
آیا هوش مصنوعی میتواند به تحلیل مسائل دینی بپردازد؟
-
ادمین هدی
-
۱۷ خرداد ۱۴۰۴
از ادوارد بی تایلور بپرسید دین به چه معناست؟ و او خواهد گفت: “ایمان به موجودات معنوی و مقدس.”
از ویلیام جیمز بپرسید و او خواهد گفت: “دین مجموعه ای از احساسات، اعمال و تجربه های شخصی افراد در خلوتشان است.”
از کاترین ال. آلبانیزه بپرسید، او دین را اینگونه تعریف میکند: “مجموعه ای از اعتقادات، قوانین و آیین ها که به واسطه آنها، مردم یک جامعه جهت ارزش های عادی و متعالی خود را پیدا می کنند.”
از امیل دورکیم، کلیفورد گیرتز یا دیگران بپرسید و از دیدگاههای جامعهشناسی، انسانشناسی، الهیات، فلسفه و غیره پاسخهای متفاوتی دریافت خواهید کرد.
اما اگر از Chat GPT بپرسید چه؟
پاسخ، ترکیبی از موارد بالا خواهد بود. وقتی از چتبات هوش مصنوعی (AI) دوستداشتنی و آشنای خودم پرسیدم، دین را اینگونه تعریف کرد: “مجموعه ای از اعتقادات، اعمال، آیین ها و قوانین اخلاقی که هر فرد یا جامعه ای را به امر مقدس، الهی یا نوعی واقعیت یا حقیقت نامحدود پیوند می دهد.”
پس از ظهور Chat GPT در سال ۲۰۲۱، این سوال که چگونه میتوان هوش مصنوعی را در کلاس های درس، به ویژه کلاس های درس مطالعات دینی به کار برد، به یکی از دغدغههای اصلی اساتید تبدیل شده است. با گسترش جهانی یادگیری ماشین، کلان داده و مدل های بزرگ زبانی، هوش مصنوعی می تواند تاثیرات بالقوه ای بر آموزش و یادگیری گذاشته و تحولی در مسیر تعامل دانشجویان با اساتید و چگونگی شرکت دادن آنها در بحث کلاسی توسط اساتید ایجاد کند.
هرچند درباره استفاده های اخلاقی از آن، زیرساخت های فناوری و دسترسی عادلانه به آن نکات قابل توجهی وجود دارد.
من در این پست به بررسی چگونگی استفاده از هوش مصنوعی به عنوان ابزاری آموزشی جهت کمک به درک عمیق تری از دین در ایالات متحده پرداختم و اینکه شاید بتوانیم از چتباتها بیاموزیم که چگونه دین را تعریف و درباره آن گفتوگو کنیم.
کاربردهای دیگر هوش مصنوعی
هوش مصنوعی، یک ابزار فناوری است که ماشین ها و کامپیوترها را قادر می سازد تا هوش انسانی را درک کرده و قدرت حل مسئله او را شبیه سازی کنند.
اصطلاح کلی هوش مصنوعی شکل های مختلفی از سیستم های ماشینی را دربرمی گیرد که کار پیش بینی و دادن پیشنهادات و یا ایجاد تولید محتوا بر اساس اهداف مستقیم یا غیرمستقیم انسانی را انجام می دهد. تولیدکننده های مبتنی بر هوش مصنوعی براساس مدل های بزرگ زبانی، مانند ChatGPT ، Jasper و Google Gemini، ابزارهایی هستند که با حجم زیادی از اطلاعات و متون، آموزش دیده اند تا پاسخ هایی را برای سوالات و درخواست های پیش بینی شده توسط کاربرانی مثل من و شما ارائه دهند.
همراه با دیگر پیشرفت ها در فناوری از گوشی تلفن همراه گرفته تا شبکه های اجتماعی و وبسایت هایی نظیر ویکی پدیا، واکنش اساتید به هوش مصنوعی متفاوت بوده است. برخی از اساتید به سرعت استفاده از آن را ممنوع کرده و از انتشار مقالات و مطالب آموزشی تولید شده با کمک هوش مصنوعی ابراز نگرانی کرده اند.
