هم فردی باید استفاده کرد.

دیدگاه

مطالب مرتبط