برخی دیگر از اساتید گامی جهت ترکیب هوش مصنوعی با آموزش های مطالعات دینی برداشته اند تا دانشجویان را به تهیه ویدیو و اینفوگرافی با کمک هوش مصنوعی برای توضیح اعمال و مناسک مذهبی جهت شرکت در بحث های کلاسی ترغیب کرده و یا هوش مصنوعی را به عنوان ابزاری فراتر از جنبه های صرفا آکادمیک و با تمرکز بر کل شخصیت انسان دانسته اند.
زمانی که درسی را درباره مطالعات دین در آمریکا می دادم، تصمیم گرفتم تکلیفی تحت عنوان “کاربردهای دیگر هوش مصنوعی” طراحی کنم. این تکلیف دانشجویان را به شیوه های متفاوتی از یادگیری دعوت می کرد تا پروژه های نهایی جدیدی را خلق کنند که نشان دهنده ی میزان یادگیری شان از محتوای دوره بود. این پروژهها می توانستند شامل ارائههای عملی، مستندهای کوتاه، تجسمهای هنری، پروژههای نمایشی یا کمپینهای رسانههای اجتماعی باشند.
تکلیف “کاربردهای دیگر هوش مصنوعی” شرکت کننده های دوره را به طراحی مجموعه ای از دستورات یا همان پرامپت ها دعوت می کند تا یک تولید کننده هوش مصنوعی مانند Chat GPT، یک مقاله ۲۰۰۰ کلمه ای در مورد مطالعات دین در آمریکا بنویسد. سپس از شرکت کننده ها درخواست می شد تا پاسخ های نقادانه خود را برای مقاله تولید شده توسط هوش مصنوعی ارائه دهند و نقاط قوت، ضعف و منابع و فرآیند آن را تحلیل کنند.
بی سوادی دینی هوش مصنوعی
دانشجویان موضوعات متنوعی را برای پروژه خود انتخاب کردند؛ از مضامین دینی در موسیقی متال گرفته تا کمیکهای ابرقهرمانی. در طول ترم من با دانشجویان برای دقیق تر کردن موضوعات انتخابی، دقیق تر کردن پرامپت هایی که برای هوش مصنوعی می نویسند و انجام تحقیقات کتابخانه ای و دیجیتالی همکاری کردم.
همزمان، سخنرانی های کلاس و متون درسی در اختیار آنها قرار گرفت تا به درک بهتر زمینههای اجتماعی-فرهنگی هر یک از این موضوعات در بستر مطالعات دین در آمریکا و پیوندهای آن با سیاست، اقتصاد و جامعه ایالات متحده کمک کند.
البته همهی دانشجویان این پروژه را انتخاب نکردند؛ برخی مقالههایی سنتی نوشتند یا نوعی پروژه نهایی خلاقانه ی دیگر ارائه دادند. با این حال اکثریت دانشجویان تکلیف “کاربردهای دیگر هوش مصنوعی” را انتخاب کردند. آنها میخواستند نه تنها شیوه ای موثر و نقادانه برای کار با هوش مصنوعی یاد بگیرند؛ بلکه میخواستند ببینند آیا این فناوری توانایی درک، تحلیل و اظهارنظر درباره تنوع دینی در آمریکا را دارد یا خیر.
اگرچه دانشجویان از مقالات تولید شده توسط هوش مصنوعی مطالب بسیاری آموخته اند و برخی داده های ناشناخته را کشف کرده اند، در مجموع از نتایج راضی نبودند. آنها دریافتند که پاسخ های هوش مصنوعی دارای سوگیری، ناآگاهانه و حتی خطرناک است.
همچنین مشخص شد که ارجاعات و منابع ارائهشده توسط چتباتها بسیارغیرقابل اعتمادند؛ آنها گاهی منابع یا مقالاتی کاملا خیالی تولید می کردند.
درنهایت، بسیاری از دانشجویان براین باور بودند که دادن پرامپتی با این عنوان که هوش مصنوعی مقاله ای در حدود ۲۰۰۰ کلمه بنویسد کار چالش برانگیزی خواهد بود. جملات و متونی که این فناوری تولید می کرد بیش از اندازه خوب و درعین حال بیش از اندازه کوتاه و مختصر بودند و پاسخ هایی درباره مسائل پیچیده ای همچون ابعاد معنوی موسیقی متال ارائه می داد. زمانی که از آن خواسته می شد تا مطالب را بسط دهد، پاسخ ها بیش از حد تکراری، جعلی و ساختگی و یا حاوی مطالب نادرست و یا اغراق آمیز بودند. به علاوه، برخی از این پاسخ ها دارای تعصباتی علیه جوامع دینی به حاشیه رانده شده و یا اقلیت های مذهبی بودند.
یکی از دانشجویان درباره هوش مصنوعی اینگونه جمع بندی می کند: چیزی که من دریافتم این است که هوش مصنوعی از نظر اطلاعات دینی از من هم بی سوادتر است!
چه نتیجه گیری می خواهیم از بحث داشته باشیم؟
زمانی که از دانشجویان خواسته شد که در دقت نظر هوش مصنوعی در تنوع دین در آمریکا تأمل کنند، آنها دریافتند که هوش مصنوعی توسط منابع و اطلاعات شناخته شده در اینترنت آموزش دیده است و درواقع به اندازه همه ما بی سواد است. دانشجویان پیشنهاد دادند که این فناوری نیازمند هدایت آگاهانه متخصصان و کارشناسان دین در تصحیح کردن اشتباهات و اضافه کردن معلومات جدید و درست به منبع اطلاعاتی آن می باشد.
به بیان دیگر، دانشجویان به این نکته پی بردند که چگونه هوش مصنوعی می تواند بسیاری از اطلاعات را درمورد دین، پیچیده و اغراق آمیز جلوه دهد.
در همین زمینه جولیا اوولوی، پژوهشگر دین در عصر دیجیتال، در مقاله ای برای نشست “دین، عاملیت و هوش مصنوعی” یادآور میشود که در عصر فرامیانجی گری، ارتباطات دینی مانند سایر ارتباطات، دیگر به صورت خطی پیش نمی رود. در عوض، رسانه های دیجیتال آن را تغییر شکل داده و بزرگنمایی می کنند و شبکه ای پیچیده و گسترده را خلق می کنند.
بنابراین در عصری که مردم برای گرفتن جواب سوالاتشان درباره دین و معنویات به هوش مصنوعی رجوع می کنند، این نکته بسیار حائز اهمیت است که ما بتوانیم با این فناوری همراه شویم و نقاط ضعف آن را برطرف کرده و سوگیری های آن را نقد کرده و موضوعات دینی را به طور صحیحی به منبع اطلاعاتی آن اضافه کنیم. حتی با وجود مزایایی که هوش مصنوعی دارد و استفاده بهینه ای که دانشجویان از آن در مطالعات دینی کرده اند، چرایی بررسی مطالعات دین تغییر نمی کند و مطالعات دینی و مذهبی همچنان جذاب، پیچیده و مهم باقی می ماند. استفاده بهینه از هوش مصنوعی مستلزم این است که ما از روش های مبتنی بر تعمیم و نتیجه گیری کلی از آن دست برداریم و درعوض، کلاس های درسی و بحث های کلاسی مان را با این فناوری تطبیق دهیم.
تبلیغ دین در متاورس؛ سهم دین از ذهن دیجیتال
این مقاله به بررسی نقش دین در دنیای متاورس و چگونگی تبلیغ دینی در فضای دیجیتال میپردازد. با مرور تاریخ تحول ابزارهای تبلیغ دین، از سخنوری و رسانههای مکتوب تا ظهور فضای مجازی، نویسنده به این پرسش میرسد: آیا دین در متاورس جایگاهی دارد؟ کلیساهای مجازی و اقدامات تبلیغی مذهبی در این فضا، نشاندهنده تغییرات عمده در شیوههای ارتباط دینی است. اما سوال اصلی اینجاست که اسلام و دیگر ادیان چگونه میتوانند در این دنیای جدید حضور یابند؟ آیا مبلغین دینی، همچون گذشته، عقبتر از تحولات جامعه حرکت میکنند، یا این بار پیشرو خواهند بود؟
اگر به نقش دین در آینده ارتباطات دیجیتال علاقهمند هستید، این مقاله را از دست ندهید!
دیدگاه